۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'نـ' به 'ن') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'یـ' به 'ی') |
||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
نجوم: مهمترین آثار نجومی تئون شرح او بر مجسطی و دو شرح او بر «جدول¬های آسان» بطلمیوس و نیز رسالۀ او دربارۀ اسطرلاب است. | نجوم: مهمترین آثار نجومی تئون شرح او بر مجسطی و دو شرح او بر «جدول¬های آسان» بطلمیوس و نیز رسالۀ او دربارۀ اسطرلاب است. بخش¬هایی از شـرح مجسطی او ــ که ظاهراً از درس¬های او فراهم آمده، و به نوعی تکمیل و توضیح شرح پاپوس اسکندرانی است ــ از میان رفته، اما بخش عمدۀ آن باقی است. مقالات اول تا چهارم این شرح را رُم و همۀ بخش¬های باقیماندۀ آن را گرینائوس منتشر کرده است. تئون در شرح بزرگ خود بر «جدول¬های آسان»، نه تنها راه استفاده از این جداول را بیان کرده، بلکه روش ساختن آنها را نیز شرح داده است. شرح بزرگ تئون بر «جدول¬های آسان» را موژونه و تیئون، و شرح کوچک او را یک بار هِملا و بار دیگر تیئون همراه با ترجمۀ فرانسوی منتشر کردهاند. | ||
از این 3 اثر تئون ظاهراً شرح او بر مجسطی و شرح بزرگ او | از این 3 اثر تئون ظاهراً شرح او بر مجسطی و شرح بزرگ او | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
این کتاب تأثیر ژرفتری نیز بر نجوم دوران اسلامی داشت. مسلمانان «جدول¬های آسان» بطلمیوس را ــ که به احتمال زیاد مستقیماً به عربی ترجمه نشده بود ــ از طریق آن میشناختند و نیز از راه این کتاب بود که با نظریۀ معروف به «اقبال و ادبار» آشنا شدند. در بسیاری از متون اسلامی این نظریه از «قانون» تئون نقل شده، و تنها بتانی آن را به اشتباه به بطلمیوس نسبت داده است. دلیل این اشتباه این است که بتانی «قانون» تئون، یعنی شرح او بر «جدول¬های آسان»، را با خود «جدول¬های آسان» بطلمیوس ــ که آن نیز در جهان اسلام به «قانون» معروف بوده ــ اشتباه کرده است. نظریۀ اقبال و ادبار در جهان اسلام پیروانی یافت و بعدها بر نجوم قرون وسطای اروپا بسیار تأثیر گذاشت. | این کتاب تأثیر ژرفتری نیز بر نجوم دوران اسلامی داشت. مسلمانان «جدول¬های آسان» بطلمیوس را ــ که به احتمال زیاد مستقیماً به عربی ترجمه نشده بود ــ از طریق آن میشناختند و نیز از راه این کتاب بود که با نظریۀ معروف به «اقبال و ادبار» آشنا شدند. در بسیاری از متون اسلامی این نظریه از «قانون» تئون نقل شده، و تنها بتانی آن را به اشتباه به بطلمیوس نسبت داده است. دلیل این اشتباه این است که بتانی «قانون» تئون، یعنی شرح او بر «جدول¬های آسان»، را با خود «جدول¬های آسان» بطلمیوس ــ که آن نیز در جهان اسلام به «قانون» معروف بوده ــ اشتباه کرده است. نظریۀ اقبال و ادبار در جهان اسلام پیروانی یافت و بعدها بر نجوم قرون وسطای اروپا بسیار تأثیر گذاشت. | ||
