پرش به محتوا

أحسن التقاسيم في معرفة الأقاليم: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۵ نوامبر ۲۰۱۶
جز
جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان'
جز (جایگزینی متن - 'كتاب' به 'کتاب')
جز (جایگزینی متن - 'كرمان' به 'کرمان')
خط ۵۴: خط ۵۴:
کتاب به يك پيش گفتار و دو بخش تقسيم شده است. پيش گفتار كه بيش از يك هفتم کتاب را در بر دارد؛ شامل اين مطالب است: روش تدوين کتاب، پيشگامان جغرافيا، بيان اصطلاحات، تاريخ تأليف، چند تذكر، فهرست محتويات، درياها و ترسگاه‌هايش، رودخانه‌ها، شهرهاى هم نام، لهجه‌ها، شيوۀ بيان مؤلف، ويژگى‌هاى هر سرزمين، مذهب‌ها و دسته‌بندى آنها، راه‌ها، گنبد و بارگاه‌هاى افسانه‌اى، جدولى براى كارگزاران، اقليم‌ها و نماى كشور اسلام.
کتاب به يك پيش گفتار و دو بخش تقسيم شده است. پيش گفتار كه بيش از يك هفتم کتاب را در بر دارد؛ شامل اين مطالب است: روش تدوين کتاب، پيشگامان جغرافيا، بيان اصطلاحات، تاريخ تأليف، چند تذكر، فهرست محتويات، درياها و ترسگاه‌هايش، رودخانه‌ها، شهرهاى هم نام، لهجه‌ها، شيوۀ بيان مؤلف، ويژگى‌هاى هر سرزمين، مذهب‌ها و دسته‌بندى آنها، راه‌ها، گنبد و بارگاه‌هاى افسانه‌اى، جدولى براى كارگزاران، اقليم‌ها و نماى كشور اسلام.


در بخش نخست 6 اقليم عربى، و در بخش دوم 8 اقليم عجمى معرفى مى‌شود. در بخش اول نصف جهان اسلام آن روز كه در بيرون جزيرةالعرب قرار داشت، عرب ناميده شده است و مردم 5 اقليم بين النهرين، اقور (احتمالا تصحيف شدۀ اقور اثور)، شام، مصر و مغرب (شمال افريقا كه به سبب هم نژاد بودن با تازيان توانسته بودند، اين زبان را بياموزند)، عرب شمرده شده‌اند. در بخش دوم، به معرفى 8 اقليم عجمى: خاوران، ديلم، رحاب (ارمنستان، اران و گرجستان)، كوهستان (آذربايجان و كردستان)، خوزستان، فارس، كرمان و سند پرداخته است. مؤلف در آغاز اين بخش، مردم آن را خوشبخت‌تر، دانشمندتر و دين دارتر از ديگر مردمان دانسته است. اين بخش کتاب با يك رسالۀ كوتاه در جغرافيا تأليف گواذ (قباد) پادشاه ساسانى آغاز مى‌شود.
در بخش نخست 6 اقليم عربى، و در بخش دوم 8 اقليم عجمى معرفى مى‌شود. در بخش اول نصف جهان اسلام آن روز كه در بيرون جزيرةالعرب قرار داشت، عرب ناميده شده است و مردم 5 اقليم بين النهرين، اقور (احتمالا تصحيف شدۀ اقور اثور)، شام، مصر و مغرب (شمال افريقا كه به سبب هم نژاد بودن با تازيان توانسته بودند، اين زبان را بياموزند)، عرب شمرده شده‌اند. در بخش دوم، به معرفى 8 اقليم عجمى: خاوران، ديلم، رحاب (ارمنستان، اران و گرجستان)، كوهستان (آذربايجان و كردستان)، خوزستان، فارس، کرمان و سند پرداخته است. مؤلف در آغاز اين بخش، مردم آن را خوشبخت‌تر، دانشمندتر و دين دارتر از ديگر مردمان دانسته است. اين بخش کتاب با يك رسالۀ كوتاه در جغرافيا تأليف گواذ (قباد) پادشاه ساسانى آغاز مى‌شود.


