۶۱٬۱۸۹
ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ ميزان الملوک و الطوائف و صراط المستقيم في سلوک الخلائف را به ميزان الملوك و الطوائف و صراط المستقيم في سلوك الخلائف...) |
جز (جایگزینی متن - ' :' به ':') |
||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
كشفى در اين اثر از يك سو به جامعه مطلوب و آرمانى خويش مىانديشد و از اينرو در پى آن است كه ويژگىهاى آن جامعه را به تصوير بكشد. | كشفى در اين اثر از يك سو به جامعه مطلوب و آرمانى خويش مىانديشد و از اينرو در پى آن است كه ويژگىهاى آن جامعه را به تصوير بكشد. | ||
جامعه مطلوب از نگاه او از سه عنصر :1-اجراى عدالت جمعى، 2-برقرارى امنيت، و 3-اجراى شريعتفراهم مى آيد. از سوى ديگر پيشفرض كشفى آن است كه سياست بايد در پرتو ديانت و شريعت اجرا گردد و بدين علت دلنگران اجراى شريعت است و بسيارى از نابسامانىهاى دوره قاجاريه را در تظاهر به اجراى شريعت مىداند. هر چند ميزانالملوك تنها كتاب كاملاً سياسى كشفى است، ولى به تنهايى چارچوب انديشه سياسى وى را منعكس نمىسازد و بايد در تحليل انديشه سياسى او به مجموعه آثار خطى وى نيز مراجعه نمود. كشفى از جمله انديشمندان دوره قاجاريه است كه تاكنون افكار و آراء وى به علت عزلتگزينى، بر طالبان علم مجهول مانده است. | جامعه مطلوب از نگاه او از سه عنصر:1-اجراى عدالت جمعى، 2-برقرارى امنيت، و 3-اجراى شريعتفراهم مى آيد. از سوى ديگر پيشفرض كشفى آن است كه سياست بايد در پرتو ديانت و شريعت اجرا گردد و بدين علت دلنگران اجراى شريعت است و بسيارى از نابسامانىهاى دوره قاجاريه را در تظاهر به اجراى شريعت مىداند. هر چند ميزانالملوك تنها كتاب كاملاً سياسى كشفى است، ولى به تنهايى چارچوب انديشه سياسى وى را منعكس نمىسازد و بايد در تحليل انديشه سياسى او به مجموعه آثار خطى وى نيز مراجعه نمود. كشفى از جمله انديشمندان دوره قاجاريه است كه تاكنون افكار و آراء وى به علت عزلتگزينى، بر طالبان علم مجهول مانده است. | ||
در چارچوب انديشه سياسى كشفى، در عصر غيبت اصالت از آن حكومت فقيهان و مجتهدان شايسته است و وى شروطى را براى احراز چنين مقامى لازم مىداند كه عبارتند از: | در چارچوب انديشه سياسى كشفى، در عصر غيبت اصالت از آن حكومت فقيهان و مجتهدان شايسته است و وى شروطى را براى احراز چنين مقامى لازم مىداند كه عبارتند از: | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
مفهومى كه كشفى از عدالت ارائه ميدهد به گونهاى تنظيم يافته كه شاخههاى آن به تمام موضوعات و چهرههاى هستى كه زير حاكميت عدل قرار دارد، گسترش مى يابد و بر اساس همين اصل عدالت، كشفى مسايل سياسى، اقتصادى و فردى را مورد توجه و تجزيه و تحليل قرار داده و طى ده باب، در هر جا عدل را به فراخور موضوع، تقرير و پايهگذارى كرده است. | مفهومى كه كشفى از عدالت ارائه ميدهد به گونهاى تنظيم يافته كه شاخههاى آن به تمام موضوعات و چهرههاى هستى كه زير حاكميت عدل قرار دارد، گسترش مى يابد و بر اساس همين اصل عدالت، كشفى مسايل سياسى، اقتصادى و فردى را مورد توجه و تجزيه و تحليل قرار داده و طى ده باب، در هر جا عدل را به فراخور موضوع، تقرير و پايهگذارى كرده است. | ||