برخلاف | برخلاف بطلمیوس ــ که در مجسطی مبدأ تاریخ را از بخت¬نصر گرفته ــ تئون در «قانون» خود مبدأ تاریخ را از مرگ اسکندر فرض کرده است؛ به همین سبب، تاریخ او را «تاریخ اسکندر» گفتهاند. با این حال، چون این تاریخ را تاریخ فلیبس یا فیلفس(فیلیپوس) نیز مینامیدهاند، برخی از مورخان و منجمان دوران اسلامی گمان بردهاند که مبدأ این تاریخ آغاز سلطنت اسکندر و یا مرگ فیلیپ پدر او ست. مثلاً مسعودی آورده است که ثاون صاحب کتاب «قانون» مبدأ تاریخ را از «مملکت اسکندر بن فلیبس المقدونی» گرفته؛ هاشمی نیز این تاریخ را «سنی فیلبس ابوالاسکندرالاول» خوانده است. این اشتباه در زمان بیرونی بهحدی رایج بوده است که به نوشتۀ او، «جمهور» گمان میکردهاند که تاریخ اسکندر نیز، مانند تاریخ یزدگردی، از ابتدای به تخت نشستن او آغاز میشود. بیرونی در قانون مسعودی، علت این اشتباه را بیتوجهی به تاریخ اهل مغرب و اخبار یونانیان ــ که جز اندکی از آن به عربی ترجمه نشده بوده است ــ ذکر میکند و میگوید: آن فیلیپ که این تاریخ به نام اوست، برادر اسکندر است که بعد از مرگ او حکمران مقدونیه و اطراف آن شد. از اینرو، این تاریخ را، به این دلیل که از مرگ اسکندر آغاز میشود، تاریخ اسکندر، و به این دلیل که از به تخت نشستن فیلیپ برادر او آغاز میشود، تاریخ فیلیپ نامیدهاند؛ و این دو تاریخ یکی است. با این همه، او در آثار الباقیه همان خطای «جمهور» را تکرار میکند و فیلفس را پدر اسکندر میداند، و شگفت اینکه مینویسد: فیلفس پس از اسکندر به تخت نشست. معلوم نیست که باید این تناقض را در اثر خطای ناسخان آثار الباقیه دانست و یا باید گفت که بیرونی هنگام تألیف آثار الباقیه مانند دیگران میاندیشیده، و بعدها هنگام نوشتن قانون مسعودی به این خطا پی برده، و آن را تصحیح کرده است. | ||
صاعد اندلسی کتابی نیز به نام «کتاب الافلاک» به تئون نسبت داده، و موضوع آن را بیان حرکت افلاک و شمار آنها و مقدار حرکت ستارگان به پیروی از روش بطلمیوس در مجسطی، اما به صورت توصیفی محض و بدون برهان(«مرسلاً مجرداً من البرهان»)، دانسته است. با این حال، معلوم نیست که منظور از این کتاب شرح تئون بر مجسطی، یا شرح بزرگ او بر «جدول¬های آسان» است، یا اثر دیگری است که ابن ندیم و قفطی و ابن عبری به نام کتاب المدخل الی المجسطی به تئون نسبت دادهاند. | صاعد اندلسی کتابی نیز به نام «کتاب الافلاک» به تئون نسبت داده، و موضوع آن را بیان حرکت افلاک و شمار آنها و مقدار حرکت ستارگان به پیروی از روش بطلمیوس در مجسطی، اما به صورت توصیفی محض و بدون برهان(«مرسلاً مجرداً من البرهان»)، دانسته است. با این حال، معلوم نیست که منظور از این کتاب شرح تئون بر مجسطی، یا شرح بزرگ او بر «جدول¬های آسان» است، یا اثر دیگری است که ابن ندیم و قفطی و ابن عبری به نام کتاب المدخل الی المجسطی به تئون نسبت دادهاند. | ||
خط ۱۲۱: | خط ۱۲۱: | ||
هندسه: از بیشتر نسخههای متن یونانی اصول اقلیدس بر میآید که این متون بر تحریر تئون مبتنیاند، چون در عنوان بیشتر آنها آمده است «بر اساس تحریر تئون» یا «بر اساس درس¬های تئون». خود تئون هم در شرح خود بر مجسطی بطلمیوس نوشته است که بخش دوم از قضیۀ 33 از مقالۀ 6 اصول را او بر این مقاله افزوده است. تغییراتی که تئون در تحریر خود از اصول داده است، زیاد نیست؛ برخی از مقولۀ اصلاح عبارتی است، گاهی عبارت اقلیدس را کوتاهتر کرده، گاهی مفصلتر، و گاهی نیز برخی از اشتباهات جزئی اقلیدس را تصحیح نموده، و گاهی نیز خودش اشتباهاتی بر آن افزوده است. ترجمهای لاتینی که در قرن 12م/6 ق از اصول اقلیدس از اصل یونانی صورت گرفته ــ و احیاناً در سیسیل پس از 1165م فراهم آمده ــ بهشدت تحت تأثیر تحریر تئون است. | هندسه: از بیشتر نسخههای متن یونانی اصول اقلیدس بر میآید که این متون بر تحریر تئون مبتنیاند، چون در عنوان