پرش به محتوا

تنکلوشا: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'جـ' به 'ج'
جز (جایگزینی متن - 'بـ' به 'ب')
جز (جایگزینی متن - 'جـ' به 'ج')
خط ۱۱۳: خط ۱۱۳:
از آنچه گفته شد، می‌توان دریافت که مطابق حدس گوتشمید و تأکید نالینو و دیگر خاورشناسان روایتی پهلوی از کتاب تئوکروس وجود داشته که مفسر کتاب آنتولوگیای (گزیده‌های) وتیوس والنس یا همان تنظیم‌کنندۀ بزیدج(= گزیدۀ) فارسی(درواقع: پهلوی) نیز از آن بهره برده است. در این صورت این احتمال قوت می‌گیرد که نام تئوکروس به واسطۀ ترجمۀ پهلوی این اثر و بر اثر ابهامات موجود در نگارش و خوانش پهلوی از تئوکروس/ توکروس به صورت تنکلوس/ تینکلوس/ تنکلوش/ تینکلوش درآمده باشد. بیشتر تصحیفات رخ داده در این نام با توجه به ویژگیهای خط پهلوی قابل توجیه است. امروزه بیشتر پژوهشگران تاریخ اخترشماری نظریۀ ترجمۀ کتاب تئوکروس به پهلوی و سپس ترجمۀ آن از پهلوی به عربی و نیز بهره‌گیری ابومعشر از روایت پهلوی را پذیرفته‌اند، اما برخی چون بوریسف ترجمۀ آرامی را واسطۀ روایت پهلوی و ترجمۀ عربی دانسته‌اند.  
از آنچه گفته شد، می‌توان دریافت که مطابق حدس گوتشمید و تأکید نالینو و دیگر خاورشناسان روایتی پهلوی از کتاب تئوکروس وجود داشته که مفسر کتاب آنتولوگیای (گزیده‌های) وتیوس والنس یا همان تنظیم‌کنندۀ بزیدج(= گزیدۀ) فارسی(درواقع: پهلوی) نیز از آن بهره برده است. در این صورت این احتمال قوت می‌گیرد که نام تئوکروس به واسطۀ ترجمۀ پهلوی این اثر و بر اثر ابهامات موجود در نگارش و خوانش پهلوی از تئوکروس/ توکروس به صورت تنکلوس/ تینکلوس/ تنکلوش/ تینکلوش درآمده باشد. بیشتر تصحیفات رخ داده در این نام با توجه به ویژگیهای خط پهلوی قابل توجیه است. امروزه بیشتر پژوهشگران تاریخ اخترشماری نظریۀ ترجمۀ کتاب تئوکروس به پهلوی و سپس ترجمۀ آن از پهلوی به عربی و نیز بهره‌گیری ابومعشر از روایت پهلوی را پذیرفته‌اند، اما برخی چون بوریسف ترجمۀ آرامی را واسطۀ روایت پهلوی و ترجمۀ عربی دانسته‌اند.  


واندروردن برآن است که ابومعشر، هنگام نقل قول از «اوائل اهل فارس و البابلیین و مصر»، تنها از یک بابلی کـه همان تنکلوس باشد، نقل می‌کند و از آنجا نتیجه می‌گیرد که مقصود ابومعشر از علمای بابل همان تنکلوس/ تئوکروس است، و سجـزی نیز در مختصری که از کتاب ابومعشر فراهم آورده است، هنگام نقل مطالبی از ابومعشر، دورۀ 360 هزار سالۀ موسوم به «سال عالم/ گیهان» یا «ادوار عالم» را به بابلیان نسبت می‌دهد، درواقع از اثری گم‌شده از تئوکروس بهره گرفته است و از آنجا راهیابی این موضوع و نیز مبنا قرار گرفتن نیمه‌شب در آثار ابومعشر و زیج شاه را نه به واسطۀ آریبهطۀ هندی، که از راه اثر تئوکروس می‌داند. اما چنان که گفته شد، چنین می‌نماید که ابومعشر کتاب تئوکروس را اثری از سنت ایرانی اخترشماری(و نه بابلی) می‌پنداشته است.  
واندروردن برآن است که ابومعشر، هنگام نقل قول از «اوائل اهل فارس و البابلیین و مصر»، تنها از یک بابلی کـه همان تنکلوس باشد، نقل می‌کند و از آنجا نتیجه می‌گیرد که مقصود ابومعشر از علمای بابل همان تنکلوس/ تئوکروس است، و سجزی نیز در مختصری که از کتاب ابومعشر فراهم آورده است، هنگام نقل مطالبی از ابومعشر، دورۀ 360 هزار سالۀ موسوم به «سال عالم/ گیهان» یا «ادوار عالم» را به بابلیان نسبت می‌دهد، درواقع از اثری گم‌شده از تئوکروس بهره گرفته است و از آنجا راهیابی این موضوع و نیز مبنا قرار گرفتن نیمه‌شب در آثار ابومعشر و زیج شاه را نه به واسطۀ آریبهطۀ هندی، که از راه اثر تئوکروس می‌داند. اما چنان که گفته شد، چنین می‌نماید که ابومعشر کتاب تئوکروس را اثری از سنت ایرانی اخترشماری(و نه بابلی) می‌پنداشته است.  


