۸۳٬۵۴۹
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ابنت' به 'ابن ت') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'رسول الله' به 'رسولالله') |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
| کد مؤلف = AUTHORCODE01807AUTHORCODE | | کد مؤلف = AUTHORCODE01807AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
''' اَبونُعَیْمِ اِصْفَهانی، احمد بن عبدالله بن احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران ''' (۳۳۶-۴۳۰ ق / ۹۴۷- ۱۰۳۸ م)، محدث و مؤلف نامدار اهل سنت. | ''' اَبونُعَیْمِ اِصْفَهانی، احمد بن عبدالله بن احمد بن اسحاق بن موسی بن مهران''' (۳۳۶-۴۳۰ ق / ۹۴۷- ۱۰۳۸ م)، محدث و مؤلف نامدار اهل سنت. | ||
==نسب، خاندان== | ==نسب، خاندان== | ||
خط ۱۲۳: | خط ۱۲۳: | ||
8.معرفه الصحابه. ابونعیم در این اثر میگوید چون شناخت صحابه و مراتب آنان امری لازم است و غالباً مورد توجه پژوهشگران در آثار و اخبار قرار دارد، به تألیف آن همت گماشته است. او پس از ذکر عَشَرۀ مبشَره، به ترتیب حروف هجا، به شرح احوال دیگر صحابه پرداخته است. | 8.معرفه الصحابه. ابونعیم در این اثر میگوید چون شناخت صحابه و مراتب آنان امری لازم است و غالباً مورد توجه پژوهشگران در آثار و اخبار قرار دارد، به تألیف آن همت گماشته است. او پس از ذکر عَشَرۀ مبشَره، به ترتیب حروف هجا، به شرح احوال دیگر صحابه پرداخته است. | ||
این اثر که ابن تیمیه آن را کتاب مشهور در زمان خود معرفی میکند، مورد استفادۀ بسیاری از نویسندگان همچون ابناثیر در اسدالغابه، | این اثر که ابن تیمیه آن را کتاب مشهور در زمان خود معرفی میکند، مورد استفادۀ بسیاری از نویسندگان همچون ابناثیر در اسدالغابه، ابن حجر در الاصابه و ابن فوطی در تألیف مجمع الآداب بوده است. ۳ جلد اول این کتاب به کوشش محمد راضی بن حاج عثمان در ریاض (۱۴۰۸ ق / ۱۹۸۸ م) به چاپ رسیده است. نسخههای خطی آن در کتابخانهها پراکنده است. | ||
9.المنتخب من کتاب الشعراء. نسخهای از این اثر در کتابخانۀ ظاهریه موجود است و به گفتۀ تهامی، توسط عبدالعزیز بن ناصر مانع به چاپ رسیده است. | 9.المنتخب من کتاب الشعراء. نسخهای از این اثر در کتابخانۀ ظاهریه موجود است و به گفتۀ تهامی، توسط عبدالعزیز بن ناصر مانع به چاپ رسیده است. | ||
خط ۱۶۱: | خط ۱۶۱: | ||
ابونعیم در کتاب دیگرش با عنوان محجه الواثقین و مدرجه الوامقین بر همین گونه عقاید تأکید کرده و گفته است: خداوند بر بالای آسمانهاست و بر عرشش استوا دارد، نه اینکه مستولی بر عرش است، چنانکه جهمیان تفسیر میکنند و معتقدند که خداوند در همۀ مکانهاست و آیات قرآن را باور ندارند و کرسی او جسم است و مراد از آن علم خداوند نیست، چنانکه جهمیه میگویند: کرسی وی را در قیامت جهت فصل و قضاء میان بندگانش قرار میدهند و خداوند همراه ملائکه جهت داوری میان بندگانش در صحنۀ قیامت حضور مییابد و چنانکه پیامبر(ص) گفته، برخی را میبخشد و گروهی را عذاب میدهد. | ابونعیم در کتاب دیگرش با عنوان محجه الواثقین و مدرجه الوامقین بر همین گونه عقاید تأکید کرده و گفته است: خداوند بر