پرش به محتوا

ابویوسف قاضی، یعقوب بن ابراهیم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'هـ' به 'ه')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۸ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۶۴: خط ۶۴:
==مناصب، همراهی با خلفای عباسی==
==مناصب، همراهی با خلفای عباسی==


ابویوسف چندی بعد از كوفه به بغداد آمد و در روزگار خلافت مهدی عباسی (حك‍ ‍۱۵۸- ۱۶۹ ق)، در بغداد منصب قضا یافت. در برخی از منابع، انتصاب ابویوسف بدین منصب را بی‌درنگ پس از درگذشت ابوبكر بن عبدالله بن محمد بن ابی سیرة قاضی بغداد، در ۱۶۲ ق / ۷۷۹ م آورده‌اند. در ۱۶۶ ق كه مهدی فرزند و ولیعهد خود موسی را به گرگان فرستاد، ابویوسف را با وی همراه ساخت و فرزند او یوسف را ــ كه خود فقیهی توانا بود ــ برجای پدر به قضای بغداد نشانید.  
ابویوسف چندی بعد از كوفه به بغداد آمد و در روزگار خلافت مهدی عباسی (حك‍ ‍۱۵۸- ۱۶۹ ق)، در بغداد منصب قضا یافت. در برخی از منابع، انتصاب ابویوسف بدین منصب را بی‌درنگ پس از درگذشت ابوبكر بن عبدالله بن محمد بن ابی سیرة قاضی بغداد، در ۱۶۲ ق / ۷۷۹ م آورده‌اند. در ۱۶۶ ق كه مهدی فرزند و ولیعهد خود موسی را به گرگان فرستاد، ابویوسف را با وی همراه ساخت و فرزند او یوسف را ـ كه خود فقیهی توانا بود ـ برجای پدر به قضای بغداد نشانید.  
تا زمانی كه موسی در گرگان بود، ابویوسف با او بود و منصب قضای آن سرزمین را برعهده داشت. وی در گرگان از فعالیت‌های علمی نیز باز نایستاد و از جمله كسانی كه در آنجا از او دانش آموختند، محمد بن عواد بن راشد، فرزند میزبان وی، بود كه پاسخ سؤالاتی را در فقه از وی روایت می‌كرد.
تا زمانی كه موسی در گرگان بود، ابویوسف با او بود و منصب قضای آن سرزمین را برعهده داشت. وی در گرگان از فعالیت‌های علمی نیز باز نایستاد و از جمله كسانی كه در آنجا از او دانش آموختند، محمد بن عواد بن راشد، فرزند میزبان وی، بود كه پاسخ سؤالاتی را در فقه از وی روایت می‌كرد.
   
   
آنگاه كه پیك بغداد به گرگان رسید و خبر درگذشت مهدی و به خلافت رسیدن موسی را آورد، ابویوسف همراه موسی رهسپار بغداد شد. موسی كه با لقب هادی به خلافت رسیده بود (حك‍ ‍۱۶۹-۱۷۰ ق)، قضای بغداد را از نو به ابویوسف سپرد، ولی كمتر از دو سال نگذشت كه هادی وفات یافت.  
آنگاه كه پیك بغداد به گرگان رسید و خبر درگذشت مهدی و به خلافت رسیدن موسی را آورد، ابویوسف همراه موسی رهسپار بغداد شد. موسی كه با لقب هادی به خلافت رسیده بود (حك‍ ‍۱۶۹-۱۷۰ ق)، قضای بغداد را از نو به ابویوسف سپرد، ولی كمتر از دو سال نگذشت كه هادی وفات یافت.  