==آثار==  
==آثار==  
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:
به نظر می‌رسد که ابن وحشیه(یا درواقع ابن زیات) همچنان‌که گوتشمید نیز محتمل شمرده است، بر اساس شنیده‌های خود از موضوع کتاب اصیل تئوکروس(صورتهای بخشهای 10 درجه‌ای فلک)، و بر اساس منابع مربوط به احکام موالید مربوط به هر درجه از فلک، کتابی تألیف و با افزودن برخی از عناصر به ظاهر نبطی، آن را به تئوکروس بابلی منسوب کرده است.  
به نظر می‌رسد که ابن وحشیه(یا درواقع ابن زیات) همچنان‌که گوتشمید نیز محتمل شمرده است، بر اساس شنیده‌های خود از موضوع کتاب اصیل تئوکروس(صورتهای بخشهای 10 درجه‌ای فلک)، و بر اساس منابع مربوط به احکام موالید مربوط به هر درجه از فلک، کتابی تألیف و با افزودن برخی از عناصر به ظاهر نبطی، آن را به تئوکروس بابلی منسوب کرده است.  


هرچند این تصاویر خیال‌انگیز، به احتمال بسیار از ابن وحشیه است، اما همۀ مطالب تنکلوشا را نمی‌توان از او دانست. تقسیم هر برج به 3 بخش(3 وجه)، چنان‌که گفتیم، ریشۀ غیریونانی دارد، اما ظاهراً تقسیم هر برج به 30 بخش 10 درجه‌ای و بیان احکام هریک از درجات نیز باید مقدم بر ابن وحشیه باشد. در کلمۀ نودوهشتم از ثمره ــ که دست‌کم از سدۀ 4ق به نام بطلمیوس شناخته بوده، و ابن دایه(د میان سالهای 330-340ق) شرحی برآن نوشته بوده ــ آمده است که از روی وجهی که هنگام تولد نوزاد طلوع می‌کند، می‌توان به حرفۀ آیندۀ او و از روی درجـه‌ای که طلوع آن با تولد نوزاد هم‌زمان باشد، به خلق و خوی او پی برد. در شرح منسوب به نصیرالدین طوسی، ذیل این کلمه آمده است: «در کتابی که منسوب است به تنکلوشا ]ی[ بابلی آورده‌اند که با هر درجه‌ای چه طلوع کند و از هند همچنین روایت کرده‌اند. و در مدخلها ذکر کرده‌اند که با هر وجهی چه طلوع کند».  
هرچند این تصاویر خیال‌انگیز، به احتمال بسیار از ابن وحشیه است، اما همۀ مطالب تنکلوشا را نمی‌توان از او دانست. تقسیم هر برج به 3 بخش(3 وجه)، چنان‌که گفتیم، ریشۀ غیریونانی دارد، اما ظاهراً تقسیم هر برج به 30 بخش 10 درجه‌ای و بیان احکام هریک از درجات نیز باید مقدم بر ابن وحشیه باشد. در کلمۀ نودوهشتم از ثمره ــ که دست‌کم از سدۀ 4ق به نام بطلمیوس شناخته بوده، و ابن دایه(د میان سالهای 330-340ق) شرحی برآن نوشته بوده ــ آمده است که از روی وجهی که هنگام تولد نوزاد طلوع می‌کند، می‌توان به حرفۀ آیندۀ او و از روی درجه‌ای که طلوع آن با تولد نوزاد هم‌زمان باشد، به خلق و خوی او پی برد. در شرح منسوب به نصیرالدین طوسی، ذیل این کلمه آمده است: «در کتابی که منسوب است به تنکلوشا ]ی[ بابلی آورده‌اند که با هر درجه‌ای چه طلوع کند و از هند همچنین روایت کرده‌اند. و در مدخلها ذکر کرده‌اند که با هر وجهی چه طلوع کند».  


یکی از منابعی که گذشته از احکام مربوط به هر وجه، احکام مربوط به هر درجه از برجهای منطقه البروج را نیز ذکر کرده، جوامع الاحکام علی بن زید بیهقی(د 565 ق) است. مضمون بسیاری از این احکام با آنچه در ترجمۀ فارسی تنکلوشا آمده، یکسان است، اما اختلاف عبارات آنها نشان می‌دهد که هیچ‌یک از دیگری نقل نکرده است.
یکی از منابعی که گذشته از احکام مربوط به هر وجه، احکام مربوط به هر درجه از برجهای منطقه البروج را نیز ذکر کرده، جوامع الاحکام علی بن زید بیهقی(د 565 ق) است. مضمون بسیاری از این احکام با آنچه در ترجمۀ فارسی تنکلوشا آمده، یکسان است، اما اختلاف عبارات آنها نشان می‌دهد که هیچ‌یک از دیگری نقل نکرده است.