بحثهاى گسترده و عميق كشفى درباره اعتدال، درواقع بازتابى است از بحرانى كه جامعه اش درگير آن بوده و هم راهحل و پاسخى براى آن. كشفى به بحران عدالت در دوره قاجاريه واكنش نشان مىدهد و عامل انحطاط و مبتلا شدن به انواع بليات را افراط و تفريط يا انحراف از حد ميانه مىداند. وى در اثر ديگر خود؛ يعنى تحفه الملوك، صراحتا به اين بحران اشاره دارد كه همه اصناف و گروههاى اجتماعى عصرش از طريقه اوليه خود بيرون آمده و انحراف از شريعت نمودهاند : علاوه بر متصوفه و متفلسفه، تمام فرق ديگر از علما، جهلا، سلاطين، رعايا، اغنيا، فقرا، زراع، اهل صنايع و حرف، همگى از طريقه اوليه بيرون رفتهاند و عدول و انحراف از شريعت و طريقتى كه تكليف هر يك از آن هاست نمودهاند. وى با برداشتى كه از ماهيت بحران دوره خويش دارد تنها راهحل آنرا، استوار ساختن روان و رفتار انسان و جامعه بر طريقه انصاف و اعتدال مىداند. در واقع مىتوان گفت بحثهاى كشفى در تحفه الملوك و ميزان الملوك، ارائه قواعدى است كه فرد - اعم از سلطان و رعيت مىتواند با به كارگيرى آنها به وضعيت ميانهاى در خصال و رفتار خويش دست يابد و سپس به جامعهاى كه تك تك اعضايش به چنين وضعيتى دست يافتهاند ملحق گردد. | بحثهاى گسترده و عميق كشفى درباره اعتدال، درواقع بازتابى است از بحرانى كه جامعه اش درگير آن بوده و هم راهحل و پاسخى براى آن. كشفى به بحران عدالت در دوره قاجاريه واكنش نشان مىدهد و عامل انحطاط و مبتلا شدن به انواع بليات را افراط و تفريط يا انحراف از حد ميانه مىداند. وى در اثر ديگر خود؛ يعنى تحفه الملوك، صراحتا به اين بحران اشاره دارد كه همه اصناف و گروههاى اجتماعى عصرش از طريقه اوليه خود بيرون آمده و انحراف از شريعت نمودهاند: علاوه بر متصوفه و متفلسفه، تمام فرق ديگر از علما، جهلا، سلاطين، رعايا، اغنيا، فقرا، زراع، اهل صنايع و حرف، همگى از طريقه اوليه بيرون رفتهاند و عدول و انحراف از شريعت و طريقتى كه تكليف هر يك از آن هاست نمودهاند. وى با برداشتى كه از ماهيت بحران دوره خويش دارد تنها راهحل آنرا، استوار ساختن روان و رفتار انسان و جامعه بر طريقه انصاف و اعتدال مىداند. در واقع مىتوان گفت بحثهاى كشفى در تحفه الملوك و ميزان الملوك، ارائه قواعدى است كه فرد - اعم از سلطان و رعيت مىتواند با به كارگيرى آنها به وضعيت ميانهاى در خصال و رفتار خويش دست يابد و سپس به جامعهاى كه تك تك اعضايش به چنين وضعيتى دست يافتهاند ملحق گردد. | ||
كشفى در باب ششم از اين اثر، پس از بيان ارزش و جايگاه علم در اسلام، با تقسيم علم به ظاهر و باطن، عالمان را نيز به سه گروه تقسيم مىكند: - عالم به علم ظاهر عالم به علم باطن - عالم به هردو. كشفى از ميان عالمان تنها دو گروه اخير و نيز دستهاى از گروه اول را ناجى و عالم حقانى مىداند لكن مدعى است تعداد عالمان حقانى در برابر گروه هالكين به تعداد انگشتان دست هم نمىرسد. وى در اينباره مى-نويسد: و اين طايفهاند كه روز به روز زياد مىشوند و غلبه مىكنند و غاصب حق و منصب عالم حقانى مىگردند. برخى از اينان نيز بر سر منابر به مداحى سلاطين مشغول مىشوند و فاتحه و دعاهاى خير براى