۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type='authorWritings'|[[مجربات ابن سینا الروحانیه]] / نوع اثر: کتاب | |data-type='authorWritings'|[[مجربات ابن سینا الروحانیه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[ظفرنامه]] / نوع اثر: کتاب | [[ظفرنامه]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[طبیعیات دانشنامه علایی]] / نوع اثر: کتاب | [[طبیعیات دانشنامه علایی]] / نوع اثر: کتاب / نقش: مصنف | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مولف | |کد مولف | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
فرمانرواى بخارا در اين زمان نوح بن منصور سامانى بوده است. وى دچار يك بيمارى مىشود كه پزشكان در درمان آن درمانده بودند. در اين ميان نام ابن سينا به دانشورى مشهور شده بود. پزشكان نام او را نزد آن فرمانروا به ميان آوردند و از او خواستند كه ابن سينا را به حضور بخواند. ابن سينا نزد بيمار رفت و با پزشكان در مداواى وى شركت كرد و از آن پس در شمار پيرامونيان و نزديكان نوح بن منصور در آمد. ابن سينا روزى از وى اجازه خواست كه به کتابخانۀ بزرگ و مشهور وى راه يابد، اين اجازه به او داده شد و ابن سينا در آنجا کتابهاى بسيارى را در دانشهاى گوناگون يافت كه نامهاى بسيارى از آنها را كسى نشنيده و خود وى نيز، هم پيش و هم پس از آن، آنها را نديده بود. وى به خواندن آنها پرداخت و از آنها بهرههاى فراوان گرفت. پس از چندى آن کتابخانه آتش گرفت و همۀ کتابها سوخته شد. دشمنان ابن سينا مىگفتند كه خود وى عمدا آن را به آتش كشيده بود تا ديگران از کتابهاى آن بهرهمند نشوند.در بارۀ اين کتابخانه و آتش گرفتن آن نك:مقالۀ ماكس وايزوايلر، | فرمانرواى بخارا در اين زمان نوح بن منصور سامانى بوده است. وى دچار يك بيمارى مىشود كه پزشكان در درمان آن درمانده بودند. در اين ميان نام ابن سينا به دانشورى مشهور شده بود. پزشكان نام او را نزد آن فرمانروا به ميان آوردند و از او خواستند كه ابن سينا را به حضور بخواند. ابن سينا نزد بيمار رفت و با پزشكان در مداواى وى شركت كرد و از آن پس در شمار پيرامونيان و نزديكان نوح بن منصور در آمد. ابن سينا روزى از وى اجازه خواست كه به کتابخانۀ بزرگ و مشهور وى راه يابد، اين اجازه به او داده شد و ابن سينا در آنجا کتابهاى بسيارى را در دانشهاى گوناگون يافت كه نامهاى بسيارى از آنها را كسى نشنيده و خود وى نيز، هم پيش و هم پس از آن، آنها را نديده بود. وى به خواندن آنها پرداخت و از آنها بهرههاى فراوان گرفت. پس از چندى آن کتابخانه آتش گرفت و همۀ کتابها سوخته شد. دشمنان ابن سينا مىگفتند كه خود وى عمدا آن را به آتش كشيده بود تا ديگران از کتابهاى آن بهرهمند نشوند.در بارۀ اين کتابخانه و آتش گرفتن آن نك:مقالۀ ماكس وايزوايلر، «ابن سينا و کتابخانههاى ايرانى زمان وى» در «يادنامۀ ابن سينا»، 63-48، به ويژه 56، كه نويسنده حدس مىزند کتابخانه در ذيقعدۀ 389 ق آتش گرفته است. | ||