بیشتر آنها آمده است «بر اساس تحریر تئون» یا «بر اساس درس¬های تئون». خود تئون هم در شرح خود بر مجسطی بطلمیوس نوشته است که بخش دوم از قضیۀ 33 از مقالۀ 6 اصول را او بر این مقاله افزوده است. تغییراتی که تئون در تحریر خود از اصول داده است، زیاد نیست؛ برخی از مقولۀ اصلاح عبارتی است، گاهی عبارت اقلیدس را کوتاهتر کرده، گاهی مفصلتر، و گاهی نیز برخی از اشتباهات جزئی اقلیدس را تصحیح نموده، و گاهی نیز خودش اشتباهاتی بر آن افزوده است. ترجمهای لاتینی که در قرن 12م/6 ق از اصول اقلیدس از اصل یونانی صورت گرفته ــ و احیاناً در سیسیل پس از 1165م فراهم آمده ــ بهشدت تحت تأثیر تحریر تئون است. | ||
نورشناسی: مهمترین اثر تئون در نورشناسی تحریری است از المناظر اقلیدس که اصل یونانی آن باقی مانده است. در متون دوران اسلامی از این اثر یاد نشده است، با این حال، قراینی گواهی میدهد که مسلمانان در قرن 3ق/9م آن را میشناختهاند. هرچند در متن المناظر اقلیدس، از انتشار نور جز در یک مورد سخنی به میان نیامـده است، در مقدمۀ این تحریر ــ که احتمالاً از روی درسگفتارهای تئون فراهم آمده ــ مـؤلف انتشار | نورشناسی: مهمترین اثر تئون در نورشناسی تحریری است از المناظر اقلیدس که اصل یونانی آن باقی مانده است. در متون دوران اسلامی از این اثر یاد نشده است، با این حال، قراینی گواهی میدهد که مسلمانان در قرن 3ق/9م آن را میشناختهاند. هرچند در متن المناظر اقلیدس، از انتشار نور جز در یک مورد سخنی به میان نیامـده است، در مقدمۀ این تحریر ــ که احتمالاً از روی درسگفتارهای تئون فراهم آمده ــ مـؤلف انتشار مستقیم الخط نور را با آزمایش¬هایی نشان داده است. وی با اتکا به نحوۀ تشکیل سایهها و نیز مسیر نوری که از روزنهای میگذرد، نشان میدهد که نور همیشه به خط مستقیم سیر میکند و نیز نوری که از یک منبع نورانی گسیل میگردد، از همۀ نقاط آن در راستای خطوط مستقیم صادر میشود. کِنْدی در رسالهای که اصل عربی آن از میان رفته، و تنها ترجمۀ لاتینی آن به نام دِ اسپکتیبوس باقی مانده، همین آزمایش¬های تئون را با تفصیل بیشتر تکرار کرده است. گذشته از این، وی در اثری دیگر به نام فی تقویم الخطأ و المشکلات التی لاقلیدس فی المناظر، بطلمیوس و تئون اسکندرانی را میستاید که در براهین ریاضی شرایط فلسفی را رعایت کردهاند. به نظر کِنْدی تئون، در مسئلۀ رؤیت، مانند بطلمیوس بنا بر دلایل طبیعی معتقد بوده است که پرتوهایی که از چشم خارج میشوند، بر خلاف نظر اقلیدس، گسسته نیستند، بلکه یک مخروط یکپارچه را تشکیل میدهند. اما چنین مطلبی در تحریر تئون از المناظر اقلیدس یافت نمیشود. | ||
آزمایش¬های تئون در مورد انتشار مستقیم الخط نور، و تقریر جدید کندی از این آزمایش¬ها، در تکوین نظریۀ کندی دربارۀ رؤیت ــ که در منابع جدید به تحلیل نقطهایِ رؤیت معروف است ــ سهم مهمی داشته، و از این راه بر تحول علم نورشناسی در عالم اسلام تأثیر گذاشته است<ref>حسین معصومیهمدانی، ج 16، ص726-730</ref> | آزمایش¬های تئون در مورد انتشار مستقیم الخط نور، و تقریر جدید کندی از این آزمایش¬ها، در تکوین نظریۀ کندی دربارۀ رؤیت ــ که در منابع جدید به تحلیل نقطهایِ رؤیت معروف است ــ سهم مهمی داشته، و از این راه بر تحول علم نورشناسی در عالم اسلام تأثیر گذاشته است<ref>حسین معصومیهمدانی، ج 16، ص726-730</ref> |