۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ تاریخ مغول در ایران: سیاست، حکومت، و فرهنگ دوره ایلخانان را به [[تاریخ مغول در ایران، سیاست، حکومت و فرهنگ دوره ایلخانا...) |
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان') |
||
| خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
در اين روزگار (614 ه) درباره كسى به نام تموچين (چنگيزخان) در آسياسى مركزى، گزارشى به دربار خليفه رسيد. او توانسته بود سرزمينهاى گوناگونى را به فرمان خود درآورَد و با يكديگر متحد سازد و نيرويى سترگ فراهم كند و بنابر گزارش ميرخواند، خليفه ناگزير به او روى آورد تا از آسيب همسايگانش رهايى يابد. | در اين روزگار (614 ه) درباره كسى به نام تموچين (چنگيزخان) در آسياسى مركزى، گزارشى به دربار خليفه رسيد. او توانسته بود سرزمينهاى گوناگونى را به فرمان خود درآورَد و با يكديگر متحد سازد و نيرويى سترگ فراهم كند و بنابر گزارش ميرخواند، خليفه ناگزير به او روى آورد تا از آسيب همسايگانش رهايى يابد. | ||
گزارش آمدن مغولان به ايران و جاى گرفتن آنان در دستگاه سياسى و داستان بلند حملههاى پى در پى اين قوم به سرزمينهاى شرقى قلمرو خوارزمشاه، درونمايه نخستين بخش كتاب است. پس از اين تاريخچهاى از حكومتهاى محلى بازگو مىشود. اين حكومتها زير نظر يا در كنار فرمانروايان مغولى در ايران به حكمرانى سرگرم بودند. اين بخش به انگيزه بازشناسى تاريخ سياسى و فرهنگى مغول، بيشتر درباره سرزمينهايى گزارش مىدهد كه مغولان پيوسته با آنها سر و كار داشتند. اين بخش از كتاب درباره نام و نسب فرمانروايان فارس، شبانكاره، جزاير هرمز و قيس (كيش)، | گزارش آمدن مغولان به ايران و جاى گرفتن آنان در دستگاه سياسى و داستان بلند حملههاى پى در پى اين قوم به سرزمينهاى شرقى قلمرو خوارزمشاه، درونمايه نخستين بخش كتاب است. پس از اين تاريخچهاى از حكومتهاى محلى بازگو مىشود. اين حكومتها زير نظر يا در كنار فرمانروايان مغولى در ايران به حكمرانى سرگرم بودند. اين بخش به انگيزه بازشناسى تاريخ سياسى و فرهنگى مغول، بيشتر درباره سرزمينهايى گزارش مىدهد كه مغولان پيوسته با آنها سر و كار داشتند. اين بخش از كتاب درباره نام و نسب فرمانروايان فارس، شبانكاره، جزاير هرمز و قيس (كيش)، کرمان، هرات، لرستانهاى بزرگ و كوچك و گيلان و چگونگى حكمرانى و پيوندشان با مغولان، گزارش مىدهد. | ||
بخش ديگر كتاب به وضع مذهب نزد مغولان (دين مغول) از روزگار چنگيزخان تا درآمدن غازان به دين اسلام مىپردازد. مغولان در اين دوره از آيين «شمنى» و دين و جهانبينى نياكان خود دست شستند و به اسلام گراييدند. دين پيشين آنان، مناسك ويژه و جادوگرى و احضار ارواح را در برداشت و از اينرو، برخى از مورخان آنان را بىدين مىشمردند. آنان به خداى يگانه باور داشتند؛ اما گاهى خدايان فرعى را نيز مىپرستيدند، آفرينش آسمانها و زمين را به خداى يكتا نسبت مىدادند و او را سرچشمه خوشبختى و بدبختى مىدانستند و پس از مرگ در انتظار زندگىاى بودند كه به حيات دنيوى مىمانست. آيينهاى اين قوم درباره بيمارى و مرگ و آداب آنان درباره دفن مردگان از ديگر گزارشهاى اين بخش به شمار مىرود. | بخش ديگر كتاب به وضع مذهب نزد مغولان (دين مغول) از روزگار چنگيزخان تا درآمدن غازان به دين اسلام مىپردازد. مغولان در اين دوره از آيين «شمنى» و دين و جهانبينى نياكان خود دست شستند و به اسلام گراييدند. دين پيشين آنان، مناسك ويژه و جادوگرى و احضار ارواح را در برداشت و از اينرو، برخى از مورخان آنان را بىدين مىشمردند. آنان به خداى يگانه باور داشتند؛ اما گاهى خدايان فرعى را نيز مىپرستيدند، آفرينش آسمانها و زمين را به خداى يكتا نسبت مىدادند و او را سرچشمه خوشبختى و بدبختى مىدانستند و پس از مرگ در انتظار زندگىاى بودند كه به حيات دنيوى مىمانست. آيينهاى اين قوم درباره بيمارى و مرگ و آداب آنان درباره دفن مردگان از ديگر گزارشهاى اين بخش به شمار مىرود. | ||
| خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
[[رده:تاریخ]] | [[رده:تاریخ]] | ||
[[رده:تاریخ ایران]] | [[رده:تاریخ ایران]] | ||
ویرایش