احسن التقاسيم؛ همانند صورة الأرض ابن حوقل و المسالك و الممالك اصطخرى، حاصل سال‌ها سفر مؤلف، به كشورهاى اسلامى آن روزگار است. در حقيقت مؤلف به بخش مركزى جهان اسلام قناعت نكرده و به فلسطين و خراسان نيز سفر كرده است. مؤلف؛ فلسطين، شام، جزيرة العرب، عراق و ايران را درست مى‌شناسد و ليكن باختر جهان اسلام (مراكش و اسپانيا) را نديده است و در خاور نيز آگاهى درست او از حدود سند تجاوز نمى‌كند.
احسن التقاسيم؛ همانند صورة الأرض ابن حوقل و المسالك و الممالك اصطخرى، حاصل سال‌ها سفر مؤلف، به كشورهاى اسلامى آن روزگار است. در حقيقت مؤلف به بخش مركزى جهان اسلام قناعت نكرده و به فلسطين و خراسان نيز سفر كرده است. مؤلف؛ فلسطين، شام، جزيرة العرب، عراق و ايران را درست مى‌شناسد و ليكن باختر جهان اسلام (مراكش و اسپانيا) را نديده است و در خاور نيز آگاهى درست او از حدود سند تجاوز نمى‌كند.
خط ۶۴: خط ۶۴:
موضوع بحث در کتاب، تحقيقاتى همه جانبه دربارۀ بخش‌هاى اسلامى ربع مسكون، بيان حرفه‌هاى اقتصادى - بازرگانى و مذهبى مردمانى است كه در آن جا به سر مى‌بردند. روش مؤلف عينى و بر اساس مشاهده و بررسى کتاب‌هاى کتابخانه‌هاى رى، رامهرمز، شيراز، بصره و جز آن است. مؤلف مشخصات بخش‌ها را از نظر نفوس، زبان، اختلافات جسمى و اعتقادات مذهبى، اختلاف وسايل توليد، سكه‌ها، خوراك، آبيارى، كالاى وارداتى و صادراتى، راه‌هاى ترسناك، منزلگاه‌ها، فاصلۀ شهرها، همچنين زمين شناسى نواحى گوناگون، فقر و غناى سرزمين‌ها و ديدنى‌ها معين كرده است. مؤلف همچنين در بيان روش كار خود مى‌گويد: من دربارۀ هر اقليم اصطلاح‌هاى مردم آن جا را به كار خواهم برد و در جايى ديگر تأكيد مى‌كند كه از آنچه مردم برآنند، پيروى كرده است. گويا از همين روست كه در اين کتاب سرزمين اثور (موصل باستانى) را به تلفظ محلى «اثور» با «فاى» 3 نقطه نوشته است، و پس از آن ناسخان آن را به صورت «قاف» به ما رسانده‌اند. از اصطلاحات رايج در اين اثر، كلمۀ «جند» است كه به معناى ديه وابسته به يك شهر به كار رفته و گويا اصطلاحى محلى بوده، و مانند «اجنادين» از ريشۀ سريانى گرفته شده باشد. همچنين مؤلف در هر كجا كه نام مناسبى نمى‌يافته، خود نامگذارى مى‌كرده است، چنانكه منطقۀ ارمنستان، اران، گرجستان، آذربايجان و بخشى از كردستان را «رحاب» مى‌نامد.
موضوع بحث در کتاب، تحقيقاتى همه جانبه دربارۀ بخش‌هاى اسلامى ربع مسكون، بيان حرفه‌هاى اقتصادى - بازرگانى و مذهبى مردمانى است كه در آن جا به سر مى‌بردند. روش مؤلف عينى و بر اساس مشاهده و بررسى کتاب‌هاى کتابخانه‌هاى رى، رامهرمز، شيراز، بصره و جز آن است. مؤلف مشخصات بخش‌ها را از نظر نفوس، زبان، اختلافات جسمى و اعتقادات مذهبى، اختلاف وسايل توليد، سكه‌ها، خوراك، آبيارى، كالاى وارداتى و صادراتى، راه‌هاى ترسناك، منزلگاه‌ها، فاصلۀ شهرها، همچنين زمين شناسى نواحى گوناگون، فقر و غناى سرزمين‌ها و ديدنى‌ها معين كرده است. مؤلف همچنين در بيان روش كار خود مى‌گويد: من دربارۀ هر اقليم اصطلاح‌هاى مردم آن جا را به كار خواهم برد و در جايى ديگر تأكيد مى‌كند كه از آنچه مردم برآنند، پيروى كرده است. گويا از همين روست كه در اين کتاب سرزمين اثور (موصل باستانى) را به تلفظ محلى «اثور» با «فاى» 3 نقطه نوشته است، و پس از آن ناسخان آن را به صورت «قاف» به ما رسانده‌اند. از اصطلاحات رايج در اين اثر، كلمۀ «جند» است كه به معناى ديه وابسته به يك شهر به كار رفته و گويا اصطلاحى محلى بوده، و مانند «اجنادين» از ريشۀ سريانى گرفته شده باشد. همچنين مؤلف در هر كجا كه نام مناسبى نمى‌يافته، خود نامگذارى مى‌كرده است، چنانكه منطقۀ ارمنستان، اران، گرجستان، آذربايجان و بخشى از كردستان را «رحاب» مى‌نامد.


