پرش به محتوا

ابن امام شلبی، عثمان بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Hbaghizadeh صفحهٔ ابن امام شلبی را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به ابن امام شلبی، عثمان بن علی منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
}}''' ابن امام شِلْبى‌، ابوعمرو عثمان بن على بن عثمان بن الامام الشلبى''' (متوفای پس از 550ق‌/1155م‌)، ادیب و مورخ اندلسى‌.  
}}''' ابن امام شِلْبى‌، ابوعمرو عثمان بن على بن عثمان بن الامام الشلبى''' (متوفای پس از 550ق‌/1155م‌)، ادیب و مورخ اندلسى‌.  


=زادگاه=
=ولادت=
وی در شِلْب، واقع در جنوب غربى اندلس به دنیا آمد. درباره زندگى او اطلاعات بسیار اندکى در دست است‌. او خود را با خاندانى از امویان اندلس، خویشاوند دانسته است.  
وی در شِلْب، واقع در جنوب غربى اندلس به دنیا آمد. درباره زندگى او اطلاعات بسیار اندکى در دست است‌. او خود را با خاندانى از امویان اندلس، خویشاوند دانسته است.  
=اساتید=
=اساتید=
تحصیلات مقدماتى را نزد پدرش که گویا اهل علم و ادب بود، فراگرفت و برای ادامه دانش اندوزی به شهرهای اشبیلیه و قرطبه سفر کرد. در اشبیلیه از ابوبکر محمد بن ابراهیم العامری (متوفای 532ق‌/1138م‌) و در قرطبه از ابوعبدالله بن مکى (متوفای 535ق‌/1141م‌) و ابوبکر محمد بن ‌العربى (د543ق‌/1148م‌) و گروهى دیگر دانش آموخت. ابن العربى بزرگ‌ترین استاد اوست و خود، از وی با صفات «بحرالعلوم‌» و «امام کل محفوظ و معلوم‌» یاد کرده است.  
تحصیلات مقدماتى را نزد پدرش که گویا اهل علم و ادب بود، فراگرفت و برای ادامه دانش اندوزی به شهرهای اشبیلیه و قرطبه سفر کرد. در اشبیلیه از ابوبکر محمد بن ابراهیم العامری (متوفای 532ق‌/1138م‌) و در قرطبه از [[ابوعبدالله بن مکى]] (متوفای 535ق‌/1141م‌) و ابوبکر محمد بن ‌العربى (د543ق‌/1148م‌) و گروهى دیگر دانش آموخت. ابن العربى بزرگ‌ترین استاد اوست و خود، از وی با صفات «بحرالعلوم‌» و «امام کل محفوظ و معلوم‌» یاد کرده است.  
=محل اقامت=
=محل اقامت=
برخى او را به سبب اقامت در اشبیلیه بدان شهر منسوب کرده‌اند.
برخى او را به سبب اقامت در اشبیلیه بدان شهر منسوب کرده‌اند.
=نظر ابن ابار درباره وی=
=نظر ابن ابار درباره وی=
وی خود گفته است که زمانى از راه سرودن شعر و مدح بزرگان، زندگى مى‌گذرانده‌، و بخشى از اشعارش در عشق و هزل و وصف خمر بوده است.  
وی خود گفته است که زمانى از راه سرودن شعر و مدح بزرگان، زندگى مى‌گذرانده‌، و بخشى از اشعارش در عشق و هزل و وصف خمر بوده است. [[ابن ابار، محمد بن عبدالله|ابن ابار]] در [[التكملة لكتاب الصلة|التکمله]] که نزدیک‌ترین مأخذ به روزگار ابن امام است‌، او را به نیکى و احسان ستوده و وی را دانشمندی ادیب با قلم و زبانى بلیغ‌، و کاتبى برجسته و شاعری نغزگوی معرفى کرده است، اما در مآخذ موجود بجز چند بیت از سروده‌های وی، شعری نقل نشده است.  
ابن ابار در التکمله که نزدیک‌ترین مأخذ به روزگار ابن امام است‌، او را به نیکى و احسان ستوده و وی را دانشمندی ادیب با قلم و زبانى بلیغ‌، و کاتبى برجسته و شاعری نغزگوی معرفى کرده است، اما در مآخذ موجود بجز چند بیت از سروده‌های وی، شعری نقل نشده است.  
=نگارش سِمط الجُمان =
=اثر مشهور وی «سِمط الجُمان و سِقط الأذهان»=
آن‌چه ابن امام را به شهرت رسانده‌، تألیفى است از او که ابن ابار آن را «سِمط الجُمان و سِقط الأذهان» نامیده که در برخى از مآخذ به جای الاذهان‌، المرجان آمده است. درباره محتوای کتاب نیز در مآخذ اتفاق نظر نیست‌. [[ابن ابار، محمد بن عبدالله|ابن ابار]]، آن را شرح حال شاعران معاصر مؤلف دانسته‌، اما مقری آن را در ردیف کتاب‌های تاریخى و تکمله‌ای بر قلائد و مطمح فتح بن خاقان به شمار آورده و گفته است که قصد او از تألیف این کتاب ثبت زندگانى کسانى بوده که فتح یادی از آنان در این دو کتاب، نبوده است‌، و نیز افزودن شرح احوال کسانى بوده که در باقى قرن 6 ق زندگى مى‌کرده و معاصر او بوده‌اند.
آن‌چه ابن امام را به شهرت رسانده‌، تألیفى است از او که ابن ابار آن را «سِمط الجُمان و سِقط الأذهان» نامیده که در برخى از مآخذ به جای الاذهان‌، المرجان آمده است. درباره محتوای کتاب نیز در مآخذ اتفاق نظر نیست‌. ابن ابار، آن را شرح حال شاعران معاصر مؤلف دانسته‌، اما مقری آن را در ردیف کتاب‌های تاریخى و تکمله‌ای بر قلائد و مطمح فتح بن خاقان به شمار آورده و گفته است که قصد او از تألیف این کتاب ثبت زندگانى کسانى بوده که فتح یادی از آنان در این دو کتاب، نبوده است‌، و نیز افزودن شرح احوال کسانى بوده که در باقى قرن 6 ق زندگى مى‌کرده و معاصر او بوده‌اند.
 
