۱۰۶٬۲۵۳
ویرایش
Wikinoor.ir (بحث | مشارکتها) جز («موسوی خمینی، سید روحالله» را محافظت کرد ([ویرایش=تنها مدیران] (بیپایان) [انتقال=تنها مدیران] (بیپایان))) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '[[ ' به '[[') |
||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
== ولادت == | == ولادت == | ||
[[ پرونده: مجموعه آثار امام خمینی (قدسسره) نسخه 3.png|بندانگشتی|265px| [[ نرمافزار مجموعه آثار امام خمینی (قدسسره) نسخه 3]]]] | [[پرونده: مجموعه آثار امام خمینی (قدسسره) نسخه 3.png|بندانگشتی|265px| [[نرمافزار مجموعه آثار امام خمینی (قدسسره) نسخه 3]]]] | ||
[[ پرونده: NUR41744J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[ صحیفه امام (22 جلدی)]]]] | [[پرونده: NUR41744J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[صحیفه امام (22 جلدی)]]]] | ||
امام خمینی در روز بیستم جمادى الآخره (روز ولادت فاطمه زهرا(س)) 1320ق، مطابق با اول مهر 1281ش و 24 سپتامبر 1902م دیده به جهان گشود. جد اعلاى او، «سید حیدر موسوى اردبیلى»، همراه با پدرزن خویش، «میر سید على همدانى» براى تبلیغ دین اسلام و آئین تشیع، در قرن هشتم هجرى از ایران به کشمیر هجرت کرد.<ref>على قادرى، «خمينى روحالله: زندگىنامه امام خمينى بر اساس اسناد و خاطرات و خيال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، ص78</ref> | امام خمینی در روز بیستم جمادى الآخره (روز ولادت فاطمه زهرا(س)) 1320ق، مطابق با اول مهر 1281ش و 24 سپتامبر 1902م دیده به جهان گشود. جد اعلاى او، «سید حیدر موسوى اردبیلى»، همراه با پدرزن خویش، «میر سید على همدانى» براى تبلیغ دین اسلام و آئین تشیع، در قرن هشتم هجرى از ایران به کشمیر هجرت کرد.<ref>على قادرى، «خمينى روحالله: زندگىنامه امام خمينى بر اساس اسناد و خاطرات و خيال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، ص78</ref> | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
=== اولین خطابه رسمى روحالله === | === اولین خطابه رسمى روحالله === | ||
[[ پرونده: NURعصر امام خمینیJ1.jpg|بندانگشتی|265px| [[ عصر امام خمینی (قدسسره)]]]] | [[پرونده: NURعصر امام خمینیJ1.jpg|بندانگشتی|265px| [[عصر امام خمینی (قدسسره)]]]] | ||
روحالله ضمن تحصیل در اراک در مراسم بزرگداشت «رکن اعظم مشروطه»، آیتالله سید محمد طباطبائى، اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضران را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیهاى سیاسى بود که به جهت قدردانى از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت مىشد. از قول وى نقل شده: «... پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم. آن شب، کم خوابیدم؛ نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر مىکردم فردا باید روى منبرى بنشینم که متعلق به رسولالله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبرى که خواهم رفت، هرگز سخنى نگویم که جملهاى از آن را باور نداشته باشم و این خواستن، عهدى بود که با خدا بستم. اولین منبرم طولانى شد، اما کسى را خسته نکرد... و عدهاى احسنت گفتند. وقتى به دل مراجعه کردم، از احسنتگویىها خوشم آمده بود؛ به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبرى پا نگذاردم».