۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيوطى ' به 'سيوطى ') |
جز (جایگزینی متن - 'ابن جوزى' به 'ابن جوزى') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
از آثار مهم او نخست بايد از حقايق التفسير نام برد كه با نوشتن آن از همان زمان حيات مخالفان و موافقان بسيارى پيدا كرد.ابن جوزى و ابن تيميّه و واحدى و [[ذهبى]] و [[سيوطى]] بر او حمله كردهاند.اتّهام مخالفان او از دو جهت بود:(1)سلمى حقايق التفسير را براى صوفيان تأليف كرده؛(2)احاديثى براى صوفيان وضع كرده است.واحدى مىگفت«اگر آنچه را كه سلمى در اين كتاب گرد آورده تفسير بداند،كافر شده است». [[ذهبى]] مىگفت«در حقايق التفسير مطالبى هست كه اصلا درست نمىنمايد،برخى از پيشوايان آنها را از جملۀ زندقۀ باطنيّه،و برخى عرفان و حقيقت مىشمارند،به خدا پناه مىبريم از ضلالت و از سخن گفتن به هواى نفس و جهالت» .و سيوطى(وفات،911 ه.ق.)آن را تفسيرى«ناپسنديده»قلمداد كرده است. | از آثار مهم او نخست بايد از حقايق التفسير نام برد كه با نوشتن آن از همان زمان حيات مخالفان و موافقان بسيارى پيدا كرد.[[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]] و ابن تيميّه و واحدى و [[ذهبى]] و [[سيوطى]] بر او حمله كردهاند.اتّهام مخالفان او از دو جهت بود:(1)سلمى حقايق التفسير را براى صوفيان تأليف كرده؛(2)احاديثى براى صوفيان وضع كرده است.واحدى مىگفت«اگر آنچه را كه سلمى در اين كتاب گرد آورده تفسير بداند،كافر شده است». [[ذهبى]] مىگفت«در حقايق التفسير مطالبى هست كه اصلا درست نمىنمايد،برخى از پيشوايان آنها را از جملۀ زندقۀ باطنيّه،و برخى عرفان و حقيقت مىشمارند،به خدا پناه مىبريم از ضلالت و از سخن گفتن به هواى نفس و جهالت» .و سيوطى(وفات،911 ه.ق.)آن را تفسيرى«ناپسنديده»قلمداد كرده است. | ||
اما از اهل ظاهر كه بگذريم، بسيارى از عالمان دين و بويژه عارفان و صوفيان،آن را پسنديده،و براى مطالب آن محمل تراشيدهاند.مثلا سبكى گفته است«ابو عبد الرحمن به ذكر تأويلات صوفيّه بسنده كرده.و قرآن حامل وجوه بسيار است،و سلمى راوى بوده،و نقل كنندۀ كفر،كافر نباشد». و نيز بر خلاف اين مخالفتها،اين تفسير در زمان خود مؤلّف از اقبال بزرگان و مردم برخوردار بوده،چنانكه ابو حامد اسفراينى آن را استماع كرده است.و امير نصر بن سبكتگين آن را پسنديده،و ابو نعيم اصفهانى و ابو عبد اللّه حاكم(وفات،405 ه.ق.)هر دو سلمى را بسيار ستودهاند،و حتّى حاكم گفته است«اگر ابو عبد الرحمن از ابدال نباشد، پس در روى زمين هيچ ولىّ وجود ندارد.» | اما از اهل ظاهر كه بگذريم، بسيارى از عالمان دين و بويژه عارفان و صوفيان،آن را پسنديده،و براى مطالب آن محمل تراشيدهاند.مثلا سبكى گفته است«ابو عبد الرحمن به ذكر تأويلات صوفيّه بسنده كرده.و قرآن حامل وجوه بسيار است،و سلمى راوى بوده،و نقل كنندۀ كفر،كافر نباشد». و نيز بر خلاف اين مخالفتها،اين تفسير در زمان خود مؤلّف از اقبال بزرگان و مردم برخوردار بوده،چنانكه ابو حامد اسفراينى آن را استماع كرده است.و امير نصر بن سبكتگين آن را پسنديده،و ابو نعيم اصفهانى و ابو عبد اللّه حاكم(وفات،405 ه.ق.)هر دو سلمى را بسيار ستودهاند،و حتّى حاكم گفته است«اگر ابو عبد الرحمن از ابدال نباشد، پس در روى زمين هيچ ولىّ وجود ندارد.» |
ویرایش