۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ن ها' به 'نها') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت های' به 'تهای') |
||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
از ویژگی های قابل تأمل دورۀ ایوبیان یکی ارتباط دو جانبۀ فقیهان با دستگاه حکومت و دیگری نوشتن کتاب های تاریخی(غالباً دربارۀ ظهور و سقوط حکومتها وشیوۀ اداری زمامداران) توسط دانشمندان علوم دینی است و صاحبنظران برای هر کدام از این دو پدیده که به روشنی در شخصیت ابن شداد پدیدار است انگیزههایی ذکر کردهاند. به هر حال تاریخنگاری، هم در مدرسهها و هم در میان عالمان آن روزگار رواج داشت و شکلهای گوناگون به خود میگرفت و یکی از دلیل های آن شاید این باشد که پارهای از شخصی های بزرگ حدیثی و فقهی علاقۀ خاصی به نگارش تاریخ پیدا کرده بودند. | از ویژگی های قابل تأمل دورۀ ایوبیان یکی ارتباط دو جانبۀ فقیهان با دستگاه حکومت و دیگری نوشتن کتاب های تاریخی(غالباً دربارۀ ظهور و سقوط حکومتها وشیوۀ اداری زمامداران) توسط دانشمندان علوم دینی است و صاحبنظران برای هر کدام از این دو پدیده که به روشنی در شخصیت ابن شداد پدیدار است انگیزههایی ذکر کردهاند. به هر حال تاریخنگاری، هم در مدرسهها و هم در میان عالمان آن روزگار رواج داشت و شکلهای گوناگون به خود میگرفت و یکی از دلیل های آن شاید این باشد که پارهای از شخصی های بزرگ حدیثی و فقهی علاقۀ خاصی به نگارش تاریخ پیدا کرده بودند. | ||
افزون بر ابن شداد میتوان از اشخاصی چون ابن عساکر، ابوشامه و ابن خلکان نام برد که در طول زندگی و پس از آن، در وهلۀ اول و پیش از هر چیز، در زمینههای دیگری غیر از تاریخ مانند فقه یا حدیث جلب نظر میکردند و نمونههای برجستۀ این واقعیتند. به عبارت دیگر برخی از عالمان این دوره که ستم های رسمی داشتند، با گردآوری رویدادها و دردست داشتن سندهای رسمیی که | افزون بر ابن شداد میتوان از اشخاصی چون ابن عساکر، ابوشامه و ابن خلکان نام برد که در طول زندگی و پس از آن، در وهلۀ اول و پیش از هر چیز، در زمینههای دیگری غیر از تاریخ مانند فقه یا حدیث جلب نظر میکردند و نمونههای برجستۀ این واقعیتند. به عبارت دیگر برخی از عالمان این دوره که ستم های رسمی داشتند، با گردآوری رویدادها و دردست داشتن سندهای رسمیی که موقعیتهای شغلی در اختیارشان گذاشته بود، در نگارش تاریخ سهیم شدند. یکی از همین نوشتهها که بیشک اهمیت برجستهای در زمینۀ تاریخنگاری دارد کتاب النوادر السلطانیۀ ابن شداد است. | ||
هر چند ابن شداد تنها پنج سال با صلاحالدین بوده است، ولی این اثر منبع مهم و موثقی دربارۀ شرح حال صلاحالدین و جنگ های او شمرده میشود. گرچه النوادر در مقایسه با نوشتههای عمادالدین کاتب کار کوچکی است، ولی به زبان روشن و ساده و همچنین دقت در ضبط گزارش هایی که ابن شداد بیشتر آنها را با چشم دیده بوده است اثری ارزشمند است. | هر چند ابن شداد تنها پنج سال با صلاحالدین بوده است، ولی این اثر منبع مهم و موثقی دربارۀ شرح حال صلاحالدین و جنگ های او شمرده میشود. گرچه النوادر در مقایسه با نوشتههای عمادالدین کاتب کار کوچکی است، ولی به زبان روشن و ساده و همچنین دقت در ضبط گزارش هایی که ابن شداد بیشتر آنها را با چشم دیده بوده است اثری ارزشمند است. | ||
کتاب را میتوان دو بخش کرد: بخش نخست شامل زندگی صلاحالدین، عبادتها و | کتاب را میتوان دو بخش کرد: بخش نخست شامل زندگی صلاحالدین، عبادتها و فضیلتهای اخلاقی اوست که هرکدام زیر عنوانهای ویژۀ خود در فصلی کوچک مطرح میشوند. این بخش که تا رویدادهای ۵۸۴ ق / ۱۱۸۸ م را شامل میشود، به گفتۀ خود ابن شداد محصول روایتهایی است که از افراد مورد اعتماد شنیده (صص ۳۴-۸۶) وخود در آنها حضور نداشته است. چهرهای که وی در اوایل کتاب از صلاحالدین ترسیم میکند به یک عارف دلسوخته شبیهتر است تا یک سلطان قدرتمند. | ||
نویسنده در این بخش ضمن گفتوگو دربارۀ اعتقادات صلاحالدین مخالفت او را با فیلسوفان میستاید و فرمان قتل شهابالدین سهروردی (د ۵۸۷ ق / ۱۱۹۱ م) را این گونه توجیه میکند که گفتهاند شیخ با شرایع مخالفت میورزیده است (ص ۱۰). | نویسنده در این بخش ضمن گفتوگو دربارۀ اعتقادات صلاحالدین مخالفت او را با فیلسوفان میستاید و فرمان قتل شهابالدین سهروردی (د ۵۸۷ ق / ۱۱۹۱ م) را این گونه توجیه میکند که گفتهاند شیخ با شرایع مخالفت میورزیده است (ص ۱۰). |