پرش به محتوا

عرفان از دیدگاه قرآن و برهان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
خط ۲۸: خط ۲۸:


==هدف==
==هدف==
شارح، هدفش را ‏از نگارش این کتاب، فقط توضیح سخنان [[امام خمینی]] دانسته و افزوده است: ولی تذکر برخی نکات را در بعضی از مراحل ضروری دیده‌ام و به‌قطع و یقین همین روش نیز مورد رضایت و مقبول ایشان است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص554</ref>‏؛ به‌عنوان مثال شارح در بحث «تفاوت موضوع عرفان و فلسفه»، منتقدانه نوشته است:... ولی مقایسه این دو نظریه و جرح و تعدیل هریک به‌حسب قواعد دیگری، به‌هیچ‌وجه مقبول نیست، بلکه چه‌بسا راه مستقیم را به طریقی مبهم تبدیل خواهد نمود و راه را بسیار دور می‌کند؛ چنان‌که حضرت امام در این مرحله از بحث، دست به این مقایسه زده و مسئله را پیچیده‌تر نموده است. پس بهتر آن است که بگوییم: '''قُلْ كلٌّ يعْمَلُ عَلى‏ شاكلَتِهِ‏ فَرَبُّكمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‏ سَبيلاً''' (اسراء: 84)...<ref>ر.ک: همان، ص553</ref>.‏
شارح، هدفش را ‏از نگارش این کتاب، فقط توضیح سخنان [[امام خمینی]] دانسته و افزوده است: ولی تذکر برخی نکات را در بعضی از مراحل ضروری دیده‌ام و به‌قطع و یقین همین روش نیز مورد رضایت و مقبول ایشان است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص554</ref>‏؛ به‌عنوان مثال شارح در بحث «تفاوت موضوع عرفان و فلسفه»، منتقدانه نوشته است:... ولی مقایسه این دو نظریه و جرح و تعدیل هریک به‌حسب قواعد دیگری، به‌هیچ‌وجه مقبول نیست، بلکه چه‌بسا راه مستقیم را به طریقی مبهم تبدیل خواهد نمود و راه را بسیار دور می‌کند؛ چنان‌که حضرت امام در این مرحله از بحث، دست به این مقایسه زده و مسئله را پیچیده‌تر نموده است. پس بهتر آن است که بگوییم:'''قُلْ كلٌّ يعْمَلُ عَلى‏ شاكلَتِهِ‏ فَرَبُّكمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‏ سَبيلاً''' (اسراء: 84)...<ref>ر.ک: همان، ص553</ref>.‏


==روش، ساختار و محتوا==
==روش، ساختار و محتوا==
خط ۴۷: خط ۴۷:
نویسنده در جهت توضیح و شرح مطالب [[امام خمینی]]، از همه توان علمی خویش استفاده کرده، ولی گاهی نیز به انتقاد علمی پرداخته و البته با رعایت کمال احترام، نظر خودش را بیان کرده است؛ به‌طوری‌که خواننده عادی گاهی متوجه نقد نمی‌شود و با جستجوی لفظی معمولی و با کلیدواژه‌هایی مانند «نقد»، «انتقاد»، «اشتباه»، «اشکال» و... نمی‌توان به آن رسید؛ به‌عنوان مثال، نگارنده در بحث جمع بین وحدت و کثرت، یادآور شده است:
نویسنده در جهت توضیح و شرح مطالب [[امام خمینی]]، از همه توان علمی خویش استفاده کرده، ولی گاهی نیز به انتقاد علمی پرداخته و البته با رعایت کمال احترام، نظر خودش را بیان کرده است؛ به‌طوری‌که خواننده عادی گاهی متوجه نقد نمی‌شود و با جستجوی لفظی معمولی و با کلیدواژه‌هایی مانند «نقد»، «انتقاد»، «اشتباه»، «اشکال» و... نمی‌توان به آن رسید؛ به‌عنوان مثال، نگارنده در بحث جمع بین وحدت و کثرت، یادآور شده است:
# بیت ذیل به‌خوبی نظر [[ابن عربی]] را بیان می‌کند:
# بیت ذیل به‌خوبی نظر [[ابن عربی]] را بیان می‌کند:
{{شعر}}{{ب|''فلا تنظر إلی الحقّ فتعريه عن الخلق''|2='' و لا تنظر إلی الخلق و تكسوه سوی الحقّ''}} {{پایان شعر}}؛ پس به حقّ خالی از خلق منگر و نیز به خلق جدای از حقّ نگاه نکن؛ زیرا قرآن کریم فرموده: '''وَ هُوَ مَعَكمْ أَينَ ما كنْتُمْ''' (حدید: 4) و...<ref>ر.ک: همان، ص605-606</ref>.
{{شعر}}{{ب|''فلا تنظر إلی الحقّ فتعريه عن الخلق''|2='' و لا تنظر إلی الخلق و تكسوه سوی الحقّ''}} {{پایان شعر}}؛ پس به حقّ خالی از خلق منگر و نیز به خلق جدای از حقّ نگاه نکن؛ زیرا قرآن کریم فرموده:'''وَ هُوَ مَعَكمْ أَينَ ما كنْتُمْ''' (حدید: 4) و...<ref>ر.ک: همان، ص605-606</ref>.
# [[علامه طباطبایی]] گفته است: الکمال کلّ الکمال آن است که در تمام مراتب معرفت توحیدی، عالَم را چنان‌که هست بنگریم؛ بدون آنکه پر کاهی را جابه‌جا کنیم و درعین‌حال، همه حقایق توحیدی را نیز نظاره‌گر باشیم.
# [[علامه طباطبایی]] گفته است: الکمال کلّ الکمال آن است که در تمام مراتب معرفت توحیدی، عالَم را چنان‌که هست بنگریم؛ بدون آنکه پر کاهی را جابه‌جا کنیم و درعین‌حال، همه حقایق توحیدی را نیز نظاره‌گر باشیم.
# [[امام خمینی]] در مطلع 6 مصباح دوم گفته است: و أمّا الذي يشاهد الكثرة بلا احتجاب عن الوحدة و يری الوحدة بلا غفلة عن الكثرة، يعطي كلّ ذي حقٍّ حقّه و هو مظهر الحكم و العدل؛ کسی که به کثرت و وحدت عالَم بنگرد بدون آنکه یکی را حجاب دیگری کند، حقّ هر صاحب حقّی را ادا کرده است.
# [[امام خمینی]] در مطلع 6 مصباح دوم گفته است: و أمّا الذي يشاهد الكثرة بلا احتجاب عن الوحدة و يری الوحدة بلا غفلة عن الكثرة، يعطي كلّ ذي حقٍّ حقّه و هو مظهر الحكم و العدل؛ کسی که به کثرت و وحدت عالَم بنگرد بدون آنکه یکی را حجاب دیگری کند، حقّ هر صاحب حقّی را ادا کرده است.