۱۴۴٬۷۱۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به '') |
||
| (۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
| امضا = | | امضا = | ||
| کد مؤلف = AUTHORCODE59872AUTHORCODE | | کد مؤلف =AUTHORCODE59872AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
''' اِبْنِ اِدْريس، احمد بن ادريس حسنى ابوالعباس ''' (1172-1253ق/ 1759- 1837م)، مفسّر، محدّث، عارف و صوفى فاسى، رئيس طريقه ادريسّيه در لیبی و از رهبران مشهور صوفیه در مراکش است که دارای پیروان قابل توجهی در لیبی است. | ''' اِبْنِ اِدْريس، احمد بن ادريس حسنى ابوالعباس ''' (1172-1253ق/ 1759- 1837م)، مفسّر، محدّث، عارف و صوفى فاسى، رئيس طريقه ادريسّيه در لیبی و از رهبران مشهور صوفیه در مراکش است که دارای پیروان قابل توجهی در لیبی است. | ||
| خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
==بنیان گذاری طريقه ادریسیه== | ==بنیان گذاری طريقه ادریسیه== | ||
ابنادریس طریقۀ شاذلیه و خُضرویه (یا خُضیریه) | ابنادریس طریقۀ شاذلیه و خُضرویه (یا خُضیریه) ـ از شاخههای طریقۀ شاذلیه ـ را از عبدالوهاب تازی و ابوالقاسم وزیر غازی اخذ كرد و سپس خود از مشایخ بزرگ این طریقه گردید. وی سعی داشت طریقهای بنا نهد كه جامع میان تمامی سلسلههای صوفیه باشد. | ||
ابنادریس در 1213ق در سفر به مكۀ مكرمه طریقۀ ادریسیه را بنیان گذارد و شروع به تبلیغ و ترویج تعالیم و آداب این طریقه كرد و مریدان بسیار گرد آورد. | ابنادریس در 1213ق در سفر به مكۀ مكرمه طریقۀ ادریسیه را بنیان گذارد و شروع به تبلیغ و ترویج تعالیم و آداب این طریقه كرد و مریدان بسیار گرد آورد. | ||
| خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
==ادریسیه و وهابیت== | ==ادریسیه و وهابیت== | ||
هرچند میان برخی تعالیم ابن ادریس و برخی از آراء و عقاید وهابیها تشابهاتی بود، لیكن برخلاف نظر برخی محققان، طریقۀ او را نباید با فرقۀ وهابیت مربوط دانست. ابن ادریس [[محمد بن عبدالوهاب]] را به عنوان یك مجدد و احیاگر ستایش میكرد، ولی تعصبها و زیادهرویهای وهابیت را | هرچند میان برخی تعالیم ابن ادریس و برخی از آراء و عقاید وهابیها تشابهاتی بود، لیكن برخلاف نظر برخی محققان، طریقۀ او را نباید با فرقۀ وهابیت مربوط دانست. ابن ادریس [[محمد بن عبدالوهاب]] را به عنوان یك مجدد و احیاگر ستایش میكرد، ولی تعصبها و زیادهرویهای وهابیت را ـ از جمله كافر شمردن مسلمانانی كه با آنان هم عقیده نبودند ـ مورد انتقاد قرار میداد. وهابیان نیز برخی از اعمال صوفیانه، از جمله بوسه زدن مریدان بر دست و زانوی شیخ را، مردود، و آن را نوعی اظهار خواری و ذلّت در برابر مخلوق میدانستند. | ||
==تعالیم و آداب طریقۀ ادریسیه== | ==تعالیم و آداب طریقۀ ادریسیه== | ||
تعلیمات و نیز اوراد و احزاب این طریقه بیشتر در دو اثر معروف ابنادریس یعنی العقد | تعلیمات و نیز اوراد و احزاب این طریقه بیشتر در دو اثر معروف ابنادریس یعنی العقد النفیسو مجموعۀ احزاب و اوراد و رسائل (قاهره، 1940م) مندرج است. | ||
ابن ادریس در تعالیم خود بیشتر بهذكر، توكل و تقوا اهمیت میداد. تقوا را «مفتاح الولایۀ» و ذكر را افضل عبادات میدانست و بر آن بود كه تنها با مداومت در ذكر است كه سالك بهحق میرسد. | ابن ادریس در تعالیم خود بیشتر بهذكر، توكل و تقوا اهمیت میداد. تقوا را «مفتاح الولایۀ» و ذكر را افضل عبادات میدانست و بر آن بود كه تنها با مداومت در ذكر است كه سالك بهحق میرسد. | ||
| خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
==مقامات و كرامات== | ==مقامات و كرامات== | ||
| | ||
از ابن ادريس ستايشهای بسيار شده است. برخى مقام عرفانى او را تا حد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدين بلخى]] بالا برده و كرامات بسياری به او نسبت دادهاند. گفته شدهاست كه او قادر بود در خواب و حتى در بيداری محمد (ص) را ديدار كند. | از ابن ادريس ستايشهای بسيار شده است. برخى مقام عرفانى او را تا حد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و [[مولوی، جلالالدین محمد|جلالالدين بلخى]] بالا برده و كرامات بسياری به او نسبت دادهاند. گفته شدهاست كه او قادر بود در خواب و حتى در بيداری محمد(ص) را ديدار كند. | ||
چنانكه از گفته ريحانى برمىآيد ابن ادريس، مانند صوفيان ديگر، دعوت به زهد و توكل مىكرد و حتى كار برای كسب روزی و مال را نيز ناروا مىدانست و جهاد را به جهاد با نفس منحصر مىكرد، ولى در عين حال سكوت عالمان را در برابر فرمانروايان و ترك امر به معروف و نهى از منكر را از سوی آنان، از بزرگترين مفاسدِ دين و دنيا مىدانست. | چنانكه از گفته ريحانى برمىآيد ابن ادريس، مانند صوفيان ديگر، دعوت به زهد و توكل مىكرد و حتى كار برای كسب روزی و مال را نيز ناروا مىدانست و جهاد را به جهاد با نفس منحصر مىكرد، ولى در عين حال سكوت عالمان را در برابر فرمانروايان و ترك امر به معروف و نهى از منكر را از سوی آنان، از بزرگترين مفاسدِ دين و دنيا مىدانست. | ||