<ref>همان</ref> | روحالله ضمن تحصیل در اراک در مراسم بزرگداشت «رکن اعظم مشروطه»، آیتالله سید محمد طباطبائى، اولین خطابه خود را قرائت کرد و تحسین حاضران را برانگیخت. این خطابه در واقع بیانیهاى سیاسى بود که به جهت قدردانى از زحمات و خدمات علمدار مشروطیت از جانب حوزه علمیه اراک از زبان یک طلبه جوان قرائت مىشد. از قول وى نقل شده: «... پیشنهاد شد منبر بروم، استقبال کردم. آن شب، کم خوابیدم؛ نه از ترس مواجه شدن با مردم، بلکه به خود فکر مىکردم فردا باید روى منبرى بنشینم که متعلق به رسولالله است. از خدا خواستم مدد کند که از اولین تا آخرین منبرى که خواهم رفت، هرگز سخنى نگویم که جملهاى از آن را باور نداشته باشم و این خواستن، عهدى بود که با خدا بستم. اولین منبرم طولانى شد، اما کسى را خسته نکرد... و عدهاى احسنت گفتند. وقتى به دل مراجعه کردم، از احسنتگویىها خوشم آمده بود؛ به همین خاطر دعوت دوم و سوم را رد کردم و چهار سال هرگز به هیچ منبرى پا نگذاردم».<ref>همان</ref> | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
=== تدریس عرفان === | === تدریس عرفان === | ||
[[ پرونده: NUR38086J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[ عرفان از دیدگاه قرآن و برهان]]]] | [[پرونده: NUR38086J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[عرفان از دیدگاه قرآن و برهان]]]] | ||
یکى دیگر از مجالس درس حضرت امام، درس عرفان بود. این درس، ویژه شاگردان خاص و مورد اعتمادش بود. عرفان براى او جزو علایق اصلى بود؛ بهگونهاى که در سال 1307ش، کتاب شرح دعاى سحر را - که تفسیر جامعى بود بر دعایى که امام محمد باقردر ماه رمضان مىخواند - نوشت. او دو سال بعد، «[[مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة|مصباح الهدایة إلى الخلافة و الولایة]]» را نوشت. اثر دیگر وى در آن سالها، مجموعهاى از تفسیرها پیرامون «[[تعلیقات علی شرح «فصوص الحکم» و «مصباح الانس» |تفسیر فصوص قیصرى]]» بود. عرفان، تأثیر زیادى در شخصیت فکرى، روحى و نیز فعالیتهای سیاسى آتى او داشت. | یکى دیگر از مجالس درس حضرت امام، درس عرفان بود. این درس، ویژه شاگردان خاص و مورد اعتمادش بود. عرفان براى او جزو علایق اصلى بود؛ بهگونهاى که در سال 1307ش، کتاب شرح دعاى سحر را - که تفسیر جامعى بود بر دعایى که امام محمد باقردر ماه رمضان مىخواند - نوشت. او دو سال بعد، «[[مصباح الهدایة إلی الخلافة و الولایة|مصباح الهدایة إلى الخلافة و الولایة]]» را نوشت. اثر دیگر وى در آن سالها، مجموعهاى از تفسیرها پیرامون «[[تعلیقات علی شرح «فصوص الحکم» و «مصباح الانس» |تفسیر فصوص قیصرى]]» بود. عرفان، تأثیر زیادى در شخصیت فکرى، روحى و نیز فعالیتهای سیاسى آتى او داشت. | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
== دوره سوم زندگى امام (از 1320-1340) == | == دوره سوم زندگى امام (از 1320-1340) == | ||
[[ پرونده:NUR02128J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[آداب الصلاة (آداب نماز)]]]] | [[پرونده:NUR02128J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[آداب الصلاة (آداب نماز)]]]] | ||
