۱۰۶٬۶۸۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (Hbaghizadeh صفحهٔ كلیات اشعار و آثار فارسی (شیخ بهایی) را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به کلیات اشعار و آثار فارسی (شیخ بهایی) که تغییرمسیر بود منتقل کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مثنوي' به 'مثنوی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب، مشتمل است بر «نان و حلوا»، «شير و شكر»، «نان و پنير»، «اشعار پراكنده شامل | كتاب، مشتمل است بر «نان و حلوا»، «شير و شكر»، «نان و پنير»، «اشعار پراكنده شامل مثنویات، قصايد، مخمس و مستزاد»، «غزليات»، «رباعيات»، «مثنوى رموز اعظم» و «موش و گربه». | ||
اشعار و مطالب شيخ به زبان فارسى است، اما با عربى ممزوج گرديده است. مؤلف، اكثر عناوين و سرفصلهاى كتاب خود را به عربى نامگذارى كرده است. | اشعار و مطالب شيخ به زبان فارسى است، اما با عربى ممزوج گرديده است. مؤلف، اكثر عناوين و سرفصلهاى كتاب خود را به عربى نامگذارى كرده است. | ||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، چون زبان مادرى او عربى است و همانطور كه صاحبان تذاكر نوشتهاند، بعد از طى دوران كودكى در ايران توطن گزيده، درست به دقايق و رموز و لطايفى كه خواه ناخواه قريحه باطن در خون و مغز و اعصاب انسان اثر مىگذارد، آشنا نبوده و مىخواسته از راه عقل مكسبى آنها را بياموزد. | [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، چون زبان مادرى او عربى است و همانطور كه صاحبان تذاكر نوشتهاند، بعد از طى دوران كودكى در ايران توطن گزيده، درست به دقايق و رموز و لطايفى كه خواه ناخواه قريحه باطن در خون و مغز و اعصاب انسان اثر مىگذارد، آشنا نبوده و مىخواسته از راه عقل مكسبى آنها را بياموزد. | ||
با اين تفصيل، حد فصاحت و كمال بلاغت را در | با اين تفصيل، حد فصاحت و كمال بلاغت را در مثنویات خود ظاهر و آشكار ساخته است و در اين روش، بهقدرى استادى به خرج داده كه شايد از نظر افاده معنى، از مثنویات مولانا كمتر نباشد؛ همانطور كه خيلى از مردم، حتى اهل اطلاع، بعضى ابيات مثنوى او را به نام مولانا ضبط كردهاند؛ مثلاًدر مثنوی «قطع العلايق»، در عينى كه نهايت مهارت را در اداى مقصود نشان داده، از رعايت قواعد بديعى و لطايف شعرى غافل نمانده است: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
با توجه به اينكه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، از راه آموختن، اين توفيق را يافته باشد، باز خود نشان ديگرى از نبوغ ذاتى و دهاء فطرى اوست. از | با توجه به اينكه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، از راه آموختن، اين توفيق را يافته باشد، باز خود نشان ديگرى از نبوغ ذاتى و دهاء فطرى اوست. از مثنویات او كه شامل«نان و حلوا»، «شير و شكر»، «نان و پنير» و برخى مثنویات پراكنده ديگر است، اينطور برمىآيد كه فقط در زمينه مثنوىسازى آزموده و ممتحن بوده و در ساير فنون شعرى دستى چندان قوى نداشته است. در رباعى، قطعه، قصيده و غزل به استقبال هر كس رفته، شكست خورده و سطحش از حد شعر متعارف بالاتر نرفته است. | ||
مىگويند، فصحاى عرب، معتقدند كه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، فارسى، خوب شعر مىگويد و شعراى فارسىزبان عكس اين عقيده را دارند و از اين دو عقيده پيداست كه شعر فارسى و عربى او هر دو متوسط و در يك سطح قرار دارند و متابعت [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] از گذشتگان، مانع از اين بوده كه روش مشخصى براى خود اتخاذ كند و تقليد، شخصيت ادبى او را در جنب درياى مواج و بىكرانه ادبيات فارسى كه لبالب از لئالى گرانسنگ و درر شهوار است، محو و نابود ساخته است. روش تقليدى شيخ، حتى در آثار عربى او هم نمايان است و تعجب است با اينكه خود، عرب بوده، به طريقه عربى اساتيد فارسىزبان، شعر عربى ساخته است: | مىگويند، فصحاى عرب، معتقدند كه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، فارسى، خوب شعر مىگويد و شعراى فارسىزبان عكس