ابن سينا در اين هنگام، به گفتۀ خودش به 18 سالگى رسيده و از آموختن همۀ دانشهاى زمانش فارغ شده بود. وى مىگويد: «در آن زمان حافظۀ بهترى در علم داشتم، اما اكنون دانش من پختهتر شده است، و گرنه همان دانش است و از آن پس به چيز تازهاى دست نيافتهام.» | ابن سينا در اين هنگام، به گفتۀ خودش به 18 سالگى رسيده و از آموختن همۀ دانشهاى زمانش فارغ شده بود. وى مىگويد: «در آن زمان حافظۀ بهترى در علم داشتم، اما اكنون دانش من پختهتر شده است، و گرنه همان دانش است و از آن پس به چيز تازهاى دست نيافتهام.» | ||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
ابن سينا مدتى را در همدان گذرانيد و تاج الملك در اين ميان وى را با مواعيد زيبا سرگرم مىداشت. سپس ابن سينا تصميم گرفت كه همدان را به قصد اصفهان ترك كند. وى به همراهى شاگردش جوزجانى و دو برده، با لباس مبدل و در جامۀ صوفيان روانه شد و پس از تحمل سختيهاى بسيار راه به جايى به نام طيران (يا طهران يا طبران) در نزديكى اصفهان رسيد. اين محل اكنون يكى از روستاهاى حومۀ اصفهان و در سمت شمال محلۀ آب بخشان، متصل به شهر است و بيدآباد و تيران (آهنگران) نام دارد. اصل نام آن از تير فارسى به معناى سيّارۀ عطارد با الف و نون نسبت است.همايى، 241، حاشيه | ابن سينا مدتى را در همدان گذرانيد و تاج الملك در اين ميان وى را با مواعيد زيبا سرگرم مىداشت. سپس ابن سينا تصميم گرفت كه همدان را به قصد اصفهان ترك كند. وى به همراهى شاگردش جوزجانى و دو برده، با لباس مبدل و در جامۀ صوفيان روانه شد و پس از تحمل سختيهاى بسيار راه به جايى به نام طيران (يا طهران يا طبران) در نزديكى اصفهان رسيد. اين محل اكنون يكى از روستاهاى حومۀ اصفهان و در سمت شمال محلۀ آب بخشان، متصل به شهر است و بيدآباد و تيران (آهنگران) نام دارد. اصل نام آن از تير فارسى به معناى سيّارۀ عطارد با الف و نون نسبت است.همايى، 241، حاشيه | ||
دوستان ابن سينا و نيز ياران و نديمان علاء الدوله كه از آمدن ابن سينا آگاه شده بودند به پيشواز وى آمدند و جامهها و مركوبهاى ويژه به همراه آوردند. وى در اصفهان در خانۀ مردى به نام عبد اللّه بن بى بى در محلهاى به نام كوى گنبد فرود آمد. آن خانه اثاثه و فرش و وسايل كافى داشته است. از اين هنگام به بعد (414 ق) دوران چهارده پانزده سالۀ زندگى آرام و خلاّق ابن سينا آغاز مىشود. وى اكنون از نزديكان و همنشينان علاء الدوله بود كه مردى دانش دوست و دانشمند پرور به شمار مىرفت. شبهاى جمعه مجلس مناظرهاى در حضور وى تشكيل مىشد كه ابن سينا و دانشمندان ديگر در آن شركت مىكردند، ابن سينا در همۀ دانشها سرآمد ايشان بود. وى در اصفهان کتاب شفا را با نوشتن بخشهاى «منطق»، | دوستان ابن سينا و نيز ياران و نديمان علاء الدوله كه از آمدن ابن سينا آگاه شده بودند به پيشواز وى آمدند و جامهها و مركوبهاى ويژه به همراه آوردند. وى در اصفهان در خانۀ مردى به نام عبد اللّه بن بى بى در محلهاى به نام كوى گنبد فرود آمد. آن خانه اثاثه و فرش و وسايل كافى داشته است. از اين هنگام به بعد (414 ق) دوران چهارده پانزده سالۀ زندگى آرام و خلاّق ابن سينا آغاز مىشود. وى اكنون از نزديكان و همنشينان علاء الدوله بود كه مردى دانش دوست و دانشمند پرور به شمار مىرفت. شبهاى جمعه مجلس مناظرهاى در حضور وى تشكيل مىشد كه ابن سينا و دانشمندان ديگر در آن شركت مىكردند، ابن سينا در همۀ دانشها سرآمد ايشان بود. وى در اصفهان کتاب شفا را با نوشتن بخشهاى «منطق»، «مجسطى»، «اقليدس»، «رياضيات» و «موسيقى» به پايان رسانيد، جز دو بخش «گياهان» و «جانوران» (كه آنها را هنگامى كه علاء الدوله به شاپورخواست، واقع در جنوب همدان و غرب اصفهان، حمله كرد و ابن سينا نيز همراه وى بود، در ميان راه نوشت). کتاب النجاة نيز در همين سفر و در ميان راه نوشته شده بود. | ||
بنا بر گزارش [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، علاء الدوله چند بار به شاپورخواست حمله كرده بود، از جمله در سالهاى 417 ق و 421 ق و 423 ق نك:حوادث اين سالها، اما از سوى ديگر جوزجانى مىگويد كه ابن سينا هنگام به پايان رساندن کتاب شفا چهل ساله بوده است. (ص 3) اكنون اگر سال تولد ابن سينا را 370 ق بدانيم تاريخ پايان نوشتن شفا 410 ق مىشود، مگر اينكه فرض كنيم كه مقصود جوزجانى پايان بخشهاى «نبات» و «حيوان» شفا بوده است كه چنانكه اشاره شد، ابن سينا نوشتن آنها را در همراهى علاء الدوله در يكى از حملههاى او به شاپورخواست، و احتمالا در 421 ق/ در ميان راه به پايان رسانده بوده است. | بنا بر گزارش [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، علاء الدوله چند بار به شاپورخواست حمله كرده بود، از جمله در سالهاى 417 ق و 421 ق و 423 ق نك:حوادث اين سالها، اما از سوى ديگر جوزجانى مىگويد كه ابن سينا هنگام به پايان رساندن کتاب شفا چهل ساله بوده است. (ص 3) اكنون اگر سال تولد ابن سينا را 370 ق بدانيم تاريخ پايان نوشتن شفا 410 ق مىشود، مگر اينكه فرض كنيم كه مقصود جوزجانى پايان بخشهاى «نبات» و «حيوان» شفا بوده است كه چنانكه اشاره شد، ابن سينا نوشتن آنها را در همراهى علاء الدوله در يكى از حملههاى او به شاپورخواست، و احتمالا در 421 ق/ در ميان راه به پايان رسانده بوده است. | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
ابن سينا همچنان در اصفهان روزگار مىگذرانيد، تا هنگامى كه علاء الدوله در 427 ق به نبرد با تاش فرّاش سپهسالار سلطان مسعود در ناحيۀ كرج (يا كرخ) نزديك همدان شتافت. ابن سينا كه در اين سفر علاء الدوله را همراهى مىكرد، دچار بيمارى قولنج شد و به درمان خود پرداخت و به قصد بهبود هر چه زودتر در يك روز هشت بار خود را تنقيه مىكرد و در نتيجه دچار زخم روده شد. سپس در همين حال بيمارى به اصفهان برده شد و همچنان به مداواى خود ادامه مىداد تا اندكى بهبود يافت، چنانكه توانست در