این دوره از زندگى آیتالله حاج آقا روحالله با چهل سالگى آغاز مىشود. احاطه گسترده ایشان در علوم عقلى و تحقیقات فلسفى، وى را در زمره اساتید اول فلسفه در حوزه علمیّه قم قرار مىداد. او به شبهات عقلى و ایراداتى که به مکتب اسلام مىشد، پاسخگو بود؛ چنانکه کتاب «[[کشف الأسرار]]» را در پاسخ به کتاب «اسرار هزارساله» تألیف فرمود. | این دوره از زندگى آیتالله حاج آقا روحالله با چهل سالگى آغاز مىشود. احاطه گسترده ایشان در علوم عقلى و تحقیقات فلسفى، وى را در زمره اساتید اول فلسفه در حوزه علمیّه قم قرار مىداد. او به شبهات عقلى و ایراداتى که به مکتب اسلام مىشد، پاسخگو بود؛ چنانکه کتاب «[[کشف الأسرار]]» را در پاسخ به کتاب «اسرار هزارساله» تألیف فرمود. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
=== اساتید === | === اساتید === | ||
[[ پرونده:NUR37479J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]]]] | [[پرونده:NUR37479J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]]]] | ||
حضرت امام در رشتههاى مختلف علوم، همچون ادبیات فارسى و عربى، فقه و اصول، منطق، فلسفه غرب و شرق، عرفان، کلام، هیئت و... محضر اساتید متعددى را درک نمودند. برخى از اساتید ایشان با توجه به پارهاى منابع<ref>على قادرى، «خمينى روحالله: زندگىنامه امام خمينى بر اساس اسناد و خاطرات و خيال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، ص143، 180، 190، 192، 246، 259، 384، 385، 388 و 393؛ زمزم نور: زندگىنامه، آثار و... امام خمينى، مؤسسه فرهنگى قدر ولايت، تهران، چاپ نهم، ص9 و 10؛ رضا بابايى، كارنامه نور (زندگىنامه امام خمينى)</ref>بدین شرحاند: | حضرت امام در رشتههاى مختلف علوم، همچون ادبیات فارسى و عربى، فقه و اصول، منطق، فلسفه غرب و شرق، عرفان، کلام، هیئت و... محضر اساتید متعددى را درک نمودند. برخى از اساتید ایشان با توجه به پارهاى منابع<ref>على قادرى، «خمينى روحالله: زندگىنامه امام خمينى بر اساس اسناد و خاطرات و خيال»، چاپ دوم، تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى(ره)، ص143، 180، 190، 192، 246، 259، 384، 385، 388 و 393؛ زمزم نور: زندگىنامه، آثار و... امام خمينى، مؤسسه فرهنگى قدر ولايت، تهران، چاپ نهم، ص9 و 10؛ رضا بابايى، كارنامه نور (زندگىنامه امام خمينى)</ref>بدین شرحاند: | ||
خط ۱۶۹: | خط ۱۶۹: | ||
== دوره چهارم زندگى امام (از 1340-1368) == | == دوره چهارم زندگى امام (از 1340-1368) == | ||
[[ پرونده:NUR24153J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[اقشار اجتماعی از ديدگاه امام خمينی(س)]]]] | [[پرونده:NUR24153J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[اقشار اجتماعی از ديدگاه امام خمينی(س)]]]] | ||
=== مرجعیت === | === مرجعیت === | ||