بالای آسمانهاست و بر عرشش استوا دارد، نه اینکه مستولی بر عرش است، چنانکه جهمیان تفسیر میکنند و معتقدند که خداوند در همۀ مکانهاست و آیات قرآن را باور ندارند و کرسی او جسم است و مراد از آن علم خداوند نیست، چنانکه جهمیه میگویند: کرسی وی را در قیامت جهت فصل و قضاء میان بندگانش قرار میدهند و خداوند همراه ملائکه جهت داوری میان بندگانش در صحنۀ قیامت حضور مییابد و چنانکه پیامبر(ص) گفته، برخی را میبخشد و گروهی را عذاب میدهد. | ||
همۀ آنچه به عنوان عقاید ابونعیم به روایت آثارش نقل شد، اشعری بودن وی را مورد تردید قرار میدهد و این احتمال را تقویت میکند که شاید پیروان ابنمنده و مخالفان ابونعیم، وی را متهم به داشتن عقاید اشعری کردهاند. درعین حال [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در درء تعارض العقل و النقل چنین گزارش میکند که میان ابونعیم اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن اسحاق ابن منده درباره قرآن اختلاف پیدا شد؛ زیرا که ابونعیم در کتابش با عنوان الرد علی اللفظیه و الحلولیه به دیدگاه قائلان به مخلوق بودن تلاوت قرآن متمایل شد و ابن منده با این تمایل مخالف بود و به غیرمخلوق بودن آن حکم میکرد. درحالیکه هریک از آن دو برای اثبات نظر خویش به گفتههای سلف توسل میجستند. این عقیده که با آنچه پیش از این از عقیده نامۀ وی نقل کردیم، مخالفت دارد، خود چندان با عنوان کتاب الرد علی اللفظیه نیز سازگاری ندارد. به هر صورت، حتی اگر این عقیده را نیز به ابونعیم مربوط بدانیم، آن را نمیتوان گواهی بر اشعری بودن ابونعیم تلقی کرد، چرا که این عقیده با آن اعتقاد اشعریان که حقیقت قرآن را کلام نفسی برای خداوند میدانند و | همۀ آنچه به عنوان عقاید ابونعیم به روایت آثارش نقل شد، اشعری بودن وی را مورد تردید قرار میدهد و این احتمال را تقویت میکند که شاید پیروان ابنمنده و مخالفان ابونعیم، وی را متهم به داشتن عقاید اشعری کردهاند. درعین حال [[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم|ابن تیمیه]] در درء تعارض العقل و النقل چنین گزارش میکند که میان ابونعیم اصفهانی و ابوعبدالله محمد بن اسحاق ابن منده درباره قرآن اختلاف پیدا شد؛ زیرا که ابونعیم در کتابش با عنوان الرد علی اللفظیه و الحلولیه به دیدگاه قائلان به مخلوق بودن تلاوت قرآن متمایل شد و ابن منده با این تمایل مخالف بود و به غیرمخلوق بودن آن حکم میکرد. درحالیکه هریک از آن دو برای اثبات نظر خویش به گفتههای سلف توسل میجستند. این عقیده که با آنچه پیش از این از عقیده نامۀ وی نقل کردیم، مخالفت دارد، خود چندان با عنوان کتاب الرد علی اللفظیه نیز سازگاری ندارد. به هر صورت، حتی اگر این عقیده را نیز به ابونعیم مربوط بدانیم، آن را نمیتوان گواهی بر اشعری بودن ابونعیم تلقی کرد، چرا که این عقیده با آن اعتقاد اشعریان که حقیقت قرآن را کلام نفسی برای خداوند میدانند و «قرآنِ منزل» را عبارت و حکایت آن و طبیعتاً مخلوق به شمار میآورند، تفاوت اساسی دارد. شاید بتوان براساس گفتۀ ابن تیمیه مخالفت ابونعیم با ابن منده را از آنجا دانست که هر یک دیگری را به نسبت دادن اقوالی به سلف و ائمۀ حدیث متهم میکردهاند. این مطلب با عبارتی که ابونعیم در ذکر اخبار اصبهان در شرح حال ابن منده آورده، تأیید میشود، چراکه در آنجا گفته شده که ابن منده به کسانی در زمینۀ معتقدات، اقوالی را منسوب میساخت که به آن شناخته نبودند. به هر روی برخی عالمان اصحاب حدیث در سدههای بعد، ابونعیم را بدین جهات نقد میکردهاند. | ||