هارون (حك‍ ‍۱۷۰-۱۹۳ ق) نیز ابویوسف را مورد عنایت خاص خود قرار داد و بر منصب قضای بغداد ابقا كرد و او همچنان تا پایان عمر عهده‌دار این سمت بود. هارون چندی بعد ابویوسف را لقب قاضی القضات داد و این نخستین بار در تمدن اسلامی بود كه چنین لقبی به كسی اعطـا می‌شد. هر چند به درستی دانسته نیست كه قاضی القضات در آن هنگام چه اختیارات و مسئولیت‌هایی داشته است، ولی از برخی حكایات پراكنده برمی‌آید كه ابویوسف عزل و نصب قاضیان ولایات را برعهده داشته است.
هارون (حك‍ ‍۱۷۰-۱۹۳ ق) نیز ابویوسف را مورد عنایت خاص خود قرار داد و بر منصب قضای بغداد ابقا كرد و او همچنان تا پایان عمر عهده‌دار این سمت بود. هارون چندی بعد ابویوسف را لقب قاضی القضات داد و این نخستین بار در تمدن اسلامی بود كه چنین لقبی به كسی اعطا می‌شد. هر چند به درستی دانسته نیست كه قاضی القضات در آن هنگام چه اختیارات و مسئولیت‌هایی داشته است، ولی از برخی حكایات پراكنده برمی‌آید كه ابویوسف عزل و نصب قاضیان ولایات را برعهده داشته است.


در این دوره ابویوسف بارها همراه هارون به سفر می‌رفت و در غیاب او فرزندش یوسف بر جای او می‌نشست. از جملۀ آن‌ها می‌توان از دو سفر او به بصره در ۱۷۶ ق و ۱۸۰ ق یاد كرد. وی همچنین به همراه خلیفه سفری (یا سفرهایی) به حجاز داشت كه مطابق روایات، در خلال همین سفر (یا سفرها) در مكه با امام موسی كاظم(ع) (امامت: ۱۴۸-۱۸۳ ق) دربارۀ برخی از مسائل مربوط به اِحرام، مناظره گونه‌ای داشت و امام(ع) پیروی او از قیاس را مورد نكوهش قرار داد.
در این دوره ابویوسف بارها همراه هارون به سفر می‌رفت و در غیاب او فرزندش یوسف بر جای او می‌نشست. از جملۀ آن‌ها می‌توان از دو سفر او به بصره در ۱۷۶ ق و ۱۸۰ ق یاد كرد. وی همچنین به همراه خلیفه سفری (یا سفرهایی) به حجاز داشت كه مطابق روایات، در خلال همین سفر (یا سفرها) در مكه با امام موسی كاظم(ع) (امامت: ۱۴۸-۱۸۳ ق) دربارۀ برخی از مسائل مربوط به اِحرام، مناظره گونه‌ای داشت و امام(ع) پیروی او از قیاس را مورد نكوهش قرار داد.
خط ۹۰: خط ۹۰:
اگرچه گاه در منابع از دانش ابویوسف در كلام سخن رفته، اما او نه تنها برخلاف ابوحنیفه هیچ گاه به عنوان یك نظریه‌پرداز كلامی شناخته نشده است، بلكه در منابع اصحاب حدیث، از زبان ابویوسف عبارت‌هایی نقل شده است كه در آن‌ها علم كلام نكوهش گردیده و با زندقه یا جهل برابر دانسته شده است. بغدادی نیز در روایتی آورده كه ابویوسف معتزله را زندیق می‌دانسته است.
اگرچه گاه در منابع از دانش ابویوسف در كلام سخن رفته، اما او نه تنها برخلاف ابوحنیفه هیچ گاه به عنوان یك نظریه‌پرداز كلامی شناخته نشده است، بلكه در منابع اصحاب حدیث، از زبان ابویوسف عبارت‌هایی نقل شده است كه در آن‌ها علم كلام نكوهش گردیده و با زندقه یا جهل برابر دانسته شده است. بغدادی نیز در روایتی آورده كه ابویوسف معتزله را زندیق می‌دانسته است.
   