این دوره، همزمان با رحلت [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] (10 فروردین 1340) است. در این هنگام، جمع فراوانى از علما و فضلاى حوزه به آیتالله حاج آقا روحالله اصرار نمودند که رساله عملیّه ایشان چاپ شود، اما او نپذیرفت؛ ازاینرو، فتاواى وى را از حاشیهاش بر کتاب «[[وسيلة النجاة مع تعاليق الإمام الخميني(ره)|وسیلة النجاة]]» [[اصفهانی، سید ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانى]] و نیز حاشیه بر «العروة الوثقى» به دست مىآوردند؛ تااینکه با وفات حضرت [[حکیم، سید محسن|آیتالله حکیم]](1349ش)، بخش معتنابهى از مردم، مقلد «حضرت آیتالله حاج آقا روحالله موسوى خمینى» شدند. | این دوره، همزمان با رحلت [[بروجردی، حسین|آیتالله بروجردى]] (10 فروردین 1340) است. در این هنگام، جمع فراوانى از علما و فضلاى حوزه به آیتالله حاج آقا روحالله اصرار نمودند که رساله عملیّه ایشان چاپ شود، اما او نپذیرفت؛ ازاینرو، فتاواى وى را از حاشیهاش بر کتاب «[[وسيلة النجاة مع تعاليق الإمام الخميني(ره)|وسیلة النجاة]]» [[اصفهانی، سید ابوالحسن|سید ابوالحسن اصفهانى]] و نیز حاشیه بر «العروة الوثقى» به دست مىآوردند؛ تااینکه با وفات حضرت [[حکیم، سید محسن|آیتالله حکیم]](1349ش)، بخش معتنابهى از مردم، مقلد «حضرت آیتالله حاج آقا روحالله موسوى خمینى» شدند. | ||
خط ۱۷۹: | خط ۱۷۹: | ||
=== اقامت در نجف === | === اقامت در نجف === | ||
[[ پرونده:NUR37012J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[ ولایت فقیه (حکومت اسلامی)]]]] | [[پرونده:NUR37012J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[ولایت فقیه (حکومت اسلامی)]]]] | ||
ایشان در نجف، درس خارج فقه خود را از سال 1344 در مسجد [[شيخ انصارى|شیخ انصارى]] شروع کردند که از پربارترین درسهاى آن حوزه بشمار مىآمد. کتاب حکومت اسلامى یا ولایت فقیه ایشان نیز متن یکى از درسهاى خارج فقه آن دوران است. ایشان همواره رخدادهاى ایران را پیگیرى کرده و در برابر رژیم شاه موضع انقلابى داشتند. همچنین با تدریس نظریه «ولایت فقیه»، طرح بزرگشان را براى ایجاد حکومت اسلامى ارائه دادند. حاج آقا روحالله در مدت سیزده سال تبعید خود در نجف، شاگردان فراوانى تربیت کرده که استوانههاى محکمى براى انقلاب اسلامى ایران شدند. ایشان از بدو ورود به نجف با ارسال نامهها و پیکهایى به ایران، ارتباط خویش را با مبارزان حفظ نموده و آنان را در هر مناسبتى به پایدارى در پیگیرى اهداف قیام فرامىخواندند. واکنش تند ایشان در برابر برنامههاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى و سیاسى رژیم، همچون: «جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى»، «جشن هنر شیراز»، «دیکتاتورى حزبى رستاخیز»، «تغییر تاریخ رسمى کشور از مبدأ هجرت پیامبر اسلام به مبدأ سلطنت شاهان هخامنشى»، «تخریب معیشت فرودستان و گسترش حلبىآبادها»، «خرید بىرویه تسلیحات نظامى از غرب»، «حرکت ایران همسو با اهداف آمریکا در خاور میانه» و «سرکوب مبارزان سیاسى» تنور مبارزه را گرم نگاه مىداشت. | ایشان در نجف، درس خارج فقه خود را از سال 1344 در مسجد [[شيخ انصارى|شیخ انصارى]] شروع کردند که از پربارترین درسهاى آن حوزه بشمار مىآمد. کتاب حکومت اسلامى یا ولایت فقیه ایشان نیز متن یکى از درسهاى خارج فقه آن دوران است. ایشان همواره رخدادهاى ایران را پیگیرى کرده و در برابر رژیم شاه موضع انقلابى داشتند. همچنین با تدریس نظریه «ولایت فقیه»، طرح بزرگشان را براى ایجاد حکومت اسلامى ارائه دادند. حاج آقا روحالله در مدت سیزده سال تبعید خود در نجف، شاگردان فراوانى تربیت کرده که استوانههاى محکمى براى انقلاب اسلامى