۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (Hbaghizadeh صفحهٔ ابن غانم، عبداللطیف بن عبدالرحمان بن احمد بن على بن غانم عبادی خزرجى مقدسى را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به ابن غانم، عبداللطیف بن عبدالرحمان منتقل کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
}} | }} | ||
''' | ''' اِبْنِ غانِم، عبداللطیف بن عبدالرحمان بن احمد بن على بن غانم عبادی خزرجى مقدسى''' (786-856ق/1384-1452م)، عارف، شاعر، سیاح و فقیه شافعى. | ||
خط ۶۰: | خط ۵۶: | ||
==تصوف، مشایخ، سفرها== | ==تصوف، مشایخ، سفرها== | ||
سپس به تصوف روی آورد. در 815ق/1412م رهسپار دیار مغرب شد و در 817ق از تونس برای ادای فریضه حج به مکه رفت. در بازگشت از سفر حج با تنى چند از مشایخ مُسراتا (طرابلس)، تونس و تلمسان دیدار کرد و پس از 820ق به زادگاه خود، قدس، مراجعت نمود. ورود زینالدین خوافى به قدس و اقامت وی در خانه ابنغانم سرآغازِ مجاهدتهایتازهای در زندگى ابنغانم شد. | سپس به تصوف روی آورد. در 815ق/1412م رهسپار دیار مغرب شد و در 817ق از تونس برای ادای فریضه حج به مکه رفت. در بازگشت از سفر حج با تنى چند از مشایخ مُسراتا (طرابلس)، تونس و تلمسان دیدار کرد و پس از 820ق به زادگاه خود، قدس، مراجعت نمود. ورود [[زینالدین خوافى]] به قدس و اقامت وی در خانه ابنغانم سرآغازِ مجاهدتهایتازهای در زندگى ابنغانم شد. | ||
زینالدین مؤسس طریقه زینیه (از شاخههایسلسله سهروردیه) در ترکیه عثمانى بود، ابن غانم به طریقه زینیه وارد شد و چندی بعد همراه پیر و مراد خود خوافى، رهسپار خراسان گردید. | زینالدین مؤسس طریقه زینیه (از شاخههایسلسله سهروردیه) در ترکیه عثمانى بود، ابن غانم به طریقه زینیه وارد شد و چندی بعد همراه پیر و مراد خود خوافى، رهسپار خراسان گردید. | ||
وی 3 سال در خدمت خوافى به سر برد و به امر او به خلوت، ریاضت و مجاهدت پرداخت و سپس به اشارت وی برای تکمیل مجاهدات به جام رفت تا در کنار مزار شیخ احمد جام (ژنده پیل) به ریاضت و چلهنشینى مشغول شود. | |||
وی 3 سال در خدمت خوافى به سر برد و به امر او به خلوت، ریاضت و مجاهدت پرداخت و سپس به اشارت وی برای تکمیل مجاهدات به جام رفت تا در کنار مزار [[ژندهپیل، احمد|شیخ احمد جام]] (ژنده پیل) به ریاضت و چلهنشینى مشغول شود. | |||
وی از خوافى اجازه ارشاد گرفت و سرانجام خلیفه و جانشین او در طریقت شد. | وی از خوافى اجازه ارشاد گرفت و سرانجام خلیفه و جانشین او در طریقت شد. | ||
پس از بازگشت به دمشق عازم ترکیه شد و به قونیه رفت. در قونیه به زیارت مزار بزرگان عرفان، از جمله صدرالدین قونوی و مولوی شتافت. او خود حالاتى را که در زیارت مزار این بزرگان بر او گذشته، ذکر کرده است. | پس از بازگشت به دمشق عازم ترکیه شد و به قونیه رفت. در قونیه به زیارت مزار بزرگان عرفان، از جمله [[صدرالدین قونوی، محمد بن اسحاق|صدرالدین قونوی]] و [[مولوی، جلالالدین محمد|مولوی]] شتافت. او خود حالاتى را که در زیارت مزار این بزرگان بر او گذشته، ذکر کرده است. | ||
مدت اقامت وی را در ترکیه 3 سال ذکر کردهاند. | مدت اقامت وی را در ترکیه 3 سال ذکر کردهاند. | ||
آوازه وی در ترکیه چنان شد که سلطان مراد از سلاطین عثمانى خواستار دیدار او گردید، اما ابن غانم نپذیرفت و به رغم آنکه سلطان پنهانى نزد وی شتافت، ابن غانم از دیدار او خودداری کرد و دیگر بار رهسپار قدس شد و تا پس از 840ق/1436م در آنجا اقامت کرد، آنگاه به قاهره رفت و در مسجدی خلوت گزید. | آوازه وی در ترکیه چنان شد که سلطان مراد از سلاطین عثمانى خواستار دیدار او گردید، اما ابن غانم نپذیرفت و به رغم آنکه سلطان پنهانى نزد وی شتافت، ابن غانم از دیدار او خودداری کرد و دیگر بار رهسپار قدس شد و تا پس از 840ق/1436م در آنجا اقامت کرد، آنگاه به قاهره رفت و در مسجدی خلوت گزید. | ||