با این‌همه، دربارۀ احکام برخی از درجات برجها مطالب جوامع الاحکام با مطالب تنکلوشا بسیار متفاوت است. گاه نیز به نظر مـی‌آید که احکام مربوط به دو درجه جابه‌جا یا اشتباه شده است. مثلاً بخشی از احکام مربوط به درجۀ اول برج حوت در جوامع الاحکام، در تنکلوشا ضمن احکام مربوط به درجۀ چهارم همین برج آمده است. در ذیل برخی از درجات نیز در تنکلوشا مطالبی آمده که در جـوامع الاحکام نیست و ظاهراً افزوده‌های ابن وحشیه است. مثلاً در ذیل درجۀ بیست¬ودوم برج سنبله در جوامع الاحکام تنها آمده است: «داهی بود و زیرک و بیشتر از کهانت گوید و احوالها به خواب بیند و خبر دهد از کارها. و او را در آن اخبار کمتر خطا افتد»، اما سخنی از دیدن یَبروج(!) و دست زدن و رقص کردن و سر و کتف خویش خاریدن در میان نیست.
با این‌همه، دربارۀ احکام برخی از درجات برجها مطالب جوامع الاحکام با مطالب تنکلوشا بسیار متفاوت است. گاه نیز به نظر مـی‌آید که احکام مربوط به دو درجه جابه‌جا یا اشتباه شده است. مثلاً بخشی از احکام مربوط به درجۀ اول برج حوت در جوامع الاحکام، در تنکلوشا ضمن احکام مربوط به درجۀ چهارم همین برج آمده است. در ذیل برخی از درجات نیز در تنکلوشا مطالبی آمده که در جوامع الاحکام نیست و ظاهراً افزوده‌های ابن وحشیه است. مثلاً در ذیل درجۀ بیست¬ودوم برج سنبله در جوامع الاحکام تنها آمده است: «داهی بود و زیرک و بیشتر از کهانت گوید و احوالها به خواب بیند و خبر دهد از کارها. و او را در آن اخبار کمتر خطا افتد»، اما سخنی از دیدن یَبروج(!) و دست زدن و رقص کردن و سر و کتف خویش خاریدن در میان نیست.


بیهقی چنین می‌نویسد: «در احکام درجات سخن بسیار است و اقاویلْ مختلف، اما من آن یاد کردم که جمهور برآن‌اند»، و همین شاید علت برخی از اختلافات میان نوشتۀ او و ترجمـۀ تنکلوشا را بیان کند. همچنین وجود این اختلافات نشان می‌دهد که مطالبی که در پیشگویی آینده و خلق و خوی موالید هر درجـه در تنکلوشا آمـده، یکسره ساختۀ ابن وحشیه نیست، بلکه مؤلف جوامع الاحکام و مؤلف تنکلوشا هر دو از منابع کهن‌تری استفاده کرده‌اند؛ با این تفاوت که مؤلف تنکلوشا ــ که به احتمال بسیار همان مؤلف الفلاحه النبطیه است ــ وصفهای خیال‌انگیزی دربارۀ شکلهایی که هم‌زمان با طلوع هر درجه دیده می‌شوند، از خود برآن افزوده است.  
بیهقی چنین می‌نویسد: «در احکام درجات سخن بسیار است و اقاویلْ مختلف، اما من آن یاد کردم که جمهور برآن‌اند»، و همین شاید علت برخی از اختلافات میان نوشتۀ او و ترجمـۀ تنکلوشا را بیان کند. همچنین وجود این اختلافات نشان می‌دهد که مطالبی که در پیشگویی آینده و خلق و خوی موالید هر درجه در تنکلوشا آمـده، یکسره ساختۀ ابن وحشیه نیست، بلکه مؤلف جوامع الاحکام و مؤلف تنکلوشا هر دو از منابع کهن‌تری استفاده کرده‌اند؛ با این تفاوت که مؤلف تنکلوشا ــ که به احتمال بسیار همان مؤلف الفلاحه النبطیه است ــ وصفهای خیال‌انگیزی دربارۀ شکلهایی که هم‌زمان با طلوع هر درجه دیده می‌شوند، از خود برآن افزوده است.  


به تنکلوشا، یا تنگلوشا، یا حکیم تنکلوشا، شاید به سبب انتساب کتاب صور الدرج به او، آثاری در کیمیا نیز نسبت داده شده است<ref> یونس کرامتی، ج 16، ص239-242</ref>
به تنکلوشا، یا تنگلوشا، یا حکیم تنکلوشا، شاید به سبب انتساب کتاب صور الدرج به او، آثاری در کیمیا نیز نسبت داده شده است<ref> یونس کرامتی، ج 16، ص239-242</ref>