۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'شیعه ی ' به 'شیعهی ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'قرن ها' به 'قرنها') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
بعد از وفات [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام جعفرصادق علیهالسلام]] بین جانشینان اختلاف عظیمی حادث گشت به وجهی که شیعهی امامی انشعابی را در خود به تجربه نشست. دراین میان، گروهی از پسرارشد او «اسماعیل المبارک» حمایت به عمل آوردند، در حالیکه گروه دیگری امامت پسر کوچک تر او موسی کاظم علیهالسلام را به رسمیت شناختند. در هزار توی گذران زمان، پیروان اسماعیل به عنوان اسماعیلیه معروف گشتند، در حالی که پیروان امام موسی کاظم علیهالسلام، بعد از غیبت امام دوازدهم، عنوان اثنا عشری یا شیعهی دوازده امامی نام گرفتند. در این میان، امامان اسماعیلی در تکاپوی این بودند که برای گریز از چنبره ی سلطه ی دشمنانشان یعنی عباسیان، خود را در پرده ای خفا قرار دهند. سلسلهی عباسی رفتار بسیار خصمانه ای با علویان از جمله شیعهی دوازده امامی و اسماعیلیه داشت؛ اما برخلاف شیعه دوازده امامی، اسماعیلیان تحت حاکمیت خلفای فاطمی و بعدا تحت حاکمیت امامان الموت، یک رقیب بزرگ سیاسی برای عباسیان تلقی شدند. بدین ترتیب عباسیان از آثار ضد اسماعیلی متعددی حمایت مالی نمودند و این امر به ایجاد سنت خصومت شدید با اسماعیلیان در نوشته های مخالفان خود منتهی شد. با وجود گستره ی مخالفت ها، این جماعت به دلیل برخورداری از یک ایدئولوژی پویا، دولت فاطمی را در مصر بنیان گذارد که از این دوران به عنوان عصر طلایی اسماعیلیه یاد میشود. متعاقبا این جماعت بعد از انشعابات درون فرقه ای، حکومت نزاری را نیز در الموت تأسیس کرد. عمده مطالعات نشان میدهد که در همین دوره افراد برجسته نقش چشمگیری در شکل گیری اسماعیلیه ایفاء نمودند. میتوان اذعان داشت که اندیشهی اسماعیلی بر تحولات بی شماری به ویژه در میان دیگر جوامع شیعه و حلقه ی صوفیان تأثیر گذاشت. ما همچنین شاهد تأثیر اسماعیلیه بر متفکران بزرگ و حتی | بعد از وفات [[امام جعفر صادق علیهالسلام|امام جعفرصادق علیهالسلام]] بین جانشینان اختلاف عظیمی حادث گشت به وجهی که شیعهی امامی انشعابی را در خود به تجربه نشست. دراین میان، گروهی از پسرارشد او «اسماعیل المبارک» حمایت به عمل آوردند، در حالیکه گروه دیگری امامت پسر کوچک تر او موسی کاظم علیهالسلام را به رسمیت شناختند. در هزار توی گذران زمان، پیروان اسماعیل به عنوان اسماعیلیه معروف گشتند، در حالی که پیروان امام موسی کاظم علیهالسلام، بعد از غیبت امام دوازدهم، عنوان اثنا عشری یا شیعهی دوازده امامی نام گرفتند. در این میان، امامان اسماعیلی در تکاپوی این بودند که برای گریز از چنبره ی سلطه ی دشمنانشان یعنی عباسیان، خود را در پرده ای خفا قرار دهند. سلسلهی عباسی رفتار بسیار خصمانه ای با علویان از جمله شیعهی دوازده امامی و اسماعیلیه داشت؛ اما برخلاف شیعه دوازده امامی، اسماعیلیان تحت حاکمیت خلفای فاطمی و بعدا تحت حاکمیت امامان الموت، یک رقیب بزرگ سیاسی برای