از سفرهای دیگر وی خبری در دست نیست، وی در اواخر عمر به بورسه رفته و در آنجا درگذشته است. او خود تاریخ ورود خویش را به بورسه اول شعبان ذکر کرده و گفته است که تا آخر رمضان با جمعى از علما به خلوت نشسته، اما روشن نیست که این واقعه در چه سالى روی داده است. | از سفرهای دیگر وی خبری در دست نیست، وی در اواخر عمر به بورسه رفته و در آنجا درگذشته است. او خود تاریخ ورود خویش را به بورسه اول شعبان ذکر کرده و گفته است که تا آخر رمضان با جمعى از علما به خلوت نشسته، اما روشن نیست که این واقعه در چه سالى روی داده است. | ||
==شاگردان== | ==شاگردان== | ||
از جمله شاگردان و مریدان وی مىتوان تاجالدین ابراهیم بن یخشى فقیه را ذکر کرد که در قونیه به درک محضر ابن غانم نایل شد و بعد همراه وی به بورسه رفت و مرتبه ارشاد یافت و پس از درگذشت ابن غانم خلیفه و جانشین او شد. ابن وفا، شیخ سنان و پیری خلیفه حمیدی نیز در زمره شاگردان وی بودهاند. | از جمله شاگردان و مریدان وی مىتوان تاجالدین ابراهیم بن یخشى فقیه را ذکر کرد که در قونیه به درک محضر ابن غانم نایل شد و بعد همراه وی به بورسه رفت و مرتبه ارشاد یافت و پس از درگذشت ابن غانم خلیفه و جانشین او شد. ابن وفا، شیخ سنان و پیری خلیفه حمیدی نیز در زمره شاگردان وی بودهاند. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
مرگ ابن غانم در قلعه بورسه رخ داد و در زاویهای منسوب به خود وی به خاک سپرده شد. | مرگ ابن غانم در قلعه بورسه رخ داد و در زاویهای منسوب به خود وی به خاک سپرده شد. | ||
==آثار== | ==آثار== | ||
خط ۸۷: | خط ۸۱: | ||
از کتب وی آنچه اکنون موجود است، اینهاست: | از کتب وی آنچه اکنون موجود است، اینهاست: | ||
1. تحفه واهب المواهب فى بیان المقامات و المراتب یا کتاب التحفه فى بیان المقامات و المراتب، | 1.تحفه واهب المواهب فى بیان المقامات و المراتب یا کتاب التحفه فى بیان المقامات و المراتب، که آن را مىتوان مهمترین اثر او دانست. حاجى خلیفه در 3 جا عنوان این اثر را با تفاوت اندکى ذکر کرده و آن را دو اثر پنداشته است و یک بار آن را به محمد بن عبدالرحمان بکری نسبت داده و تاریخ پایان آن را ذیحجه 922 گفته است. | ||
که آن را مىتوان مهمترین اثر او دانست. حاجى خلیفه در 3 جا عنوان این اثر را با تفاوت اندکى ذکر کرده و آن را دو اثر پنداشته است و یک بار آن را به محمد بن عبدالرحمان بکری نسبت داده و تاریخ پایان آن را ذیحجه 922 گفته است. | |||
2. حاوی القلوب، | 2. حاوی القلوب، | ||
خط ۱۰۵: | خط ۹۷: | ||
7. رساله فى مقامات عبادالله و مراتبهم، | 7. رساله فى مقامات عبادالله و مراتبهم، | ||
8. اقتباس رفع الالتباس فى بیان طریق | 8. اقتباس رفع الالتباس فى بیان طریق الناس، وی آثار منظومى نیز داشته است، از جمله منظومه رائیه نفحه الاسحار و رحله الاسرار على منهج المختار الى مشهد الانوار. | ||
به گفته سخاوی وی منظومهای نیز به نام العقد، برای فرزند خود سرود و نیز شرحى موسوم به الدر الیتیم فى حل العقد النظیم، بر آن نوشت. سخاوی ابیاتى از آن را نقل کرده است. | به گفته سخاوی وی منظومهای نیز به نام العقد، برای فرزند خود سرود و نیز شرحى موسوم به الدر الیتیم فى حل العقد النظیم، بر آن نوشت. سخاوی ابیاتى از آن را نقل کرده است. | ||
مولى فناری نامهای منظوم برای او فرستاده که وی آنرا به نظم جواب داده و طاش کوپریزاده هر دو را نقل کرده است. | مولى فناری نامهای منظوم برای او فرستاده که وی آنرا به نظم جواب داده و طاش کوپریزاده هر دو را نقل کرده است.<ref>حفیظى، مینا، ج4، ص358- 357</ref>. | ||
<ref>حفیظى، مینا، ج4، ص358- 357</ref>. | |||
| | ||