۱۰۶٬۲۸۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'جـ' به 'ج') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '¬' به '') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
| اساتید = میرزا خلیل، حاج ملا علی، محمدحسن نجفی، شیخ مرتضی انصاری، سید اسدالله اصفهانی، | | اساتید = میرزا خلیل، حاج ملا علی، محمدحسن نجفی، شیخ مرتضی انصاری، سید اسدالله اصفهانی، زینالعابدین گلپایگانی | ||
| مشایخ = محمدحسن نجفی، شیخ مرتضی انصاری، سید اسدالله اصفهانی، | | مشایخ = محمدحسن نجفی، شیخ مرتضی انصاری، سید اسدالله اصفهانی، زینالعابدین گلپایگانی | ||
| معاصرین = | | معاصرین = | ||
| شاگردان = میرزا محمدتقی حائری شیرازی، شیخ محمدحسین آل | | شاگردان = میرزا محمدتقی حائری شیرازی، شیخ محمدحسین آل کاشفالغطا و آقابزرگ تهرانی | ||
| اجازه اجتهاد از = محمدحسن نجفی، شیخ مرتضی انصاری، سید اسدالله اصفهانی، | | اجازه اجتهاد از = محمدحسن نجفی، شیخ مرتضی انصاری، سید اسدالله اصفهانی، زینالعابدین گلپایگانی | ||
| درجه علمی = مجتهد | | درجه علمی = مجتهد | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
==مشروطه== | ==مشروطه== | ||
تهرانی به عنوان فقیهی برجسته و مرجعی نامدار، در مهمترین حادثۀ چند قرن اخیر ایران نقشی بسیار مهم برعهده گرفت؛ و آن | تهرانی به عنوان فقیهی برجسته و مرجعی نامدار، در مهمترین حادثۀ چند قرن اخیر ایران نقشی بسیار مهم برعهده گرفت؛ و آن فعالیتهای ممتاز او در شکلگیری اندیشۀ مشروطه و همراهی با مشروطهخواهان در عرصۀ عمل بود. در واقع میرزا حسین تهرانی و آخوند ملا محمدکاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی 3 تن از رهبران بزرگ و از ارکان اساسی مشروطیت ایران به شمار میرفتند که جبههای متحد از عالمان دینی مشروطهخواه برای همراهی با مشروطهخواهان داخل ایران تشکیل دادند و در بحرانیترین ایام، آتش انقلاب را فروزان نگاه داشتند. | ||
در حوادث مربوط به زمینههای ظهور مشروطهخواهی، نخستینبار از تهرانی در ماجرای تأسیس شرکت اسلامیه یاد شده است. این شرکت که در 1316ق/1898م توسط کسانی چون سید جمال واعظ و ملکالمتکلمین و برخی تجار شیراز برای تولید پارچۀ داخلی و مقابله با عرضۀ منسوجات خارجی بنیاد شده بود، با استقبال و حمایت 8 تن از رهبران برجستۀ روحانی مواجه شد. یکی از این رهبران حاج میرزا حسین تهرانی بود که بر رسالۀ لباس التقوى تقریظ نوشت و همراه با دیگر رهبران یاد شده، کمک به شرکت اسلامیه را با مبارزه با کفر برابر دانست. | در حوادث مربوط به زمینههای ظهور مشروطهخواهی، نخستینبار از تهرانی در ماجرای تأسیس شرکت اسلامیه یاد شده است. این شرکت که در 1316ق/1898م توسط کسانی چون سید جمال واعظ و ملکالمتکلمین و برخی تجار شیراز برای تولید پارچۀ داخلی و مقابله با عرضۀ منسوجات خارجی بنیاد شده بود، با استقبال و حمایت 8 تن از رهبران برجستۀ روحانی مواجه شد. یکی از این رهبران حاج میرزا حسین تهرانی بود که بر رسالۀ لباس التقوى تقریظ نوشت و همراه با دیگر رهبران یاد شده، کمک به شرکت اسلامیه را با مبارزه با کفر برابر دانست. | ||
در نخستین | در نخستین قیامهایی که در شهرهای مختلف ایران ظاهر شد، میرزا حسین تهرانی، محمدکاظم خراسانی و عبدالله مازندرانی آشکارا از این جنبشها حمایت کردند. بلوایی که از 1316ق در پی کمبود شدید نان در شهرها پدید آمد، به تدریج دامنهای گستردهتر یافت و به مطالبات دیگر انجامید. برخی محققان، این حوادث را سرآغاز مشروطهخواهی عموم مردم دانستهاند. آشوب و قیام به خصوص آشوبهایی که پس از استقراض دوم دولت ایران از روسیه پدید آمد، اوضاع کشور را بیش از پیش ناآرام کرد. در این زمان روحانیت از جایگاه ویژهای در میان تودۀ مردم برخوردار بود؛ به گونهای که وقتی روسیه درصدد پرداخت سومین وام به ایران برآمد، به سبب هراسی که شاه و صدراعظم از روحانیت داشتند، مشاورالملک کنسول ایران در بغداد ناچار شد به دیدار مجتهدان بزرگ نجف یعنی شربیانی، ممقانی، میرزا حسین تهرانی و محمدکاظم خراسانی برود تا آنان را مطمئن سازد که گسترش نفوذ روسیه در ایران از این راه شایعهای بیاساس است. | ||
