۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سيد حسن بجنوردى' به 'سيد حسن بجنوردى') |
جز (جایگزینی متن - 'شيخ بهاء الدين عاملى' به 'شيخ بهاء الدين عاملى') |
||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
در صورت اثبات وجود رابطه بين امر به شىء و نهى از ضد آن، يكى از ثمرات آن اين است كه اگر عبادتى ضد واجب اهم فعلى باشد، به آن نهى تعلق گرفته و باطل مىگردد. | در صورت اثبات وجود رابطه بين امر به شىء و نهى از ضد آن، يكى از ثمرات آن اين است كه اگر عبادتى ضد واجب اهم فعلى باشد، به آن نهى تعلق گرفته و باطل مىگردد. | ||
شيخ بهاء الدين | [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهاء الدين عاملى]]، معروف به شيخ بهايى، اين ثمره را انكار نموده و معتقد است كه در اين فرض، اثبات اقتضا دخالتى ندارد و در هر حال عبادت، باطل است؛ دليل آن اين است كه عبادت، نياز به قصد تقرب دارد كه بدون امر به آن ممكن نيست و اگر در اين مثال، امرى نسبت به اين عبادت وجود داشته باشد، مستلزم طلب ضدين و تكليف به محال است، چون فرض كردهايم كه ضد آن هم فعليت يافته كه عبارت است از واجب اهم. | ||
اين نظريه شيخ بهايى، ايجاد يك سرفصل جديد در علم اصول شده است كه ترتب نام دارد. عدهاى در پاسخ به اين كلام شيخ بهايى گفتهاند: در مورد عبادت فوق الذكر، امر ترتبى موجود است؛ به اين معنى كه در اين فرض دو امر داريم: يكى از اوامر، مطلق است كه همان امر مربوط به واجب اهم است و ديگرى، امرى است مشروط به تخلف از امر اول كه در صورت عدم انجام آن، معنا پيدا مىكند. اين دو امر در طول يكديگر و بر هم مترتب مىباشند؛ يعنى امر دوم، مترتب بر تخلف از امر اول است. | اين نظريه شيخ بهايى، ايجاد يك سرفصل جديد در علم اصول شده است كه ترتب نام دارد. عدهاى در پاسخ به اين كلام شيخ بهايى گفتهاند: در مورد عبادت فوق الذكر، امر ترتبى موجود است؛ به اين معنى كه در اين فرض دو امر داريم: يكى از اوامر، مطلق است كه همان امر مربوط به واجب اهم است و ديگرى، امرى است مشروط به تخلف از امر اول كه در صورت عدم انجام آن، معنا پيدا مىكند. اين دو امر در طول يكديگر و بر هم مترتب مىباشند؛ يعنى امر دوم، مترتب بر تخلف از امر اول است. |
ویرایش