عنوانى که ابن ابار به کتاب ابن امام داده است، این نظر را تأیید مى‌کند. حسین مونس نیز کتاب سمط الجمان را تکمله‌ای بر آثار ابن بسام و ابن خاقان دانسته است. دلایل چندی نیز این نظر را تأیید مى‌کند. نخست این‌که شباهت بسیاری در اسلوب تألیف‌، بین کتاب الذخیره ابن بسام و بخش‌های برجای مانده از سمط الجمان وجود دارد؛ دیگر این‌که نثر وی در سمط الجمان گاه از سجع‌های زیبا برخوردار است و گاه نیز به گونه گزارشى صرفاً تاریخى و ساده رخ مى‌نماید و نیز ابن امام در همین بخش‌های برجای مانده‌، از کسانى سخن گفته که صاحب ذخیره نیز از آنان نام برده است.
عنوانى که [[ابن ابار، محمد بن عبدالله|ابن ابار]] به کتاب ابن امام داده است، این نظر را تأیید مى‌کند. [[مونس، حسین|حسین مونس]] نیز کتاب سمط الجمان را تکمله‌ای بر آثار [[ابن بسام، علی بن بسام|ابن بسام]] و [[ابن خاقان]] دانسته است. دلایل چندی نیز این نظر را تأیید مى‌کند. نخست این‌که شباهت بسیاری در اسلوب تألیف‌، بین کتاب الذخیره ابن بسام و بخش‌های برجای مانده از سمط الجمان وجود دارد؛ دیگر این‌که نثر وی در سمط الجمان گاه از سجع‌های زیبا برخوردار است و گاه نیز به گونه گزارشى صرفاً تاریخى و ساده رخ مى‌نماید و نیز ابن امام در همین بخش‌های برجای مانده‌، از کسانى سخن گفته که صاحب ذخیره نیز از آنان نام برده است.
 
ابن امام در کتاب خود بیشتر به زندگى کسانى پرداخته که با آنان دوستى و همنشینى داشته است‌، چه گاهى به صفات شخصى و فردی آنان اشاره مى‌کند. وی علاوه بر شاعران و ادیبان به زندگى زهاد، امیرزادگان‌، نجبای بنى امیه و کاتبان درباری نیز پرداخته است. مورخان و نویسندگان پس از او از این اثر بهره فراوان برده‌اند. ابن ابار در الحله السیراء و مقری در کتاب نفح الطیب به کرات، از آن نقل کرده‌اند، اما بیش از همه نویسندگان‌، ابن سعید از این کتاب سود جسته است، تا آن‌جا که به گفته مونس، بخش بزرگى از کتاب المغرب برگرفته از سمط الجمان است. نکته قابل ذکر این‌که ابن سعید کتاب‌های خود را در شهرهای حلب و قاهره نوشته است و نقل‌های مکرر وی مى‌رساند که کتاب مزبور را در دست داشته است‌. بنابراین مى‌توان حدس زد که اثر ابن امام مدتى پس از تألیف، در شهرهای حلب و قاهره مورد استفاده دانش پژوهان بوده است‌. این سخن درباره مقری نیز صدق مى‌کند، زیرا وی نیز نفح الطیب را در قاهره تألیف کرده است. بنابراین کتاب سمط الجمان تا قرن 11ق‌/17م در قاهره موجود بوده است‌.
ابن امام در کتاب خود بیشتر به زندگى کسانى پرداخته که با آنان دوستى و همنشینى داشته است‌، چه گاهى به صفات شخصى و فردی آنان اشاره مى‌کند. وی علاوه بر شاعران و ادیبان به زندگى زهاد، امیرزادگان‌، نجبای بنى امیه و کاتبان درباری نیز پرداخته است. مورخان و نویسندگان پس از او از این اثر بهره فراوان برده‌اند. ابن ابار در الحله السیراء و مقری در کتاب نفح الطیب به کرات، از آن نقل کرده‌اند، اما بیش از همه نویسندگان‌، ابن سعید از این کتاب سود جسته است، تا آن‌جا که به گفته مونس، بخش بزرگى از کتاب المغرب برگرفته از سمط الجمان است. نکته قابل ذکر این‌که ابن سعید کتاب‌های خود را در شهرهای حلب و قاهره نوشته است و نقل‌های مکرر وی مى‌رساند که کتاب مزبور را در دست داشته است‌. بنابراین مى‌توان حدس زد که اثر ابن امام مدتى پس از تألیف، در شهرهای حلب و قاهره مورد استفاده دانش پژوهان بوده است‌. این سخن درباره مقری نیز صدق مى‌کند، زیرا وی نیز نفح الطیب را در قاهره تألیف کرده است. بنابراین کتاب سمط الجمان تا قرن 11ق‌/17م در قاهره موجود بوده است‌.
=محل وفات=
=محل وفات=