مظفرالدین شاه برای فرو نشاندن | مظفرالدین شاه برای فرو نشاندن شورشها ناچار به علمای نجف متوسل شد و چند تلگراف به آنها فرستاد. از مضمون دقیق این تلگرافها اطلاعی در دست نیست، ولی گفتهاند که بیشتر علما پاسخ ندادند. از نامۀ تهرانی که چندی بعد به وزیر خارجۀ شاه نوشت، پیداست که علما قویاً به حمایت از مردم تمایل داشتند. تهرانی در این نامه، حکومت را به ایجاد عدالت، ترویج دین، مقابله با منکرات و مبارزه با فتنۀ بابیه دعوت کرد و ضمناً هشدار داد که اگر این خواستهها تحقق نیابد، مردم باز دست به شورش خواهند زد. با بروز مخالفتهای مردم و برخی علما با امینالسلطان، تهرانی و آخوند خراسانی آشکارا به پشتیبانی از مردم برخاستند. این حمایت به شکلی بود که بهزودی شایع شد امینالسلطان را تکفیر کردهاند که البته در صحت این مطلب تردید شده است. این حادثه سرانجام به عزل امینالسلطان انجامید در 1323ق در زمان صدارت عینالدوله چون ناخشنودی مردم از اقدامات مسیو نوز بلژیکی اوج گرفت، تهرانی بار دیگر در کنار دیگر علما به حمایت از مردم برخاست و با ارسال تلگرافی از نجف خواستار عزل نوز شد. | ||
در ماجراهایی که پس از آن اتفاق افتاد، نیز تهرانی دست از حمایت از مشروطهخواهان برنداشت. در جمادیالاول 1324، در پی حرکت علمای تهران در بازار و مسجد جامع و مسجد شاه که به مقابلۀ نیروهای دولتی با آنها انجامید، تهرانی به عنوان یکی از مراجع نجف، تلگرافی مبنی بر حمایت از طلاب و علمای مخالف دولت مخابره کرد، و در پی آن حمایت علمای نجف از این حرکت عمومیت یافت. در جریان تحصن علما در قم نیز تهرانی به حمایت از متحصنین برخاست. | در ماجراهایی که پس از آن اتفاق افتاد، نیز تهرانی دست از حمایت از مشروطهخواهان برنداشت. در جمادیالاول 1324، در پی حرکت علمای تهران در بازار و مسجد جامع و مسجد شاه که به مقابلۀ نیروهای دولتی با آنها انجامید، تهرانی به عنوان یکی از مراجع نجف، تلگرافی مبنی بر حمایت از طلاب و علمای مخالف دولت مخابره کرد، و در پی آن حمایت علمای نجف از این حرکت عمومیت یافت. در جریان تحصن علما در قم نیز تهرانی به حمایت از متحصنین برخاست. | ||
پس از صدور فرمان مشروطیت، به هنگام تدوین قانون اساسی نیز همچنان حمایت علمای نجف ادامه یافت و تهرانی در کنار دو روحانی بزرگ دیگر با نامهها و | پس از صدور فرمان مشروطیت، به هنگام تدوین قانون اساسی نیز همچنان حمایت علمای نجف ادامه یافت و تهرانی در کنار دو روحانی بزرگ دیگر با نامهها و تلگرافهای پیدر پی، از مشروطهخواهان حمایت میکرد. چون زمان تنفیذ قانون اساسی فرا رسید، میرزا حسین تهرانی نخستین کسی بود که متن قانون اساسی در نجف به نزد وی برده شد. | ||
پس ازتصویب قانون اساسی، در جریان دو | پس ازتصویب قانون اساسی، در جریان دو دستگیها و اختلافنظرهایی که میان سران مشروطه به وقوع پیوست، تهرانی، خراسانی و مازندرانی بدون توجه به وضع دشواری که برای خود آنان در نجف، در قلمرو دولت عثمانی، به وجود آمده بود، همچنان با عقیدهای راسخ از مشروطه دفاع میکردند و در جواب استفتائات مختلف از شهرهای ایران، خواهان تقویت و همراهی با مجلس بودند و فعالیت مخالفان مشروطه را به شدت تقبیح میکردند. | ||