   
همانگونه كه برخی از متعصبان اصحاب حدیث سعی داشتند تا ابویوسف را همچون استادش ابوحنیفه به جهمی بودن متهم نمایند، برخی نیز، برپایۀ تعصب بر آن بودند تا عقاید ابوحنیفه را از زبان ابویوسف مورد حمله قرار دهند و بدین ترتیب چنین بنمایند كه ابویوسف در نظام اعتقادی كاملاً از ابوحنیفه بریده بوده و صرفاً او را در فقه استاد خود می‌دانسته است. ابن‌حبان این نكته را به عنوان باور شخص خود در آثارش مطرح نموده است. در حالی كه عقیده نامه‌نویسان حنفی اهل سنت و جماعت چون ابوالقاسم حكیم سمرقندی در السواد الاعظم و ابوجعفر طحاوی در العقیده بر این پندار بودند كه ابویوسف و همتایش محمد بن حسن شیبانی در عقاید نیز با امام حنفیان هم‌سو بوده‌اند.
همانگونه كه برخی از متعصبان اصحاب حدیث سعی داشتند تا ابویوسف را همچون استادش ابوحنیفه به جهمی بودن متهم نمایند، برخی نیز، برپایۀ تعصب بر آن بودند تا عقاید ابوحنیفه را از زبان ابویوسف مورد حمله قرار دهند و بدین ترتیب چنین بنمایند كه ابویوسف در نظام اعتقادی كاملاً از ابوحنیفه بریده بوده و صرفاً او را در فقه استاد خود می‌دانسته است. ابن‌حبان این نكته را به عنوان باور شخص خود در آثارش مطرح نموده است. در حالی كه عقیده نامه‌نویسان حنفی اهل سنت و جماعت چون ابوالقاسم حكیم سمرقندی در السواد الاعظم و ابوجعفر طحاوی در العقیده بر این پندار بودند كه ابویوسف و همتایش [[شیبانی، محمد بن حسن|محمد بن حسن شیبانی]] در عقاید نیز با امام حنفیان هم‌سو بوده‌اند.


با یك نظر تحلیلی می‌توان گفت كه ابویوسف، همچون فقه، در عقاید نیز یك عالم حنفی است كه تا حد زیادی به مواضع اصحاب حدیث نزدیك شده است. می‌توان چنین پنداشت كه ابویوسف در مسألۀ بحث‌انگیزی چون خلق قرآن با اصحاب حدیث هم‌سو بود، یا دست‌كم نظری مخـالف آنان ابراز نمی‌داشت، ولی در مسألۀ اِرجاء كه از اصول مذهب ابوحنیفه در عقاید بود، به مخالفت با وی برنمی‌خاست. اعتقاد ابویوسف به ارجاء معتدل حنفی، در منابع گروه‌های مختلف از حنفیان، اصحاب حدیث و غیر آنان تأیید شده است.  
با یك نظر تحلیلی می‌توان گفت كه ابویوسف، همچون فقه، در عقاید نیز یك عالم حنفی است كه تا حد زیادی به مواضع اصحاب حدیث نزدیك شده است. می‌توان چنین پنداشت كه ابویوسف در مسألۀ بحث‌انگیزی چون خلق قرآن با اصحاب حدیث هم‌سو بود، یا دست‌كم نظری مخالف آنان ابراز نمی‌داشت، ولی در مسألۀ اِرجاء كه از اصول مذهب ابوحنیفه در عقاید بود، به مخالفت با وی برنمی‌خاست. اعتقاد ابویوسف به ارجاء معتدل حنفی، در منابع گروه‌های مختلف از حنفیان، اصحاب حدیث و غیر آنان تأیید شده است.  