مؤلف در کتاب خود توجه ويژه‌اى به زبان مردم سرزمين‌هاى مورد نظر دارد، چنانكه آورده است: زبان مردم در اين 8 اقليم عجمى است، برخى از آنها درى و برخى ديگر پيچيده است، همگى آنها فارسى ناميده مى‌شوند و اختلاف آنها آشكار است و من نمونۀ سخن هر قوم را خواهم آورد و دربارۀ مردم كرمان گويد: لهجۀ ايشان فهميدنى و نزديك به لهجۀ فارسى خراسان است. دربارۀ آذربايجان گويد: 70 زبان در آنجاست، و دربارۀ ارمنستان و اران گويد: مردم به ارمنى و ارانى سخن مى‌گويند، فارسى ايشان فهميدنى و نزديك به لهجۀ فارسى خراسان است. مردم پيرامون بصره همگى عجم هستند، زبان خوزستانيان رساترين زبان عجمان است و آن را با تازى مى‌آميزند، در صحار (در جنوب عمان و خاور يمن) فارسيان در اكثريت هستند و در بازارها به فارسى سخن مى‌گويند. اكثريت مردم عدن و جده پارسى (ايرانى) هستند؛ اما زبان رايج عربى است. مؤلف همچنين از جشن‌هاى نوروزى مردم عدن و طبل زنى آنان سخن مى‌راند. همچنين در احسن التقاسيم از اماكن فرهنگى هر شهر نيز سخن به ميان مى‌آيد و کتابخانۀ عضد الدوله و فهرست‌هايش در فارس و کتابخانه‌هاى رى، بصره و رامهرمز معرفى شده است. در حقيقت اين مطالب محقق را در بررسى چگونگى اضمحلال فرهنگى هر منطقه يارى مى‌رساند و از لا به لاى سطور آن مقاومت مردم در حفظ فرهنگ خود هويداست، چنانكه دربارۀ قاضى بغداد - با توجه به اينكه قاضيان نسبت به ديگر مردم به حكام عرب نزديك‌ترند - مى‌گويد: از اينكه به عربى نادرست سخن مى‌گفت، شرمسار شدم.
مؤلف در کتاب خود توجه ويژه‌اى به زبان مردم سرزمين‌هاى مورد نظر دارد، چنانكه آورده است: زبان مردم در اين 8 اقليم عجمى است، برخى از آنها درى و برخى ديگر پيچيده است، همگى آنها فارسى ناميده مى‌شوند و اختلاف آنها آشكار است و من نمونۀ سخن هر قوم را خواهم آورد و دربارۀ مردم کرمان گويد: لهجۀ ايشان فهميدنى و نزديك به لهجۀ فارسى خراسان است. دربارۀ آذربايجان گويد: 70 زبان در آنجاست، و دربارۀ ارمنستان و اران گويد: مردم به ارمنى و ارانى سخن مى‌گويند، فارسى ايشان فهميدنى و نزديك به لهجۀ فارسى خراسان است. مردم پيرامون بصره همگى عجم هستند، زبان خوزستانيان رساترين زبان عجمان است و آن را با تازى مى‌آميزند، در صحار (در جنوب عمان و خاور يمن) فارسيان در اكثريت هستند و در بازارها به فارسى سخن مى‌گويند. اكثريت مردم عدن و جده پارسى (ايرانى) هستند؛ اما زبان رايج عربى است. مؤلف همچنين از جشن‌هاى نوروزى مردم عدن و طبل زنى آنان سخن مى‌راند. همچنين در احسن التقاسيم از اماكن فرهنگى هر شهر نيز سخن به ميان مى‌آيد و کتابخانۀ عضد الدوله و فهرست‌هايش در فارس و کتابخانه‌هاى رى، بصره و رامهرمز معرفى شده است. در حقيقت اين مطالب محقق را در بررسى چگونگى اضمحلال فرهنگى هر منطقه يارى مى‌رساند و از لا به لاى سطور آن مقاومت مردم در حفظ فرهنگ خود هويداست، چنانكه دربارۀ قاضى بغداد - با توجه به اينكه قاضيان نسبت به ديگر مردم به حكام عرب نزديك‌ترند - مى‌گويد: از اينكه به عربى نادرست سخن مى‌گفت، شرمسار شدم.


احسن التقاسيم، به زبان عربى فصيح تأليف شده است، در عين حال مؤلف فارسى را نيز خوب فهميده و از جمله‌هاى فارسى به درستى استفاده كرده است. همچنين واژگان فارسى را در جمله‌هاى عربى گنجانده است: «و لا ترى مثل آفروشتهم... و دوشابهم».
احسن التقاسيم، به زبان عربى فصيح تأليف شده است، در عين حال مؤلف فارسى را نيز خوب فهميده و از جمله‌هاى فارسى به درستى استفاده كرده است. همچنين واژگان فارسى را در جمله‌هاى عربى گنجانده است: «و لا ترى مثل آفروشتهم... و دوشابهم».
۶۱٬۱۸۹

ویرایش