۱٬۱۲۴
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسب: برگرداندهشده |
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: واگردانی دستی |
||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
مسئله رؤیت خداوند از موضوعات مهم کلامی است که پیرامون آن دو نظریه نفی و اثبات وجود دارد. گروهی دیدن او را در دنیا (بعضی در بیداری و بعضی در خواب و بیداری) و آخرت ممکن و گروهی دیگر چشم را در هر دو دنیا از دیدن او محروم میدانند. گروه دوم چون امکان رؤیت را نفی میکنند، وقوع آن را که مبتنی بر امکان است نیز منتفی میدانند؛ ولی گروه اول که امکان اصل دیدن او را پذیرفتهاند، در وقوع آن به بحث پرداختهاند. مجسّمه که خدا را جسم میدانند، میگویند: رؤیت هم در دنیا واقع شده و هم در آخرت برای همه واقع میشود. ولی اشاعره که خدا را از جسم بودن تنزیه میکنند، میگویند: رؤیت در دنیا واقع نشده، ولی در آخرت نه خود رؤیت، یعنی دیده شدن با چشم که مخصوص اجسام است، بلکه حاصل آن، یعنی علمی که در پی دیدن با چشم پدید میآید و از علم با قوای ادراکی دیگر روشنتر است، فقط برای مؤمنین اتفاق میافتد. آنها میگویند انسان مؤمن در آخرت خدا را با چشم نمیبیند، ولی برایش همان علم جلیّ و حضوریای که با دیدن تحقق مییابد حاصل میشود<ref>ر.ک: حشمتپور، محمدحسین، ص40</ref>. | مسئله رؤیت خداوند از موضوعات مهم کلامی است که پیرامون آن دو نظریه نفی و اثبات وجود دارد. گروهی دیدن او را در دنیا (بعضی در بیداری و بعضی در خواب و بیداری) و آخرت ممکن و گروهی دیگر چشم را در هر دو دنیا از دیدن او محروم میدانند. گروه دوم چون امکان رؤیت را نفی میکنند، وقوع آن را که مبتنی بر امکان است نیز منتفی میدانند؛ ولی گروه اول که امکان اصل دیدن او را پذیرفتهاند، در وقوع آن به بحث پرداختهاند. مجسّمه که خدا را جسم میدانند، میگویند: رؤیت هم در دنیا واقع شده و هم در آخرت برای همه واقع میشود. ولی اشاعره که خدا را از جسم بودن تنزیه میکنند، میگویند: رؤیت در دنیا واقع نشده، ولی در آخرت نه خود رؤیت، یعنی دیده شدن با چشم که مخصوص اجسام است، بلکه حاصل آن، یعنی علمی که در پی دیدن با چشم پدید میآید و از علم با قوای ادراکی دیگر روشنتر است، فقط برای مؤمنین اتفاق میافتد. آنها میگویند انسان مؤمن در آخرت خدا را با چشم نمیبیند، ولی برایش همان علم جلیّ و حضوریای که با دیدن تحقق مییابد حاصل میشود<ref>ر.ک: حشمتپور، محمدحسین، ص40</ref>. | ||
[[دارقطنی، علی بن عمر|دارقطنی]] در این اثر، دلایل نقلی پیرامون این موضوع را گردآوری کرده است. در ابتدای کتاب، در دو حدیث اول با ذکر سند تفسیر ابن عباس از آیه'''وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى''' ﴿النجم: 13﴾ (و قطعاً بار ديگرى هم او را ديده است) را ذکر کرده و مشاهده پروردگار توسط حضرت محمد(ص) را منظور آیه دانسته است. اما در چند روایت بعد، دیدن با قلب و فؤاد اضافه شده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص8-7</ref>. | [[دارقطنی، علی بن عمر|دارقطنی]] در این اثر، دلایل نقلی پیرامون این موضوع را گردآوری کرده است. در ابتدای کتاب، در دو حدیث اول با ذکر سند تفسیر ابن عباس از آیه '''وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَى''' ﴿النجم: 13﴾ (و قطعاً بار ديگرى هم او را ديده است) را ذکر کرده و مشاهده پروردگار توسط حضرت محمد(ص) را منظور آیه دانسته است. اما در چند روایت بعد، دیدن با قلب و فؤاد اضافه شده است.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص8-7</ref>. | ||
پس از آن روایاتی از ابوسعید خدری، ابوهریره، ابوموسی اشعری، جابر بن عبدالله انصاری، انس بن مالک، جریر بن عبدالله بجلی و دیگران نقل شده است.<ref>ر.ک: همان، ص10 و 18 و...</ref>. | پس از آن روایاتی از ابوسعید خدری، ابوهریره، ابوموسی اشعری، جابر بن عبدالله انصاری، انس بن مالک، جریر بن عبدالله بجلی و دیگران نقل شده است.<ref>ر.ک: همان، ص10 و 18 و...</ref>. |