مجلس علاء الدوله حضور يابد. تا اينكه علاء الدوله قصد رفتن به همدان كرد. ابن سينا نيز وى را همراهى كرد، اما در راه بيماريش عود كرد. پس از رسيدن به همدان، وى از معالجۀ خود دست كشيد و پس از چند روز در نخستين جمعۀ رمضان /428ژوئن 1037، در 58 سالگى درگذشت و در همان شهر به خاك سپرده شد. نك:گلمن، | ابن سينا همچنان در اصفهان روزگار مىگذرانيد، تا هنگامى كه علاء الدوله در 427 ق به نبرد با تاش فرّاش سپهسالار سلطان مسعود در ناحيۀ كرج (يا كرخ) نزديك همدان شتافت. ابن سينا كه در اين سفر علاء الدوله را همراهى مىكرد، دچار بيمارى قولنج شد و به درمان خود پرداخت و به قصد بهبود هر چه زودتر در يك روز هشت بار خود را تنقيه مىكرد و در نتيجه دچار زخم روده شد. سپس در همين حال بيمارى به اصفهان برده شد و همچنان به مداواى خود ادامه مىداد تا اندكى بهبود يافت، چنانكه توانست در مجلس علاء الدوله حضور يابد. تا اينكه علاء الدوله قصد رفتن به همدان كرد. ابن سينا نيز وى را همراهى كرد، اما در راه بيماريش عود كرد. پس از رسيدن به همدان، وى از معالجۀ خود دست كشيد و پس از چند روز در نخستين جمعۀ رمضان /428ژوئن 1037، در 58 سالگى درگذشت و در همان شهر به خاك سپرده شد. نك:گلمن، «زندگانى ابن سينا»، متن عربى، 16-88؛بيهقى، على 38-58 | ||
==نكتهاى راجع به زندگىنامه== | ==نكتهاى راجع به زندگىنامه== | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
در بارۀ سرگذشت ابن سينا، در آن بخشى كه خودش آن را براى شاگردش جوزجانى تقرير كرده است و مىتوان آن را «اتوبيوگرافى» وى ناميد، نكات مبهمى وجود دارد كه شايسته است به آنها اشاره شود. | در بارۀ سرگذشت ابن سينا، در آن بخشى كه خودش آن را براى شاگردش جوزجانى تقرير كرده است و مىتوان آن را «اتوبيوگرافى» وى ناميد، نكات مبهمى وجود دارد كه شايسته است به آنها اشاره شود. | ||
از يك سو، ابن سينا هنگامى كه به يكى از رويدادهاى زندگيش اشاره مىكند، به انگيزههاى عينى و ذهنى آن نمىپردازد و زمينۀ تاريخى و زمانى آن را توضيح نمىدهد، بلكه با اشارهاى كوتاه از كنار آن مىگذرد و به ويژه، گويى تعمّد دارد كه پيوند ميان انگيزههاى عينى، يعنى سياسى-اجتماعى يك رويداد زندگيش را با انگيزههاى درونى تصميم خودش، براى خواننده مبهم گذارد و مكررا به تعبيرهايى مانند | از يك سو، ابن سينا هنگامى كه به يكى از رويدادهاى زندگيش اشاره مىكند، به انگيزههاى عينى و ذهنى آن نمىپردازد و زمينۀ تاريخى و زمانى آن را توضيح نمىدهد، بلكه با اشارهاى كوتاه از كنار آن مىگذرد و به ويژه، گويى تعمّد دارد كه پيوند ميان انگيزههاى عينى، يعنى سياسى-اجتماعى يك رويداد زندگيش را با انگيزههاى درونى تصميم خودش، براى خواننده مبهم گذارد و مكررا به تعبيرهايى مانند «ضرورت مرا بر آن داشت كه ... » اكتفا مىكند و نمىگويد كه آن چه «ضرورتى» بوده است. از سوى ديگر گويى زندگى و سرگذشت انديشهاى و علمى براى ابن سينا براى او از زندگى بيرونيش از اهميت بيشترى برخوردار بوده است. بنا براين رويدادهاى درونى و تاريخ روحى و عقلى او برايش از «بعد زمان» بيرون بوده است. از اينجاست كه شايد بتوان گمان برد كه چرا وى از تصريح به «تاريخ» (سالهاى) رويدادهاى بيرونى زندگيش خوددارى مىكرده است.(در اينباره نك:لولينگ،، 513-/496 III | ||