ایران شدند. ایشان از بدو ورود به نجف با ارسال نامهها و پیکهایى به ایران، ارتباط خویش را با مبارزان حفظ نموده و آنان را در هر مناسبتى به پایدارى در پیگیرى اهداف قیام فرامىخواندند. واکنش تند ایشان در برابر برنامههاى فرهنگى، اجتماعى، اقتصادى، نظامى و سیاسى رژیم، همچون: «جشنهاى 2500 ساله شاهنشاهى»، «جشن هنر شیراز»، «دیکتاتورى حزبى رستاخیز»، «تغییر تاریخ رسمى کشور از مبدأ هجرت پیامبر اسلام به مبدأ سلطنت شاهان هخامنشى»، «تخریب معیشت فرودستان و گسترش حلبىآبادها»، «خرید بىرویه تسلیحات نظامى از غرب»، «حرکت ایران همسو با اهداف آمریکا در خاور میانه» و «سرکوب مبارزان سیاسى» تنور مبارزه را گرم نگاه مىداشت. | ||
=== اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قیام مردم === | === اوجگیرى انقلاب اسلامى در سال 1356 و قیام مردم === | ||
[[ پرونده:NUR37138J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[بسیج در اندیشه امام خمینی(س)]]]] | [[پرونده:NUR37138J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[بسیج در اندیشه امام خمینی(س)]]]] | ||
[[ پرونده:NUR12127J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[دیوان امام]]]] | [[پرونده:NUR12127J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[دیوان امام]]]] | ||
[[ پرونده: وصیت نامه امام خمینی سلام الله علیه.png|بندانگشتی|265px| [[ نرمافزار وصیتنامه امام خمینی سلاماللهعلیه]]]] | [[پرونده: وصیت نامه امام خمینی سلام الله علیه.png|بندانگشتی|265px| [[نرمافزار وصیتنامه امام خمینی سلاماللهعلیه]]]] | ||
هرچند رژیم شاه در سال 1355ش، در اوج اقتدار خود به سر مىبرد، اما با بحران مشروعیت روبهرو شده بود. سرکوبى مخالفان کار را بدانجا رساند که آن رژیم از بیرون مرزها، به نقض حقوق بشر متهم شد. شاه براى رفع این اتهام و به خیال اینکه خطرى براى تداوم و ثبات رژیمش ندارد، سیاست «فضاى باز سیاسى» را آغاز کرد. «حضرت آیتالله خمینى» با رصد رخدادها و وضعیت ایران، در مرداد 1356 طى پیامى اعلام کردند: «اکنون بهواسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجى، فرصتى است که باید مجامع علمى و فرهنگى و رجال وطنخواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامى در هر جا بىدرنگ از آن استفاده کنند و بىپرده بهپا خیزند». گروههاى مبارز و مردمى که شخص شاه را عامل استبداد و وابستگى مىدانستند، به استقبال پیام ایشان برآمده و منتظر فرصت براى اعتراضات اجتماعى بودند. درگذشت مشکوک آیتالله [[خمینی، مصطفی|حاج آقا مصطفى خمینى]]، در اول آبان 1356 و مراسم پرشکوهى که در ایران برگزار شد، نقطه آغازى بر خیزش دوباره روحانیت و قیام جامعه مذهبى ایران بود. ایشان این واقعه را از الطاف خفیه الهى نامیدند. رژیم شاه با درج مقالهاى توهینآمیز علیه ایشان در روزنامه اطلاعات، انتقام گرفت. اعتراض مردمى به این مقاله، به قیام 19 دىماه 1356 قم و ادامه اعتراضات در سال 57 منجر شد. رژیم، به کارهاى مردمفریب، مانند بستن مراکز فساد و آزادى مطبوعات دست زد؛ اما اراده مردم، با فرمان مقاومت از سوى امام، تغییر نیافت. سرکوب راهپیمایى 17 شهریور، نقطه عطفى در اوجگیرى مبارزه بود. امام مبارزان میانهرو را از