آنها مىگويند چنانكه در اين زمانها بسيار و فراوان مىباشند. وى در ادامه، درباره عالم حقانى، كه شايستگى فرمان روايى در عصر غيبت را دارد، مىگويد: حقاً خير و بركت يكى از ايشان شرق و غرب را فرا مىگيرد و مردمان در پناه دولت او مىباشند و آن است مدار وقت و قطب زمان و آن است كه حضرت پيغمبر(ص) فرموده: علماء امتى كانبياء بنى اسرائيل. تفاخر به آن نموده و آن است كه تاجدار العلماء ورثه الانبياء مىباشد. لكن كشفى در يافتن چنين فقيهى در روزگار خويش چندان خرسند به نظر نمىرسد و به واژه نادرالوجود روى مىآورد. اين سخنان نشان مىدهد كه وى نمىتوانسته علمايى را كه در روزگارش مىزيستهاند شايسته حكومت بداند چراكه عالمان از دست يابى به ويژگىهاى كه وى براى عالم حقانى برمىشمارد كوتاهى كرده و نتوانستهاند شرايط نيابت عامه را در خود احراز كنند و به سخن ديگر، از عهده وظايف خويش به شايستگى برنيامدهاند. و درنهايت با نااميدى از تشكيل حكومت مجتهد جامع الشرايط در عصر غيبت به گونهاى بر تفكيك حوزه عرفيات از شرعيات صحه مىگذارد و در صدد ارائه يك جامعه نمونه در اين گفتمان برمىآيد. درواقع مىتوان گفت ميزان الملوك در منظومه انديشه سياسى وى به دوره تفكيك آن دو حوزه اختصاص دارد. | كشفى در باب ششم از اين اثر، پس از بيان ارزش و جايگاه علم در اسلام، با تقسيم علم به ظاهر و باطن، عالمان را نيز به سه گروه تقسيم مىكند: - عالم به علم ظاهر عالم به علم باطن - عالم به هردو. كشفى از ميان عالمان تنها دو گروه اخير و نيز دستهاى از گروه اول را ناجى و عالم حقانى مىداند لكن مدعى است تعداد عالمان حقانى در برابر گروه هالكين به تعداد انگشتان دست هم نمىرسد. وى در اينباره مى-نويسد: و اين طايفهاند كه روز به روز زياد مىشوند و غلبه مىكنند و غاصب حق و منصب عالم حقانى مىگردند. برخى از اينان نيز بر سر منابر به مداحى سلاطين مشغول مىشوند و فاتحه و دعاهاى خير براى آنها مىگويند چنانكه در اين زمانها بسيار و فراوان مىباشند. وى در ادامه، درباره عالم حقانى، كه شايستگى فرمان روايى در عصر غيبت را دارد، مىگويد: حقاً خير و بركت يكى از ايشان شرق و غرب را فرا مىگيرد و مردمان در پناه دولت او مىباشند و آن است مدار وقت و قطب زمان و آن است كه حضرت پيغمبر(ص) فرموده: علماء امتى كانبياء بنى اسرائيل. تفاخر به آن نموده و آن است كه تاجدار العلماء ورثه الانبياء مىباشد. لكن كشفى در يافتن چنين فقيهى در روزگار خويش چندان خرسند به نظر نمىرسد و به واژه نادرالوجود روى مىآورد. اين سخنان نشان مىدهد كه وى نمىتوانسته علمايى را كه در روزگارش مىزيستهاند شايسته حكومت بداند چراكه عالمان از دست يابى به ويژگىهاى كه وى براى عالم حقانى برمىشمارد كوتاهى كرده و نتوانستهاند شرايط نيابت عامه را در خود احراز كنند و به سخن ديگر، از عهده وظايف خويش به شايستگى برنيامدهاند. و درنهايت با نااميدى از تشكيل حكومت مجتهد جامع الشرايط در عصر غيبت به گونهاى بر تفكيك حوزه عرفيات از شرعيات صحه مىگذارد و در صدد ارائه يك جامعه نمونه در اين گفتمان برمىآيد. درواقع مىتوان گفت ميزان الملوك در منظومه انديشه سياسى وى به دوره تفكيك آن دو حوزه اختصاص دارد. |
ویرایش