==كتب و رسالات ابن سينا== | ==كتب و رسالات ابن سينا== | ||
خط ۱۲۸: | خط ۱۲۸: | ||
3. الاشارات و التنبيهات:ظاهرا آخرين نوشتۀ ابن سينا و از برجستهترين آثار اوست. نثر عربى ادبى شيوا از ويژگيهاى آن است. نخستين بار به كوشش ژ. فورژه در 1892 م در ليدن و دومين بار در سه جلد (چهار بخش) همراه با شرح نصير الدين طوسى بر آن، به كوشش سليمان دنيا ميان سالهاى 1957-1960 م در قاهره منتشر شده است. ترجمۀ فرانسوى آن به وسيلۀ ابن سينا شناس فرانسوى، آن مارى گواشون در 1951 م در پاريس انتشار يافته است. | 3. الاشارات و التنبيهات:ظاهرا آخرين نوشتۀ ابن سينا و از برجستهترين آثار اوست. نثر عربى ادبى شيوا از ويژگيهاى آن است. نخستين بار به كوشش ژ. فورژه در 1892 م در ليدن و دومين بار در سه جلد (چهار بخش) همراه با شرح نصير الدين طوسى بر آن، به كوشش سليمان دنيا ميان سالهاى 1957-1960 م در قاهره منتشر شده است. ترجمۀ فرانسوى آن به وسيلۀ ابن سينا شناس فرانسوى، آن مارى گواشون در 1951 م در پاريس انتشار يافته است. | ||
4. کتاب الانصاف:نوشتۀ بزرگى بوده است كه به گفتۀ خود ابن سينا، نزديك به 28 هزار مسأله را در بر مىگرفته است. تنها دست نوشتۀ آن در حملۀ مسعود غزنوى به اصفهان به تاراج رفت. ابن سينا، به گفتۀ خودش، قصد داشته است كه اگر فرصتى و فراغتى يابد آن را دوباره بنويسد، اما ظاهرا به اين كار موفق نشده است. پارههايى از اين نوشته را عبد الرحمن بدوى يافته و در مجموعهاى به نام ارسطو عند العرب، | 4. کتاب الانصاف:نوشتۀ بزرگى بوده است كه به گفتۀ خود ابن سينا، نزديك به 28 هزار مسأله را در بر مىگرفته است. تنها دست نوشتۀ آن در حملۀ مسعود غزنوى به اصفهان به تاراج رفت. ابن سينا، به گفتۀ خودش، قصد داشته است كه اگر فرصتى و فراغتى يابد آن را دوباره بنويسد، اما ظاهرا به اين كار موفق نشده است. پارههايى از اين نوشته را عبد الرحمن بدوى يافته و در مجموعهاى به نام ارسطو عند العرب، (قاهره، 1947 م:چاپ دوم، كويت، 1978 م) منتشر كرده است (نك:ص 121، سطر 7) در اين مجموعه همچنين شرح ابن سينا بر کتاب دوازدهم متافيزيك (ما بعد الطبيعۀ) ارسطو (صص 22-33) و شرح وى بر تكههايى از اثر لوجيا منسوب به ارسطو (صص 35-74) و پارههايى از کتاب المباحثات ابن سينا (صص 122-239) و نيز تعليقات بر حواشى کتاب النفس ارسطو (صص 75-116) يافت مىشود. | ||
5. منطق المشرقيين، نخستين بار در 1910 م در قاهره و سپس در 1982 م در بيروت چاپ و منتشر شده است. | 5. منطق المشرقيين، نخستين بار در 1910 م در قاهره و سپس در 1982 م در بيروت چاپ و منتشر شده است. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
