۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'عبدالحسين نوايى' به 'عبدالحسين نوايى') |
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان') |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
تاريخ آل مظفر، نوشته محمود كتبى، به اهتمام [[نوایی، عبدالحسین|عبدالحسين نوايى]] | تاريخ آل مظفر، نوشته محمود كتبى، به اهتمام [[نوایی، عبدالحسین|عبدالحسين نوايى]] | ||
اين اثر را از تاريخهاى محلى مهم و مستقل مىتوان برشمرد كه گزارشهايى درباره خاندان مظفر (حاكمان محلى پرآوازه ايران) در بردارد. البته به دليل گسترش قلمرو اين خاندان، آن را از تاريخهاى سلسلهاى نيز مىتوان به شمار آورد. آل مظفر 72 سال در قلمرو پهناورى حكم مىراندند كه فارس، يزد، | اين اثر را از تاريخهاى محلى مهم و مستقل مىتوان برشمرد كه گزارشهايى درباره خاندان مظفر (حاكمان محلى پرآوازه ايران) در بردارد. البته به دليل گسترش قلمرو اين خاندان، آن را از تاريخهاى سلسلهاى نيز مىتوان به شمار آورد. آل مظفر 72 سال در قلمرو پهناورى حكم مىراندند كه فارس، يزد، کرمان، اصفهان و زمانى آذربايجان و بغداد را فرامىگرفت. گفتنى است نويسنده كار خود را از 823 هجرى قمرى آغاز كرد. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
پس از مرگ اولجايتو، ابوسعيد حكومت ميبد و نگاهبانى راههاى آنجا را به وى سپرد و پس از نزاعى ميان برادر شيخ ابواسحاق اينجو و اتابك حاجى شاه (حاكم يزد) و گريختن او، حكومت يزد به مبارزالدين محمد واگذار و حكومت خاندان مظفر آغاز شد. | پس از مرگ اولجايتو، ابوسعيد حكومت ميبد و نگاهبانى راههاى آنجا را به وى سپرد و پس از نزاعى ميان برادر شيخ ابواسحاق اينجو و اتابك حاجى شاه (حاكم يزد) و گريختن او، حكومت يزد به مبارزالدين محمد واگذار و حكومت خاندان مظفر آغاز شد. | ||
نويسنده پس از شرح درگيرىهاى وى با رقيبانش در | نويسنده پس از شرح درگيرىهاى وى با رقيبانش در کرمان و فارس، به چگونگى گسترش قلمرو وى در اين سرزمينها مىپردازد و دراين بخش از كتاب، درباره چگونگى برافتادن حكومت آل اينجو در فارس و تصرف کرمان و اوضاع سياسى و كشمكشهاى موجود در اين منطقهها گزارش مىدهد و اطلاعات سودمندى درباره شخصيتهاى علمى - فرهنگى آن روزگار عرضه مىكند. | ||
مبارزالدين در 758 هجرى به تبريز حمله كرد و آنجا را گرفت، اما اين فتح چندان نپاييد و هنگامى كه سلطان اويس جلايرى بدان شهر رفت، او به شيراز بازگشت و در راه بازگشت كدورتى ميان او و فرزندانش شاه شجاع و شاه محمود پيش آمد. سرانجام در رمضان 759، پسرانش او را دستگير و كور كردند. بزرگترين كارهاى مبارزالدين محمد و مهمترين روىدادهاى عصر او را چنين مىتوان برشمرد: | مبارزالدين در 758 هجرى به تبريز حمله كرد و آنجا را گرفت، اما اين فتح چندان نپاييد و هنگامى كه سلطان اويس جلايرى بدان شهر رفت، او به شيراز بازگشت و در راه بازگشت كدورتى ميان او و فرزندانش شاه شجاع و شاه محمود پيش آمد. سرانجام در رمضان 759، پسرانش او را دستگير و كور كردند. بزرگترين كارهاى مبارزالدين محمد و مهمترين روىدادهاى عصر او را چنين مىتوان برشمرد: | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
گرفتن يزد و پايان دادن به حكومت اتابكان يزد با همكارى غياثالدين؛ | گرفتن يزد و پايان دادن به حكومت اتابكان يزد با همكارى غياثالدين؛ | ||
گرفتن | گرفتن کرمان و درگيرى با شيخ ابواسحاق اينجو؛ | ||
سركوبى اقوام اوغانى و جرمانى؛ | سركوبى اقوام اوغانى و جرمانى؛ | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
فتح تبريز و عقبنشينى از آنجا و دستگيرى و كور شدن به دست فرزندانش. | فتح تبريز و عقبنشينى از آنجا و دستگيرى و كور شدن به دست فرزندانش. | ||
جلالالدين شاه شجاع بنمحمد (786 - 760 ه) به كمك برادران خود، پدرش را كنار گذاشت و حكومت را به دست گرفت، اما بعد پشيمان شد. «عراق عجم و ابرقوه به محمود و | جلالالدين شاه شجاع بنمحمد (786 - 760 ه) به كمك برادران خود، پدرش را كنار گذاشت و حكومت را به دست گرفت، اما بعد پشيمان شد. «عراق عجم و ابرقوه به محمود و کرمان به سلطان احمد رسيد و وزارت به خواجه قوامالدين محمد صاحب عيار». | ||
بخش گستردهاى از دوران حكومت شاه شجاع كه مركزش شيراز بود، به جنگهاى خانگى با برادرانش گذشت. افزون بر اين، گاهى به قلمرو همسايگان بهويژه شمال غربى و غرب لشكركشى كرد. حكومت اصفهان همواره محل نزاع آلمظفر و آلجلاير بود و اين كشمكش تا پايان حكومت شاه شجاع به سرانجام نرسيد. بارى، او در دوران خود فتنه ايلات اوغانى و جرمانى را دفع كرد و با پسرعموى خود شاه يحيى درگير و با شاه يحيى و شاه منصور، در برابر شاه محمود متحد شد و به اصفهان لشكرها كشيد. | بخش گستردهاى از دوران حكومت شاه شجاع كه مركزش شيراز بود، به جنگهاى خانگى با برادرانش گذشت. افزون بر اين، گاهى به قلمرو همسايگان بهويژه شمال غربى و غرب لشكركشى كرد. حكومت اصفهان همواره محل نزاع آلمظفر و آلجلاير بود و اين كشمكش تا پايان حكومت شاه شجاع به سرانجام نرسيد. بارى، او در دوران خود فتنه ايلات اوغانى و جرمانى را دفع كرد و با پسرعموى خود شاه يحيى درگير و با شاه يحيى و شاه منصور، در برابر شاه محمود متحد شد و به اصفهان لشكرها كشيد. |
ویرایش