شعار «الزام شاه براى عمل به قانون اساسى با حفظ سلطنت مشروطه» برحذر داشتند که پیامد آن، تلاش رژیم براى فشار وارد آوردن به امام و اخراج ایشان از عراق بود. رفتن امام بهسوى کویت و ممانعت از پذیرش ایشان، پرواز به فرانسه و اقامت در «نوفل لوشاتو» را براى رهبر انقلاب رقم زد. ایشان توانست صداى انقلاب را رساتر به مردم ایران و جهان برسانند. بازتاب سرکوب دانشجوها و اقشار دیگر مردم در روز 13 آبان و راهپیمایى روز عاشورا در 20 آذر، کار را بر شاه و حامیان غربى او سختتر کرد. تغییر پىدرپى کابینهها و حکومت نظامى هم بر اراده امام و مردم بىتأثیر بود. سران چهار کشور غربى (آمریکا، فرانسه، آلمان و بریتانیا) در نشست «گوادلوپ» به این نتیجه رسیدند که امیدى به بقاى نظام سلطنتى در ایران نیست و خروج شاه و روى کار آمدن یک دولت غیر نظامى مىتواند از شدت بحران بکاهد. امام با رفتن شاه، دستور تشکیل «شوراى انقلاب» را صادر کرده و با استقبال بىنظیر مردم در روز 12 بهمن به وطن بازگشتند. انقلاب مردم با سخنرانى تاریخى در بهشت زهراى تهران و سپس تعیین دولت از سوى ایشان به سرانجام خوش پیروزى نزدیک شد. یوم الله 22 بهمن 1357ش، تنفس صبحى دوباره در جان ملت، روز پیروزى انقلاب و نقطه آغاز تحولات بزرگ تاریخى براى سرزمین ایران، آئین تشیع و جهان اسلام بود.<ref>انقلاب اسلامى ايران، جمعى از نويسندگان، نهاد نمايندگى [[خامنهای، سید علی|مقام معظم رهبرى]] در دانشگاهها، 1384، ص94 تا 111.</ref> | هرچند رژیم شاه در سال 1355ش، در اوج اقتدار خود به سر مىبرد، اما با بحران مشروعیت روبهرو شده بود. سرکوبى مخالفان کار را بدانجا رساند که آن رژیم از بیرون مرزها، به نقض حقوق بشر متهم شد. شاه براى رفع این اتهام و به خیال اینکه خطرى براى تداوم و ثبات رژیمش ندارد، سیاست «فضاى باز سیاسى» را آغاز کرد. «حضرت آیتالله خمینى» با رصد رخدادها و وضعیت ایران، در مرداد 1356 طى پیامى اعلام کردند: «اکنون بهواسطه اوضاع داخلى و خارجى و انعکاس جنایات رژیم در مجامع و مطبوعات خارجى، فرصتى است که باید مجامع علمى و فرهنگى و رجال وطنخواه و دانشجویان خارج و داخل و انجمنهاى اسلامى در هر جا بىدرنگ از آن استفاده کنند و بىپرده بهپا خیزند». گروههاى مبارز و مردمى که شخص شاه را عامل استبداد و وابستگى مىدانستند، به استقبال پیام ایشان برآمده و منتظر فرصت براى اعتراضات اجتماعى بودند. درگذشت مشکوک آیتالله [[خمینی، مصطفی|حاج آقا مصطفى خمینى]]، در اول آبان 1356 و مراسم پرشکوهى که در ایران برگزار شد، نقطه آغازى بر خیزش دوباره روحانیت و قیام جامعه مذهبى ایران بود. ایشان این واقعه را از الطاف خفیه الهى نامیدند. رژیم شاه با درج مقالهاى توهینآمیز علیه ایشان در روزنامه اطلاعات، انتقام گرفت. اعتراض مردمى به این مقاله، به قیام 19 دىماه 1356 قم و ادامه اعتراضات در سال 57 منجر شد. رژیم، به کارهاى مردمفریب، مانند بستن مراکز فساد و آزادى مطبوعات دست زد؛ اما اراده مردم، با فرمان مقاومت از سوى امام، تغییر نیافت. سرکوب راهپیمایى 17 شهریور، نقطه عطفى در اوجگیرى مبارزه بود. امام مبارزان میانهرو را از شعار «الزام شاه براى عمل به قانون اساسى با حفظ سلطنت مشروطه» برحذر داشتند که پیامد آن، تلاش رژیم براى فشار وارد آوردن به امام