8. تسع رسائل فى الحكمة و الطبيعيات، قاهره، 1326 ق1908/ م كه اين نوشتهها را در بر دارد: «رسالة فى الحدود»، «رسالة فى اقسام العلوم العقلية»، «رسالة في اثبات النبوّات»، «رسالة النيروزيّة»، «فى الطبيعيات من عيون الحكمة»، «فى الاجرام العلوية»، «فى القوى الانسانية و ادراكاتها»، «فى العهد» و «فى علم الاخلاق». | 8. تسع رسائل فى الحكمة و الطبيعيات، قاهره، 1326 ق1908/ م كه اين نوشتهها را در بر دارد: «رسالة فى الحدود»، «رسالة فى اقسام العلوم العقلية»، «رسالة في اثبات النبوّات»، «رسالة النيروزيّة»، «فى الطبيعيات من عيون الحكمة»، «فى الاجرام العلوية»، «فى القوى الانسانية و ادراكاتها»، «فى العهد» و «فى علم الاخلاق». | ||
9. ا. ف. مرن از 1889 تا 1899 م برخى از نوشتههاى ابن سينا را در چهار جزء زير عنوان «رسائل عرفانى ابن سينا»، همراه ترجمۀ آزاد فرانسوى، تدوين و در ليدن منتشر كرده است. در اين مجموعه، اين نوشتهها يافت مىشود: «رسالة حى بن يقظان» (در جزء يكم)، «رسالة الطير» (در جزء دوم)، «رسالة فى ماهيّة العشق»، «رسالة فى ماهيّة الصلاة»، «رسالة فى معنى الزيارة» (هر سه در جزء سوم) و «رسالة فى القدر» (در جزء چهارم). افزون بر اينها، مجموعهاى از رسائل ابن سينا با عنوان جامع البدايع در 1335 ق1917/ م در قاهره منتشر شد كه علاوه بر رسالۀ «شرح سورة الاخلاص» شش رساله را كه در مجموعههاى مرن يافت مىشود، نيز در بر دارد. در 1354 ق1935/ م نيز مجموعهاى با عنوان مجموعة رسائل الشيخ الرئيس به كوشش عبد اللّه بن احمد العلوى در حيدر آباد منتشر شد كه افزون بر برخى از رسائل نامبرده در بالا، | 9. ا. ف. مرن از 1889 تا 1899 م برخى از نوشتههاى ابن سينا را در چهار جزء زير عنوان «رسائل عرفانى ابن سينا»، همراه ترجمۀ آزاد فرانسوى، تدوين و در ليدن منتشر كرده است. در اين مجموعه، اين نوشتهها يافت مىشود: «رسالة حى بن يقظان» (در جزء يكم)، «رسالة الطير» (در جزء دوم)، «رسالة فى ماهيّة العشق»، «رسالة فى ماهيّة الصلاة»، «رسالة فى معنى الزيارة» (هر سه در جزء سوم) و «رسالة فى القدر» (در جزء چهارم). افزون بر اينها، مجموعهاى از رسائل ابن سينا با عنوان جامع البدايع در 1335 ق1917/ م در قاهره منتشر شد كه علاوه بر رسالۀ «شرح سورة الاخلاص» شش رساله را كه در مجموعههاى مرن يافت مىشود، نيز در بر دارد. در 1354 ق1935/ م نيز مجموعهاى با عنوان مجموعة رسائل الشيخ الرئيس به كوشش عبد اللّه بن احمد العلوى در حيدر آباد منتشر شد كه افزون بر برخى از رسائل نامبرده در بالا، «رسالة فى السعادة» و «رسالة فى الذكر» را نيز در بر مىگيرد. در 1953 م، حلمى ضيا اولكن نيز مجموعهاى از رسائل ابن سينا را با عنوان رسائل ابن سينا 2، در استانبول منتشر كرده است كه اين نوشتهها را در بر مىگيرد: «جواب ستّ عشرة مسألة لابى ريحان»، «اجوبة مسائل سأل عنها ابو ريحان»، «مكاتبة لابى على بن سينا»، «رسالة