در بحبوحۀ صفآرایی محمدعلیشاه در برابر مجلس، مشروطهخواهان تلگرافی به نجف فرستادند و از علمای سهگانه یاری طلبیدند. ایشان بلافاصله به حمایت از مجلس فتوا دادند. محمدعلیشاه بیمناک از نتیجۀ این | در بحبوحۀ صفآرایی محمدعلیشاه در برابر مجلس، مشروطهخواهان تلگرافی به نجف فرستادند و از علمای سهگانه یاری طلبیدند. ایشان بلافاصله به حمایت از مجلس فتوا دادند. محمدعلیشاه بیمناک از نتیجۀ این حمایتها، تلگرافی به علمای نجف فرستاد و با نیرنگ و فریب کوشید خود را مدافع مشروطه و همداستان با علما نشان دهد. | ||
در دوران استبداد صغیر نیز حمایت تهرانی در کنار روحانیان بزرگ دیگر از مشروطه، و مخالفت با استبداد شاه قاجار ادامه یافت و این بار نیز محمدعلی شاه کوشید آنها را با خود همراه سازد، ولی کاری از پیش نبرد و علما | در دوران استبداد صغیر نیز حمایت تهرانی در کنار روحانیان بزرگ دیگر از مشروطه، و مخالفت با استبداد شاه قاجار ادامه یافت و این بار نیز محمدعلی شاه کوشید آنها را با خود همراه سازد، ولی کاری از پیش نبرد و علما پاسخهای تند فرستادند. در این زمان تهرانی به همراه مازندرانی و خراسانی با ارسال تلگرافی به کامران میرزا نایبالسلطنه، با تهدید به قیام برضد شاه، خواستار بازگشایی هرچه سریعتر مجلس شدند. مکاتبۀ این علما با سلطان عثمانی و کوششی که برای مطلع ساختن دول دیگر و مجالس آنها از احوال مشروطه در ایران و مددجویی از آنها ظاهر ساختند، در این دوره از اهمیت خاصی برخوردار است. گفتهاند از یک تلگراف این علما به سلطان عثمانی برمیآید که آنها به اندیشۀ سرنگونی شاه نیز افتاده بودند؛ ولی در اعتبار و سندیت این نظر تردید کردهاند. در این زمان در پاسخ تلگرافهایی که از شهرهای مختلف میرسید، مانند تلگرافی که از طرابوزان و ازمیر به نجف رسیده بود، تهرانی و خراسانی و مازندرانی دفاع از نفوس مسلمین ودفع شاه سفاک ظالم را از اهم واجبات برشمردند. | ||
در جریان قیام تبریز در دورۀ استبداد صغیر، حمایت راسخ تهرانی در کنار دو روحانی دیگر شعلههای قیام را روشن نگاه داشت و مانع مهم دلسردی و شکست مجاهدان شد؛ جالب آنکه، این علما در برخی نامهها و فتاوای خود، ضمن اعلام وجوب مبارزه، معاندان مشروطه و یاران شاه را در مقابله با نهضت مردم، به یاران یزید بن معاویه تشبیه میکردند و میگفتند همراهی با مخالفان اساس مشروطیت و تعرض به مسلمانان، مبارزه با امام عصر(ع) است. تأثیر این | در جریان قیام تبریز در دورۀ استبداد صغیر، حمایت راسخ تهرانی در کنار دو روحانی دیگر شعلههای قیام را روشن نگاه داشت و مانع مهم دلسردی و شکست مجاهدان شد؛ جالب آنکه، این علما در برخی نامهها و فتاوای خود، ضمن اعلام وجوب مبارزه، معاندان مشروطه و یاران شاه را در مقابله با نهضت مردم، به یاران یزید بن معاویه تشبیه میکردند و میگفتند همراهی با مخالفان اساس مشروطیت و تعرض به مسلمانان، مبارزه با امام عصر(ع) است. تأثیر این حمایتها به گونهای بود که برخی از محققان آنرا یگانه عامل توفیق مبارزان در تبریز میدانستند و از نجف به عنوان دومین کانون بزرگ مشروطهخواهی یاد میکردند. | ||
قیام تبریز در دورۀ استبداد صغیر هنوز ادامه داشت که تهرانی درگذشت و دستاویزی برای آزادیخواهان شد تا بر مطالبات اصلی خود پافشاری کنند. گفتهاند فکر تحصن در سفارت عثمانی و حرم حضرت عبدالعظیم و تعطیل کردن بازار، در مجلس عزای میرزا حسین تهرانی مطرح شد. پس از مرگ میرزا حسین تهرانی، محافل ایرانیان همچنان در نجف در «مدرسۀ کبیره» ــ کـه خود او ساخته بود ــ برگذار میشد. | قیام تبریز در دورۀ استبداد صغیر هنوز ادامه داشت که تهرانی درگذشت و دستاویزی برای آزادیخواهان شد تا بر مطالبات اصلی خود پافشاری کنند. گفتهاند فکر تحصن در سفارت عثمانی و حرم حضرت عبدالعظیم و تعطیل کردن بازار، در مجلس عزای میرزا حسین تهرانی مطرح شد. پس از مرگ میرزا حسین تهرانی، محافل ایرانیان همچنان در نجف در «مدرسۀ کبیره» ــ کـه خود او ساخته بود ــ برگذار میشد. |