اين عقيده را دارند و از اين دو عقيده پيداست كه شعر فارسى و عربى او هر دو متوسط و در يك سطح قرار دارند و متابعت [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] از گذشتگان، مانع از اين بوده كه روش مشخصى براى خود اتخاذ كند و تقليد، شخصيت ادبى او را در جنب درياى مواج و بىكرانه ادبيات فارسى كه لبالب از لئالى گرانسنگ و درر شهوار است، محو و نابود ساخته است. روش تقليدى شيخ، حتى در آثار عربى او هم نمايان است و تعجب است با اينكه خود، عرب بوده، به طريقه عربى اساتيد فارسىزبان، شعر عربى ساخته است: | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
{{ب|''«ابذلهگوا ارواحكم يا عاشقين''|2=''ان تكونوا فى هوانا صادقين»''}} | {{ب|''«ابذلهگوا ارواحكم يا عاشقين''|2=''ان تكونوا فى هوانا صادقين»''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
«نان و حلوا»، از | «نان و حلوا»، از مثنویات معروف [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] مىباشد. اين مثنوى ملمّع، در سفر حج و بر وزن مثنوى مولوى سروده شده و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، در آن، ابياتى از مثنوى را تضمين كرده است. اين مثنوى، بهطور پراكنده در كشكول نيز نقل شده است. | ||
«نان و حلوا»، در 22 فصل و حكايت، تنظيم و چنين آغاز گرديده است: | «نان و حلوا»، در 22 فصل و حكايت، تنظيم و چنين آغاز گرديده است: | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
از اسامى مختلفى كه به | از اسامى مختلفى كه به مثنویات «نان و حلوا»، «نان و پنير» و «شير و شكر» داده، نامگذارى آنها به مقتضاى حال و تناسب مقال بوده است؛ مثلاًمقصودش از نان و حلوا شيرينى آن است كه به حلاوت دنيا تشبيه كرده؛ لقمه گلوگير شيرينى است كه ظاهرش كام را شيرين مىكند، ولى باطنش زهرى تلخ است... | ||
مثنوی «شير و شكر»، در موضوعاتى از قبيل مناجات و التجاء به قاضى الحاجات، نصيحت نفس اماره و برحذر داشتن آن از دنياى غداره، ذم كسانى كه عمر خويش را صرف علوم رسمى مجازى كردهاند، علمى كه در معاد نافع است، مناجات و شوق به همنشينى با اصحاب حال و ارباب كمال و توبه از خطايا، سروده شده است. | مثنوی «شير و شكر»، در موضوعاتى از قبيل مناجات و التجاء به قاضى الحاجات، نصيحت نفس اماره و برحذر داشتن آن از دنياى غداره، ذم كسانى كه عمر خويش را صرف علوم رسمى مجازى كردهاند، علمى كه در معاد نافع است، مناجات و شوق به همنشينى با اصحاب حال و ارباب كمال و توبه از خطايا، سروده شده است. | ||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
بعضى از رباعيات [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] هم مانند مخمسش نيمه شهرتى پيدا كرده، ولى از نظر قياس با رباعيات خيام و ابوسعيد و ساير اساتيد، چندان قابل ملاحظه نيست. | بعضى از رباعيات [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] هم مانند مخمسش نيمه شهرتى پيدا كرده، ولى از نظر قياس با رباعيات خيام و ابوسعيد و ساير اساتيد، چندان قابل ملاحظه نيست. | ||
بهطور كلى چيزى كه در آثار شعرى [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] قابل توجه است، همان | بهطور كلى چيزى كه در آثار شعرى [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] قابل توجه است، همان مثنویات عرفانى و حكمتآميز اوست. | ||
كتاب «موش و گربه» كه قسمت نثر اين كتاب را تشكيل مىدهد، محتوى اشارات و كنايات چندى است مربوط به اهل محراب و منبر و طعن و طنزهايى به صوفى و حكيم و فقيه و مصنف خواسته است در لباس مناظره موش و گربه به همان روش«عبيد»، از اين طبقات انتقاد كند و بيشتر حملات خود را متوجه صوفيان ظاهرنما كرده است. | كتاب «موش و گربه» كه قسمت نثر اين كتاب را تشكيل مىدهد، محتوى اشارات و كنايات چندى است مربوط به اهل محراب و منبر و طعن و طنزهايى به صوفى و حكيم و فقيه و مصنف خواسته است در لباس مناظره موش و گربه به همان روش«عبيد»، از اين طبقات انتقاد كند و بيشتر حملات خود را متوجه صوفيان ظاهرنما كرده است. |