عباسیان تلقی شدند. بدین ترتیب عباسیان از آثار ضد اسماعیلی متعددی حمایت مالی نمودند و این امر به ایجاد سنت خصومت شدید با اسماعیلیان در نوشته های مخالفان خود منتهی شد. با وجود گستره ی مخالفت ها، این جماعت به دلیل برخورداری از یک ایدئولوژی پویا، دولت فاطمی را در مصر بنیان گذارد که از این دوران به عنوان عصر طلایی اسماعیلیه یاد میشود. متعاقبا این جماعت بعد از انشعابات درون فرقه ای، حکومت نزاری را نیز در الموت تأسیس کرد. عمده مطالعات نشان میدهد که در همین دوره افراد برجسته نقش چشمگیری در شکل گیری اسماعیلیه ایفاء نمودند. میتوان اذعان داشت که اندیشهی اسماعیلی بر تحولات بی شماری به ویژه در میان دیگر جوامع شیعه و حلقه ی صوفیان تأثیر گذاشت. ما همچنین شاهد تأثیر اسماعیلیه بر متفکران بزرگ و حتی قرنها بعد بر اشخاصی دردورهی صوفیه هستیم. با فرارسیدن موج ویرانگر مغولان، شاهد نابودی بخش عمدهی حکومت گران مسلمان هستیم چنانکه چهره ی سیاسی جهان اسلام به تمامی دگرگون شد. در این میان، اسماعیلیان درهزارتوی تاریخ ایران گم گشتند و به دست فراموشی سپرده شدند. تا اینکه با شروع عصر جدید مطالعات تاریخی، بر همگان اثبات شد که اسماعیلیه در دوران تاریک پس از حملات مغول نه تنها خاموش نبودند بلکه به حیات خود در ابعاد بسیار کوچک تر ادامه دادند. چنانکه قرنها پس از تهاجم مغول، اسماعیلیان بار دیگر به یکی از مؤثرترین اجتماعات فرهنگی و معنوی جهان اسلام مبدل گشتهاند. در واقع آنها آشکارا از زمان چهل و چهارمین امامشان، از پرده ی گمنامی بیرون آمدند. اما علی رغم شهرت نوپای اسماعیلیان، به نظر می رسد که وقفه ی زمانی بین نابودی ظاهری اسماعیلیه و احیای مجدد آن همچنان درهاله ای از رمزو راز باقی مانده بود. تا اینکه نویسنده ی این کتاب توانست با تمرکز جدی بر این مقطع، به بازسازی استادانه ی تاریخ اسماعیلیان دست یازیده و بسیاری از پرسش ها و ابهامات را پاسخ دهد. این نوشتار کوششی بار فهم بیشتر مبهم ترین بخش این دوره است که ازحمله ی مغول تا آغاز دورهی صفوی یعنی از میانه ی قرن هفتم تا پایان قرن نهم قمری ادامه دارد. هرچند حوزهی کتاب حاضر عمدتا بر این دوره محدود است، اما تحلیل عقاید و تعلیمات اسماعیلیه در یک بازه ی تاریخی وسیع تری صورت گرفته و از منابع مربوط به بیش از هزار سال تاریخ استفاده شده است تا از این طریق پرتوی بر باورها و عقاید خاصی بیفکند که در آثار این دوره بیان شدهاند. به این ترتیب این اثر در جستجوی شناخت و درک چگونگی بقای اسماعیلیان است و به تحلیل این نکته میپردازد که چگونه تعلیمات دینی و جهان بینی این جماعت به بقای آنها یاری رسانده است. همچنین این کتاب که در زمره ی مهمترین مراجع علمی برای شناخت منابع اولیه ی اسماعیلی محسوب میشود، گام بزرگی در شناسایی چندی از نویسندگان گمنام و ناشناخته ی اسماعیلی برداشته است و مخاطب را وادار میکند تا درمفروضات پیشین خود در مورد ادبیات این دوره تجدید نظر نماید و نظریه های پذیرفته شده را مورد بازبینی قرار دهد.<ref> [https://historylib.com/books/2699 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |