پرش به محتوا

تذکره نتائج الأفکار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۷۵: خط ۷۵:
كتاب حدائق السحر در صنايع شعرى از تصنيفات اوست. آخر كار به عمر نود و هفت سالگى در سنه ثمان و سبعين و خمسمائة مرغ روحش به مرغزار بقا پر پرواز گشود و جسد خاكى در جرجانيه خوارزم آسود. از طبع نقاد اوست:
كتاب حدائق السحر در صنايع شعرى از تصنيفات اوست. آخر كار به عمر نود و هفت سالگى در سنه ثمان و سبعين و خمسمائة مرغ روحش به مرغزار بقا پر پرواز گشود و جسد خاكى در جرجانيه خوارزم آسود. از طبع نقاد اوست:


{| class="wikitable poem"
{| class="wikitable poem"
|-
|-
!«يكى منم كه اگر صد هزار جان بودم !! به جان تو كه كنم جمله را به تو تسليم»
!«يكى منم كه اگر صد هزار جان بودم !! به جان تو كه كنم جمله را به تو تسليم»
|}؛{| class="wikitable poem"
|}؛{| class="wikitable poem"
|-
|-
!«ز طلعت تو به خورشيد داده‌اند فروغ !! ز طرّه تو به فردوس برده‌اند نسيم»
!«ز طلعت تو به خورشيد داده‌اند فروغ !! ز طرّه تو به فردوس برده‌اند نسيم»
|}؛
|}؛


{| class="wikitable poem"
{| class="wikitable poem"
|-
|-
!«تو راست حشمت جم در ميان اهل كمال !! كه زلف توست چو جيم و دهان توست چو ميم»
!«تو راست حشمت جم در ميان اهل كمال !! كه زلف توست چو جيم و دهان توست چو ميم»
خط ۹۰: خط ۹۰:
2. حكمران مصر خوش‌كلامى، مير يوسف بلگرامى، كه در سنه ست عشر و مائة و ألف قدم به عرصه شهود نهاد... بعد به‌هم‌رسانى سرمايه عقل و تمييز به اكتساب علوم و فنون كوشيده، كتب درسيه به خدمت مير طفيل محمد گذرانيده و لغت و حديث به جناب جد بزرگوار خود به سند رسانيده و در عروض و قافيه و ديگر فنون ادبيه از خدمت مير سيد محمد مهارت حاصل نمود و در هنگام تحصيل از بدايت تا نهايت همدرس مير آزاد بلگرامى بود و در ايامى كه وارد شاه‌جهان‌آباد گشته، علوم رياضى و هيئت و هندسه و حساب از فضلاى عصر به اكتساب پرداخته و در آن فنون استعداد تامه حاصل ساخته. بالجمله، مير در فضل و كمال شأنى عالى داشت و در اقسام نظم هم طبع رسا و فكر متعالى. كلام دلپذيرش نمونه فصاحت است و اشعار بى‌نظيرش. از كلام اوست:
2. حكمران مصر خوش‌كلامى، مير يوسف بلگرامى، كه در سنه ست عشر و مائة و ألف قدم به عرصه شهود نهاد... بعد به‌هم‌رسانى سرمايه عقل و تمييز به اكتساب علوم و فنون كوشيده، كتب درسيه به خدمت مير طفيل محمد گذرانيده و لغت و حديث به جناب جد بزرگوار خود به سند رسانيده و در عروض و قافيه و ديگر فنون ادبيه از خدمت مير سيد محمد مهارت حاصل نمود و در هنگام تحصيل از بدايت تا نهايت همدرس مير آزاد بلگرامى بود و در ايامى كه وارد شاه‌جهان‌آباد گشته، علوم رياضى و هيئت و هندسه و حساب از فضلاى عصر به اكتساب پرداخته و در آن فنون استعداد تامه حاصل ساخته. بالجمله، مير در فضل و كمال شأنى عالى داشت و در اقسام نظم هم طبع رسا و فكر متعالى. كلام دلپذيرش نمونه فصاحت است و اشعار بى‌نظيرش. از كلام اوست:


{| class="wikitable poem"
{| class="wikitable poem"
|-
|-
!«به رنگ نقش نگين از فروتنى آخر !! چه نام‌ها كه برآورده است پستى ما»
!«به رنگ نقش نگين از فروتنى آخر !! چه نام‌ها كه برآورده است پستى ما»
|}؛
|}؛


{| class="wikitable poem"
{| class="wikitable poem"
|-
|-
!«همين‌كه چشم گشوديم صبح، چون شبنم !! ز آفتاب رخت رنگ باخت هستى ما»
!«همين‌كه چشم گشوديم صبح، چون شبنم !! ز آفتاب رخت رنگ باخت هستى ما»
|}.
|}.


{| class="wikitable poem"
{| class="wikitable poem"
|-
|-
!«اى گل! خبر از بلبل بيچاره چه پرسى !! افتاده به كنج قفسى بال و پرى هست»
!«اى گل! خبر از بلبل بيچاره چه پرسى !! افتاده به كنج قفسى بال و پرى هست»
خط ۱۰۷: خط ۱۰۷:
...
...


{| class="wikitable poem"
{| class="wikitable poem"
|-
|-
!«گر مهر رخ تو جلوه‌پيرا نشدى !! يك ذرّه ز كائنات پيدا نشدى»
!«گر مهر رخ تو جلوه‌پيرا نشدى !! يك ذرّه ز كائنات پيدا نشدى»
|}؛
|}؛


{| class="wikitable poem"
{| class="wikitable poem"
|-
|-
!«ور نقطه نور تو نگشتى مركز !! نُه دايره فلك هويدا نشدى»
!«ور نقطه نور تو نگشتى مركز !! نُه دايره فلك هويدا نشدى»
۶۱٬۱۸۹

ویرایش