نامهای برخی آثار ابونعیم که میتواند برای شناخت عقیدۀ وی به کار آید، از این قرار است: ۱. اربعون حدیثاً علی مذهب اهل السنه و الجماعه؛ ۲. تثبیت الرؤیه یوم القیامه؛ ۳. حدیث النزول؛ ۴. الرد علی اللفظیه و الحلولیه؛ ۵. الصفات؛ ۶. مستخرج علی کتاب التوحید لابن خزیمه؛ ۷. المعتقد. | نامهای برخی آثار ابونعیم که میتواند برای شناخت عقیدۀ وی به کار آید، از این قرار است: ۱. اربعون حدیثاً علی مذهب اهل السنه و الجماعه؛ ۲. تثبیت الرؤیه یوم القیامه؛ ۳. حدیث النزول؛ ۴. الرد علی اللفظیه و الحلولیه؛ ۵. الصفات؛ ۶. مستخرج علی کتاب التوحید لابن خزیمه؛ ۷. المعتقد. | ||
خط ۱۷۷: | خط ۱۷۷: | ||
==مذهب== | ==مذهب== | ||
شاید همین جهت بتواند تا اندازهای نظر برخی مؤلفان شیعی را دربارۀ اینکه ابونعیم شیعی مذهب بوده، توجیه کند. توضیح اینکه به رغم تصریح برخی مؤلفان امامیه چون [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]] و [[ابن طاووس، علی بن موسی|علی ابن طاووس]] و برادرش احمد ابن طاووس بر سنّی بودن ابونعیم، برخی منابع متأخر امامی او را شیعه میدانند که تقیه میکرده است. در دورۀ صفویه، خاندان مجلسی، نسب خود را به ابونعیم میرساندند و مدعی بودند که ابونعیم در اصل شیعه بوده است. سنگ نبشتهای نیز بر گور ابونعیم یافتند که دلالت بر تشیع او داشته است، اما میرلوحی که با [[مجلسی، محمدباقر|علامۀ مجلسی]] عداوت و ستیز داشت، مقبرۀ ابونعیم را خراب کرد. به هر صورت، تألیف کتابی با عنوان الامامه و الرد علی الرافضه کافی است تا شیعی نبودن ابونعیم را تأیید کند. ابونعیم در این کتاب که درنقد امامیه است، به تفصیل دلایلی را چه از طریق احادیث منسوب به پیامبر(ص) و چه از طریق نقل روایاتی که حکایات از تقدم شیخین و نیز عثمان بر [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] در امر خلافت، به عقیدۀ اهل سنت دارد، آورده است. وی جا به جا به نقد دلایل امامیه در تقدم [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] در خلافت و فضیلت پرداخته و انتقادهای امامیه را از شیخین و عثمان مردود دانسته است. وی حتی در این کتاب به سختی بر کسانی که در مسألۀ تفضیل عثمان بر [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] تردید دارند و یا توقف میکنند، تاخته است. ابونعیم در بخش نهایی کتاب به بحث دربارۀ فضایل [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] و حقانیت آن حضرت به عنوان خلیفۀ چهارم پرداخته است. این کتاب یکی از قدیمترین کتابهایی است که از سوی اهل سنت بر رد امامیه نوشته شده و به دست ما رسیده است. به هر روی، ابونعیم به عنوان یکی از کسانی که در ایجاد تمایلات شیعی و علوی در میان اصحاب حدیث نقش بسزا داشتند، قابل اشاره است. | شاید همین جهت بتواند تا اندازهای نظر برخی مؤلفان شیعی را دربارۀ اینکه ابونعیم شیعی مذهب بوده، توجیه کند. توضیح اینکه به رغم تصریح برخی مؤلفان امامیه چون [[ابن شهرآشوب، محمد بن علی|ابن شهرآشوب]] و [[ابن طاووس، علی بن موسی|علی ابن طاووس]] و برادرش احمد ابن طاووس بر سنّی بودن ابونعیم، برخی منابع متأخر امامی او را شیعه میدانند که تقیه میکرده است. در دورۀ صفویه، خاندان مجلسی، نسب خود را به ابونعیم میرساندند و مدعی بودند که ابونعیم در اصل شیعه بوده است. سنگ نبشتهای نیز بر گور ابونعیم یافتند که دلالت بر تشیع او داشته است، اما میرلوحی که با [[مجلسی، محمدباقر|علامۀ مجلسی]] عداوت و ستیز داشت، مقبرۀ ابونعیم را خراب کرد. به هر صورت، تألیف کتابی با عنوان الامامه و الرد علی الرافضه کافی است تا شیعی نبودن ابونعیم را تأیید کند. ابونعیم در این کتاب که درنقد امامیه است، به تفصیل دلایلی را چه از طریق احادیث منسوب به پیامبر(ص) و چه از طریق نقل روایاتی که حکایات از تقدم شیخین و نیز عثمان بر [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] در امر خلافت، به عقیدۀ اهل سنت دارد، آورده است. وی جا به جا به نقد دلایل امامیه در تقدم [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] در خلافت و فضیلت پرداخته و انتقادهای امامیه را از شیخین و عثمان مردود دانسته است. وی حتی در این کتاب به سختی بر کسانی که در مسألۀ تفضیل عثمان بر [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] تردید دارند و یا توقف میکنند، تاخته است. ابونعیم در بخش نهایی کتاب به بحث دربارۀ فضایل [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] و حقانیت آن حضرت به عنوان خلیفۀ چهارم پرداخته است. این کتاب یکی از قدیمترین کتابهایی است که از سوی اهل سنت بر رد امامیه نوشته شده و به دست ما رسیده است. به هر روی، ابونعیم به عنوان یکی از کسانی که در ایجاد تمایلات شیعی و علوی در میان اصحاب حدیث نقش بسزا داشتند، قابل اشاره است.<ref> [https://www.cgie.org.ir/fa/article/225089/%D8%A7%D8%A8%D9%88%D9%86%D8%B9%DB%8C%D9%85-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C ذکاوتی قراگوزلو، علیرضا؛ انصاری، حسن، ج6، ص340-337]</ref> | ||
< | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۴: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
ذکاوتی قراگوزلو، علیرضا؛ انصاری، حسن، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1377 | |||
ذکاوتی قراگوزلو، علیرضا؛ انصاری، حسن، | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
خط ۲۲۵: | خط ۲۱۹: | ||
[[سنن الأصفهاني: السنن الواردة فی روایة الحافظ الإمام الجلیل أبی نعیم صاحب الحلیة]] | [[سنن الأصفهاني: السنن الواردة فی روایة الحافظ الإمام الجلیل أبی نعیم صاحب الحلیة]] | ||
[[صفة النفاق و نعت المنافقين من السنن المأثورة عن | [[صفة النفاق و نعت المنافقين من السنن المأثورة عن رسولالله صلی الله علیه و سلم]] | ||
[[مجلس من أمالي]] | [[مجلس من أمالي]] |