فى ابطال احكام النجوم»، «مسائل عن احوال الروح»، «اجوبة عن عشرة مسائل»، «رسالة فى النفس و بقائها و معادها» و «الجواب لبعض المتكلّمين». رسالۀ حى بن يقظان بار ديگر در 1952 م به كوشش هانرى كربن تدوين و همراه ترجمه و شرح قديم فارسى و ترجمۀ فرانسوى آن در تهران منتشر شد. وى سپس در 1954 م در نوشتۀ ديگرى با عنوان «ابن سينا و تمثيل عرفانى، مطالعهاى در بارۀ سلسله تمثيلهاى ابن سينا» به تحليل و پژوهش در بارۀ رسائل عرفانى ابن سينا پرداخت. آ. م. گواشون نيز در 1959 م، ترجمۀ فرانسوى و شرح و پژوهشى در بارۀ رسالۀ حى بن يقظان را در پاريس منتشر ساخت. | ||
10. فى معانى کتاب ريطوريقا، به كوشش م. س. سليم، قاهره، 1950 م. | 10. فى معانى کتاب ريطوريقا، به كوشش م. س. سليم، قاهره، 1950 م. | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
14. القانون فى الطب، کتاب مشهور ابن سينا در پزشكى، متن عربى آن نخستين بار در 1593 م در رم و سپس در 1290 ق در قاهره؛در 1294 ق در بولاق و در سالهاى 1307-1308 و 1324 ق در لكنهو چاپ و منتشر شد. ترجمۀ لاتينى آن به وسيلۀ گراردوس كرمونايى در سدۀ 12 م انجام گرفت. و چندين بار در ايتاليا (ميلان، 1473 م، پادوآ، 1476 م، ونيز 1482 م، 1591 م و 1708 م) به چاپ رسيد. | 14. القانون فى الطب، کتاب مشهور ابن سينا در پزشكى، متن عربى آن نخستين بار در 1593 م در رم و سپس در 1290 ق در قاهره؛در 1294 ق در بولاق و در سالهاى 1307-1308 و 1324 ق در لكنهو چاپ و منتشر شد. ترجمۀ لاتينى آن به وسيلۀ گراردوس كرمونايى در سدۀ 12 م انجام گرفت. و چندين بار در ايتاليا (ميلان، 1473 م، پادوآ، 1476 م، ونيز 1482 م، 1591 م و 1708 م) به چاپ رسيد. | ||
15. النّكت و الفوائد، اين رسالۀ ناشناختۀ ابن سينا كه دست نوشتهاى از آن در کتابخانۀ فيض اللّه استانبول، به شمارۀ 1217 يافت مىشود، مختصرى از «منطق»، «طبيعيات» و «الهيات» را در بر دارد و مطالب آن يادآور مطالب النجاة و الاشارات است. با وجود اختصار، اين رساله ارزش بسيار دارد. فن پنجم از کتاب دوم «طبيعيات» اين نوشته را ويلهلم كوچ در «يادنامۀ ابن سينا» (صص 178-149) تدوين و منتشر كرده و نويد داده است كه بخشهاى «الهيات»، | 15. النّكت و الفوائد، اين رسالۀ ناشناختۀ ابن سينا كه دست نوشتهاى از آن در کتابخانۀ فيض اللّه استانبول، به شمارۀ 1217 يافت مىشود، مختصرى از «منطق»، «طبيعيات» و «الهيات» را در بر دارد و مطالب آن يادآور مطالب النجاة و الاشارات است. با وجود اختصار، اين رساله ارزش بسيار دارد. فن پنجم از کتاب دوم «طبيعيات» اين نوشته را ويلهلم كوچ در «يادنامۀ ابن سينا» (صص 178-149) تدوين و منتشر كرده و نويد داده است كه بخشهاى «الهيات»، «منطق» و بقيۀ «طبيعيات» نيز از سوى پ. ورنست تدوين و منتشر خواهد شد. | ||
16. المبدأ و المعاد، به كوشش عبد اللّه نورانى، تهران، 1363 ش. | 16. المبدأ و المعاد، به كوشش عبد اللّه نورانى، تهران، 1363 ش. |
ویرایش