همكاری ابویوسف با خلفای عباسی و قبول منصب قضا در حكومت آنان نشان از این حقیقت دارد كه وی در مسائل مربوط به شرایط امام بر حق و لزوم قیام در برابر حكومت جور، پیرو نظریات ابوحنیفه نبود، ولی برخی اظهارنظرهای او دربارۀ امام عادل و امام جائر در كتاب الخراج نشان می‌دهد كه وی آراء ابوحنیفه را در این باره از نظر دور نداشته است. به هر روی بلندی جایگاه ابویوسف در میان شاگردان ابوحنیفه از یك سو و محافظه‌كاری او در اظهارنظرهای اعتقادی موجب می‌گردید تا دو مذهب رقیب حنفی: حنفیان اهل سنت و جماعت و حنفیان عدل‌گرا، هر دو ابویوسف را از پیشوایان خود قلمداد كنند.  
همكاری ابویوسف با خلفای عباسی و قبول منصب قضا در حكومت آنان نشان از این حقیقت دارد كه وی در مسائل مربوط به شرایط امام بر حق و لزوم قیام در برابر حكومت جور، پیرو نظریات ابوحنیفه نبود، ولی برخی اظهارنظرهای او دربارۀ امام عادل و امام جائر در كتاب الخراج نشان می‌دهد كه وی آراء ابوحنیفه را در این باره از نظر دور نداشته است. به هر روی بلندی جایگاه ابویوسف در میان شاگردان ابوحنیفه از یك سو و محافظه‌كاری او در اظهارنظرهای اعتقادی موجب می‌گردید تا دو مذهب رقیب حنفی: حنفیان اهل سنت و جماعت و حنفیان عدل‌گرا، هر دو ابویوسف را از پیشوایان خود قلمداد كنند.  
خط ۱۳۴: خط ۱۳۴:
ابویوسف در كتاب الخراج كه به عنوان راهنمای خلیفه هارون در ادارۀ برخی امور كشور نوشته است، مباحث بسیاری را مطرح كرده كه از نظر تقسیمات امروزی علم حقوق در حیطۀ حقوق عمومی جای می‌گیرند. اگرچه بخش عمدۀ مباحث كتاب را عواید مالی دولت و در حد محدودتر مقررات مربوط به جنگ و مجازات‌ها تشكیل می‌دهد، اما در این كتاب برخی نكات ریز و پراكنده‌ای هست كه از نظر بررسی تاریخچۀ نظریۀ حقوق عمومی در تمدن اسلامی و پذیرش یك شخصیت حقوقی برای دولت در فقه اسلامی بسیار حائز اهمیت است.  
ابویوسف در كتاب الخراج كه به عنوان راهنمای خلیفه هارون در ادارۀ برخی امور كشور نوشته است، مباحث بسیاری را مطرح كرده كه از نظر تقسیمات امروزی علم حقوق در حیطۀ حقوق عمومی جای می‌گیرند. اگرچه بخش عمدۀ مباحث كتاب را عواید مالی دولت و در حد محدودتر مقررات مربوط به جنگ و مجازات‌ها تشكیل می‌دهد، اما در این كتاب برخی نكات ریز و پراكنده‌ای هست كه از نظر بررسی تاریخچۀ نظریۀ حقوق عمومی در تمدن اسلامی و پذیرش یك شخصیت حقوقی برای دولت در فقه اسلامی بسیار حائز اهمیت است.  
ابویوسف به هنگام بحث از شخص اول مقتدر در حكومت اسلامی، از «امام عادل» و «والی مهدی» سخن رانده و او را در جامعۀ مسلمانان دارای اختیارات و مسئولیت‌هایی شمرده است.
ابویوسف به هنگام بحث از شخص اول مقتدر در حكومت اسلامی، از «امام عادل» و «والی مهدی» سخن رانده و او را در جامعۀ مسلمانان دارای اختیارات و مسئولیت‌هایی شمرده است.
اگرچه ابویوسف از تكلیف مسلمانان در صورت تسلط یافتن «امام جائر» بر آنان سخن نگفته و موضوع خود را در قبال نظریۀ «قیام در برابر امام جائر» كه استادش ابوحنیفه بر آن تأكید داشته است، مشخص نكرده، ولی با نصایح خود خطاب به خلیفه هارون در جای جای كتاب، گاه به تندی او را از مبادرت به جور بیم داده است .
اگرچه ابویوسف از تكلیف مسلمانان در صورت تسلط یافتن «امام جائر» بر آنان سخن نگفته و موضوع خود را در قبال نظریۀ «قیام در برابر امام جائر» كه استادش ابوحنیفه بر آن تأكید داشته است، مشخص نكرده، ولی با نصایح خود خطاب به خلیفه هارون در جای جای كتاب، گاه به تندی او را از مبادرت به جور بیم داده است.  
ابویوسف در مواضعی چند از كتاب دیگر خود، الرد علی سیر الاوزاعی به ترسیم خطوط كلی نظریۀ خود دربارۀ حكومت پرداخته و میان پیامبر(ص) ‌و امامان (در اصطلاح او به معنی خلفا) از حیث اختیارات، تفاوت عمده‌ای قائل شده و از باب نمونه برخی تصرفات امام را در غنایم جنگی جایز نشمرده و موارد منقول را از اختصاصات پیامبر(ص) دانسته است. وی همچنین در مواضعی از كتاب الخراج با پای فشاری بر حقوق مالی خدشه‌ناپذیر مردم، به صراحت یادآور شده است كه امام حق ندارد مالی را از چنگ احدی بیرون آورد، مگر آنكه حق ثابت و مشروعی در میان باشد.
ابویوسف در مواضعی چند از كتاب دیگر خود، الرد علی سیر الاوزاعی به ترسیم خطوط كلی نظریۀ خود دربارۀ حكومت پرداخته و میان پیامبر(ص) ‌و امامان (در اصطلاح او به معنی خلفا) از حیث اختیارات، تفاوت عمده‌ای قائل شده و از باب نمونه برخی تصرفات امام را در غنایم جنگی جایز نشمرده و موارد منقول را از اختصاصات پیامبر(ص) دانسته است. وی همچنین در مواضعی از كتاب الخراج با پای فشاری بر حقوق مالی خدشه‌ناپذیر مردم، به صراحت یادآور شده است كه امام حق ندارد مالی را از چنگ احدی بیرون آورد، مگر آنكه حق ثابت و مشروعی در میان باشد.


خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:




در مقایسه میان آراء فقهی ابویوسف و محمد بن حسن شیبانی، هماهنگی بسیاری بین این دو به چشم می‌خورد. با یك نگرش آماری به اختلافات اركان سه گانۀ فقه حنفی، دیده می‌شود كه محمد بن حس در بسیاری از موارد در كنار ابویوسف قرار گرفته و در موضع‌گیری وی در برابر استاد، هم رأی او بوده است. در این هماهنگی، باید نكاتی چون مقتضیات زمانی، محیط مشترك بغداد و پاره‌ای اشتراكات فكری و اجتماعی مؤثر بوده باشد.
در مقایسه میان آراء فقهی ابویوسف و محمد بن حسن شیبانی، هماهنگی بسیاری بین این دو به چشم می‌خورد. با یك نگرش آماری به اختلافات اركان سه گانۀ فقه حنفی، دیده می‌شود كه محمد بن حس در بسیاری از موارد در كنار ابویوسف قرار گرفته و در موضع‌گیری وی در برابر استاد، هم رأی او بوده است. در این هماهنگی، باید نكاتی چون مقتضیات زمانی، محیط مشترك بغداد و پاره‌ای اشتراكات فكری و اجتماعی مؤثر بوده باشد.




==شاگردان==
==شاگردان==


بجز محمد بن حسن شیبانی، در شمار دیگر فقیهانی كه از ابویوسف دانش آموخته و به نقل آراء فقهی او پرداخته‌اند، می‌توان ابوسلیمان جوزجانی و معلّی بن منصور رازی راویان كتب و امالی وی، ابوعبدالله محمد بن سماعه راوِی نوادرِ ابویوسف، بشر بن ولید كندی راوِی امالی او، هشام بن عبیدالله رازی، حسن بن ابی مالك، بشر بن غیاث مریسی، ابراهیم بن جراح قاضی مصر و هلال بن یحیی معروف به هلال الرأی را یاد كرد. نمونه‌هایی از روایات خاص این فقیهان از ابویوسف را می‌توان در آثاری چون اختلاف الفقهاء طحاوی بازیافت .
بجز محمد بن حسن شیبانی، در شمار دیگر فقیهانی كه از ابویوسف دانش آموخته و به نقل آراء فقهی او پرداخته‌اند، می‌توان ابوسلیمان جوزجانی و معلّی بن منصور رازی راویان كتب و امالی وی، ابوعبدالله محمد بن سماعه راوِی نوادرِ ابویوسف، بشر بن ولید كندی راوِی امالی او، هشام بن عبیدالله رازی، حسن بن ابی مالك، بشر بن غیاث مریسی، ابراهیم بن جراح قاضی مصر و هلال بن یحیی معروف به هلال الرأی را یاد كرد. نمونه‌هایی از روایات خاص این فقیهان از ابویوسف را می‌توان در آثاری چون اختلاف الفقهاء طحاوی بازیافت.  




خط ۲۰۳: خط ۲۰۳:
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}


[[الخراج]]  
[[الخراج]]


[[الخراج (محقق علي 17 نسخة مخطوطة و 5 نسخ مطبوعة)]]  
[[الخراج (ابویوسف قاضی)]]


[[الرد على سير الأوزاعي]]


[[اختلاف أبي حنیفة و ابن أبي لیلی]]


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]