و اخراج ایشان از عراق بود. رفتن امام بهسوى کویت و ممانعت از پذیرش ایشان، پرواز به فرانسه و اقامت در «نوفل لوشاتو» را براى رهبر انقلاب رقم زد. ایشان توانست صداى انقلاب را رساتر به مردم ایران و جهان برسانند. بازتاب سرکوب دانشجوها و اقشار دیگر مردم در روز 13 آبان و راهپیمایى روز عاشورا در 20 آذر، کار را بر شاه و حامیان غربى او سختتر کرد. تغییر پىدرپى کابینهها و حکومت نظامى هم بر اراده امام و مردم بىتأثیر بود. سران چهار کشور غربى (آمریکا، فرانسه، آلمان و بریتانیا) در نشست «گوادلوپ» به این نتیجه رسیدند که امیدى به بقاى نظام سلطنتى در ایران نیست و خروج شاه و روى کار آمدن یک دولت غیر نظامى مىتواند از شدت بحران بکاهد. امام با رفتن شاه، دستور تشکیل «شوراى انقلاب» را صادر کرده و با استقبال بىنظیر مردم در روز 12 بهمن به وطن بازگشتند. انقلاب مردم با سخنرانى تاریخى در بهشت زهراى تهران و سپس تعیین دولت از سوى ایشان به سرانجام خوش پیروزى نزدیک شد. یوم الله 22 بهمن 1357ش، تنفس صبحى دوباره در جان ملت، روز پیروزى انقلاب و نقطه آغاز تحولات بزرگ تاریخى براى سرزمین ایران، آئین تشیع و جهان اسلام بود.<ref>انقلاب اسلامى ايران، جمعى از نويسندگان، نهاد نمايندگى [[خامنهای، سید علی|مقام معظم رهبرى]] در دانشگاهها، 1384، ص94 تا 111.</ref> | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۴: | ||
=== رحلت === | === رحلت === | ||
[[ پرونده:NUR02117J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[وصیتنامه سیاسی، الهی امام خمینی(ره)]]]] | [[پرونده:NUR02117J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[وصیتنامه سیاسی، الهی امام خمینی(ره)]]]] | ||
حضرت امام خمینى به دنبال بروز مشکل دستگاه گوارش در 28 اردیبهشت 1368، از روز دوم خرداد تحت عمل پزشکى قرار گرفتند. به دنبال مشکل اساسى که در ساعت سه بعد ظهر 13 خرداد در روند بیمارى ایشان به وجود آمده بود، در شامگاه شنبه، ساعت 22 و 20 دقیقه 13 خرداد سال 1368 خورشیدى (3 ژوئن 1989م) برابر با 28 شوال 1409ق، در 87 سالگى، روحشان از این دنیا رحلت کرده، به ملکوت اعلا پیوست. | حضرت امام خمینى به دنبال بروز مشکل دستگاه گوارش در 28 اردیبهشت 1368، از روز دوم خرداد تحت عمل پزشکى قرار گرفتند. به دنبال مشکل اساسى که در ساعت سه بعد ظهر 13 خرداد در روند بیمارى ایشان به وجود آمده بود، در شامگاه شنبه، ساعت 22 و 20 دقیقه 13 خرداد سال 1368 خورشیدى (3 ژوئن 1989م) برابر با 28 شوال 1409ق، در 87 سالگى، روحشان از این دنیا رحلت کرده، به ملکوت اعلا پیوست. | ||
خط ۲۰۲: | خط ۲۰۲: | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
[[ پرونده:NUR37483J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[دروس تفسیر سوره حمد، جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، نامههای اخلاقی، عرفانی (موسوعه جلد 50)]]]] | [[پرونده:NUR37483J1.jpg|بندانگشتی|265px| [[دروس تفسیر سوره حمد، جهاد اکبر یا مبارزه با نفس، نامههای اخلاقی، عرفانی (موسوعه جلد 50)]]]] | ||
{{ستون-شروع|2}} | {{ستون-شروع|2}} | ||
# مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية؛ | # مصباح الهداية إلى الخلافة و الولاية؛ |