پرش به محتوا

خواجوی کرمانی، محمود بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۶ نوامبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها == [[' به '== وابسته‌ها == {{وابسته‌ها}} [[')
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان')
خط ۳۴: خط ۳۴:




«كمال الدين ابوالعطا محمود بن على بن محمود»، متخلص به «خواجوى كرمانى»، شاعر و عارف بزرگ و برجسته ايرانى سده هشتم، در تاريخ سوم دى ماه سال 669ش، مطابق با 20 ذى الحجه سال 689ق در كرمان به دنيا آمد. او را نخلبند شعرا، خلاق المعانى و ملك الفضلا ناميده‌اند.
«كمال الدين ابوالعطا محمود بن على بن محمود»، متخلص به «خواجوى کرمانى»، شاعر و عارف بزرگ و برجسته ايرانى سده هشتم، در تاريخ سوم دى ماه سال 669ش، مطابق با 20 ذى الحجه سال 689ق در کرمان به دنيا آمد. او را نخلبند شعرا، خلاق المعانى و ملك الفضلا ناميده‌اند.


هنوز پسر بچه‌اى بيش نبود كه شايستگى خود را با سرودن قصيده تاريخ حمام يزد نشان داد. اين قصيده بر ديوارهاى اين بنا نقش شد و براى هميشه باقى ماند.
هنوز پسر بچه‌اى بيش نبود كه شايستگى خود را با سرودن قصيده تاريخ حمام يزد نشان داد. اين قصيده بر ديوارهاى اين بنا نقش شد و براى هميشه باقى ماند.


وى كه از خانواده‌اى سرشناس بود، دوران كودكى را در كرمان گذرانيد و سپس سفرهاى طولانى به حجاز، شام، بيت‌المقدس، عراق، مصر و بعضى از بندرهاى خليج فارس كرد و در اين سفرها، توشه‌ها از دانش و تحقيق اندوخت. خواجو چندگاهى در بغداد اقامت گزيد و در سال 732ق مثنوى هماى و همايون را بنام سلطان ابوسعيد و وزيرش غياث‌الدين محمد در آن شهر به انجام رسانيد و در سال736ق به ايران بازگشت اما چون ابوسعيد بهادرخان را مقتول يافت و غياث‌الدين محمد هم مدتى، پس از ورود خواجو به دست مخالفانش به قتل رسيد و خواجو به قول خود سلطانيه بى‌سلطان را لايق اقامت نديده و به اصفهان رفت و پس از چندى اقامت، از آنجا به كرمان و فارس سفر كرد و در پناه خاندان اينجو على‌الخصوص در ظل عنايت شاه شيخ ابواسحق درآمد.
وى كه از خانواده‌اى سرشناس بود، دوران كودكى را در کرمان گذرانيد و سپس سفرهاى طولانى به حجاز، شام، بيت‌المقدس، عراق، مصر و بعضى از بندرهاى خليج فارس كرد و در اين سفرها، توشه‌ها از دانش و تحقيق اندوخت. خواجو چندگاهى در بغداد اقامت گزيد و در سال 732ق مثنوى هماى و همايون را بنام سلطان ابوسعيد و وزيرش غياث‌الدين محمد در آن شهر به انجام رسانيد و در سال736ق به ايران بازگشت اما چون ابوسعيد بهادرخان را مقتول يافت و غياث‌الدين محمد هم مدتى، پس از ورود خواجو به دست مخالفانش به قتل رسيد و خواجو به قول خود سلطانيه بى‌سلطان را لايق اقامت نديده و به اصفهان رفت و پس از چندى اقامت، از آنجا به کرمان و فارس سفر كرد و در پناه خاندان اينجو على‌الخصوص در ظل عنايت شاه شيخ ابواسحق درآمد.


از ميان معاصران خواجو، حافظ از همه مشهورتر است. خواجو، كه به سال و تجربت شاعرى بر حافظ تقدم داشت، در مدتى كه مقيم شيراز بود، مانند دوستى كه سمت رهبر داشته باشد، بر انديشه حافظ پرتو تعليم افگنده بود و به همين سبب است كه در ديوان خواجه شيراز بيت‌هاى بسيارى را مى‌بينيم كه به تقليد يا به استقبال از غزل‌هاى خواجو ساخته و يا گاه معنى و لفظى از او اقتباس كرده است.
از ميان معاصران خواجو، حافظ از همه مشهورتر است. خواجو، كه به سال و تجربت شاعرى بر حافظ تقدم داشت، در مدتى كه مقيم شيراز بود، مانند دوستى كه سمت رهبر داشته باشد، بر انديشه حافظ پرتو تعليم افگنده بود و به همين سبب است كه در ديوان خواجه شيراز بيت‌هاى بسيارى را مى‌بينيم كه به تقليد يا به استقبال از غزل‌هاى خواجو ساخته و يا گاه معنى و لفظى از او اقتباس كرده است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش