۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ]]' به ']]') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '« ' به '«') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
ابن جوزی بحثهای گوناگونی را از علوم قرآنی در این اثر فراهم آورده است؛ برای نمونه، او خواننده را با فتنهای که قول به خلق قرآن در مقطعی از تاریخ برای جهان اسلام بههمراه آورد، آشنا میکند. همچنین بحث پرباری را درباره نزول قرآن به «هفت خوانِش حرفی» و بابی را در کتابت مصحف (قرآن) و نحوه خواندن آن ارائه میدهد و در آن برخی واژههایی را که در قرآن بهگونهای متفاوت از جاهای دیگر نوشته شدهاند، میشناساند؛ مثلا درباره «أَلّا» میگوید: این واژه در قرآن به همینگونه (تکواژه) نوشته شده است، مگر در ده جایی که به شکل دو واژه «أَن لا» ثبت شده است. او نشانی آن واژهها را در آیات میآورد و همینطور، درباره واژه «المعصية» میگوید: این واژه در همه جای قرآن با «هاء» آمده است، مگر در آیه 8 و 9 سوره مجادله: «وَ يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسُولِ» و «إِذَا تَنَاجَيتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسُولِ» که در این دو موضع با «ت» کشیده نوشته شده است؛ یا مثلا درباره «إنما» میگوید که این واژه در همه جای قرآن به همینگونه (تکواژه) نوشته شده است، مگر در آیه 134 سوره انعام «إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ» که با دو واژه جدای از هم در قرآن ثبت شده است. | ابن جوزی بحثهای گوناگونی را از علوم قرآنی در این اثر فراهم آورده است؛ برای نمونه، او خواننده را با فتنهای که قول به خلق قرآن در مقطعی از تاریخ برای جهان اسلام بههمراه آورد، آشنا میکند. همچنین بحث پرباری را درباره نزول قرآن به «هفت خوانِش حرفی» و بابی را در کتابت مصحف (قرآن) و نحوه خواندن آن ارائه میدهد و در آن برخی واژههایی را که در قرآن بهگونهای متفاوت از جاهای دیگر نوشته شدهاند، میشناساند؛ مثلا درباره «أَلّا» میگوید: این واژه در قرآن به همینگونه (تکواژه) نوشته شده است، مگر در ده جایی که به شکل دو واژه «أَن لا» ثبت شده است. او نشانی آن واژهها را در آیات میآورد و همینطور، درباره واژه «المعصية» میگوید: این واژه در همه جای قرآن با «هاء» آمده است، مگر در آیه 8 و 9 سوره مجادله: «وَ يَتَناجَوْنَ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسُولِ» و «إِذَا تَنَاجَيتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ وَ مَعْصِيَتِ الرَّسُولِ» که در این دو موضع با «ت» کشیده نوشته شده است؛ یا مثلا درباره «إنما» میگوید که این واژه در همه جای قرآن به همینگونه (تکواژه) نوشته شده است، مگر در آیه 134 سوره انعام «إِنَّ مَا تُوعَدُونَ لَآتٍ» که با دو واژه جدای از هم در قرآن ثبت شده است. | ||
نمونهای دیگر از نوآوریهای ابن جوزی را میتوان در بابی یافت که درباره اجزای قرآن باز کرده است. البته او درصدد احصای سی جزء قرآن نیست، بلکه مثلا میخواهد بگوید که قرآن بر دو نیم است؛ نیم نخست آن، تا آیه 74 سوره کهف: «لَقَدْ جِئْتَ شَيئاً نُكراً» است که از واژه «نكرا» در این آیه، نون و کافِ آن در نیمه نخست قرآن جای گرفته است و راء و الفِ آن در نیمه دوم جای دارد. همینطور، او قرآن را به سه تکه و چهار تکه تا بیست تکه بخش میکند و آیه و یا حرفی را که بر سر هر تکه جای دارد، نشان میدهد. این شیوه و نگاه رنگارنگ او به قرآن را میتوان در باب «متشابه» و باب «المقدم و المؤخر من المتشابه» در دو واژه | نمونهای دیگر از نوآوریهای ابن جوزی را میتوان در بابی یافت که درباره اجزای قرآن باز کرده است. البته او درصدد احصای سی جزء قرآن نیست، بلکه مثلا میخواهد بگوید که قرآن بر دو نیم است؛ نیم نخست آن، تا آیه 74 سوره کهف: «لَقَدْ جِئْتَ شَيئاً نُكراً» است که از واژه «نكرا» در این آیه، نون و کافِ آن در نیمه نخست قرآن جای گرفته است و راء و الفِ آن در نیمه دوم جای دارد. همینطور، او قرآن را به سه تکه و چهار تکه تا بیست تکه بخش میکند و آیه و یا حرفی را که بر سر هر تکه جای دارد، نشان میدهد. این شیوه و نگاه رنگارنگ او به قرآن را میتوان در باب «متشابه» و باب «المقدم و المؤخر من المتشابه» در دو واژه «الْعَلِيمُ الْحَكيمُ» و «الحكيم العليم» نیز دید که نخستین مورد از این تشابه لفظی را در چهار جای قرآن میجوید و مورد دوم را در دو جای قرآن به خواننده نشان میدهد<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص13-12</ref>. این کتاب، پیشتر با عنوان [[فنون الأفنان في عجائب علوم القرآن]] و با جزئیات بیشتری درباره بابها و فصلهای آن، کتابشناسی شده است. | ||
عبدالفتاح عاشور (محقق) در مقدمهای که بر کتاب نوشته است، گوشهای از زندگی ابن جوزی را نمایان میکند. او در این کتاب، نشانی حدیثهای متن را تخریج کرده است و برای نوشتن شرح حال کسانی که نامشان در کتاب آمده است، شیوه کوتاهنویسی را، همان گونه که ابن حجر عسقلانی در «التقريب» برای معرفی افراد، برگزیده بوده، سرمشق خود قرار داده است. البته در جایی که توضیح کوتاه، خواننده را مجاب نکند، تفصیل بیشتری داده است<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>. | عبدالفتاح عاشور (محقق) در مقدمهای که بر کتاب نوشته است، گوشهای از زندگی ابن جوزی را نمایان میکند. او در این کتاب، نشانی حدیثهای متن را تخریج کرده است و برای نوشتن شرح حال کسانی که نامشان در کتاب آمده است، شیوه کوتاهنویسی را، همان گونه که ابن حجر عسقلانی در «التقريب» برای معرفی افراد، برگزیده بوده، سرمشق خود قرار داده است. البته در جایی که توضیح کوتاه، خواننده را مجاب نکند، تفصیل بیشتری داده است<ref>ر.ک: همان، ص15</ref>. |