پرش به محتوا

عين اليقين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - '| پس از =↵| پیش از =↵}}↵↵↵{{کاربردهای دیگر|' به '| پس از = | پیش از = }} {{کاربردهای دیگر|')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
 
خط ۴۹: خط ۴۹:
فيض كاشانى در ادامه مقصد اول، به مطالبى چون حيات و ممات كه تعريف حيات عبارتست از حى ما يساوق الفعل و الادراك كه ممات مقابل آن است، ايمان و كفر كه تعريف لغوى‌اش عبارتست از تصديق شىء طبق آنچه كه هست كه در واقع اين راجع به علم خواهد بود كه آن نيز نوعى از وجودات و تعريف شرعى‌اش همان تصديق خدا و ملائكه و كتب و رسلش مى‌باشد، خير و شر كه معنا و مفهومشان واضح بوده و نيازى به تعريف ندارند، لذت و ألم كه تعريف لذت ادراك الملائم و ألم هو ادراك للمنافى مى‌باشد، غنى و فقر كه اولى استقلال الشىء بذاته و دومى عدم استقلال الشىء بذاته مى‌باشد، هيات و تعيناتشان، واحد و كثير، متقدم و متأخر، قديم و حادث، قوت و مقابلش، سبب و مسبب، جوهر و عرض، ابعاد و جهات و حدودشان، حركت و سكون، زمان و آن، مكان و حيّز، اصول نشأت و کیفیت و نشأت يافتن آخرت از دنيا و وجوه فرق بين آن دو، مبدأ وجود و توحيد خداوند متعال و کیفیت افاضه‌اش وجود را اشاره دارد.
فيض كاشانى در ادامه مقصد اول، به مطالبى چون حيات و ممات كه تعريف حيات عبارتست از حى ما يساوق الفعل و الادراك كه ممات مقابل آن است، ايمان و كفر كه تعريف لغوى‌اش عبارتست از تصديق شىء طبق آنچه كه هست كه در واقع اين راجع به علم خواهد بود كه آن نيز نوعى از وجودات و تعريف شرعى‌اش همان تصديق خدا و ملائكه و كتب و رسلش مى‌باشد، خير و شر كه معنا و مفهومشان واضح بوده و نيازى به تعريف ندارند، لذت و ألم كه تعريف لذت ادراك الملائم و ألم هو ادراك للمنافى مى‌باشد، غنى و فقر كه اولى استقلال الشىء بذاته و دومى عدم استقلال الشىء بذاته مى‌باشد، هيات و تعيناتشان، واحد و كثير، متقدم و متأخر، قديم و حادث، قوت و مقابلش، سبب و مسبب، جوهر و عرض، ابعاد و جهات و حدودشان، حركت و سكون، زمان و آن، مكان و حيّز، اصول نشأت و کیفیت و نشأت يافتن آخرت از دنيا و وجوه فرق بين آن دو، مبدأ وجود و توحيد خداوند متعال و کیفیت افاضه‌اش وجود را اشاره دارد.


درباره‌ى نشأت، فيض مى‌گويد عوالم زيادى وجود دارند كه تعداد آنها را غير از خداوند كسى نمى‌داند، لكن اصول عوالم سه تا مى‌باشند كه عبارتند از: 1 - عالم عقليه‌ى روحانیه كه عالم غيب و جبروت نام دارد و اصحاب آن همان سابقون مى‌باشند. 2 - عالم خياليه‌ى مثاليه كه همان عالم برزخ و ملكوت است و اصحاب آن اصحاب يمين مى‌باشند. 3 - عالم حسيّه‌ى جسمانیّه كه عالم شهادت و ملك نام دارد و اصحاب آن شمال مى‌باشند. وى در ادامه به توضيح هر يك از اين عوالم سه‌گانه مى‌پردازد كه شواهدى نيز از كتاب و سنت به همراه دارد. مرحوم فيض مجموع عوالم سه‌گانه را بمنزله‌ى حيوان واحدى مى‌داند كه مشابه انسان است و بدان انسان كبير اطلاق مى‌شود. او آخرت را كه مجموعه‌اى از بهشت و جهنم است را نيز توضيح داده و چگونگى آنها را مشخص مى‌نمايد. وى در اين بخش غالب مطالب را از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و استاد خود [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]](ره) نقل مى‌كند. درباره‌ى مبدأ وجود نيز كه در واقع تبيين آيه‌ى شريفه '''«هو الأول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بكل شىء عليم»''' است، توضيحاتى راجع به عرش و كرسى و تجلّى اسماء و صفات الهى بيان مى نمايد.
درباره‌ى نشأت، فيض مى‌گويد عوالم زيادى وجود دارند كه تعداد آنها را غير از خداوند كسى نمى‌داند، لكن اصول عوالم سه تا مى‌باشند كه عبارتند از: 1 - عالم عقليه‌ى روحانیه كه عالم غيب و جبروت نام دارد و اصحاب آن همان سابقون مى‌باشند. 2 - عالم خياليه‌ى مثاليه كه همان عالم برزخ و ملكوت است و اصحاب آن اصحاب يمين مى‌باشند. 3 - عالم حسيّه‌ى جسمانیّه كه عالم شهادت و ملك نام دارد و اصحاب آن شمال مى‌باشند. وى در ادامه به توضيح هر يك از اين عوالم سه‌گانه مى‌پردازد كه شواهدى نيز از كتاب و سنت به همراه دارد. مرحوم فيض مجموع عوالم سه‌گانه را بمنزله‌ى حيوان واحدى مى‌داند كه مشابه انسان است و بدان انسان كبير اطلاق مى‌شود. او آخرت را كه مجموعه‌اى از بهشت و جهنم است را نيز توضيح داده و چگونگى آنها را مشخص مى‌نمايد. وى در اين بخش غالب مطالب را از [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربى]] و استاد خود [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]](ره) نقل مى‌كند. درباره‌ى مبدأ وجود نيز كه در واقع تبيين آيه‌ى شريفه'''«هو الأول و الآخر و الظاهر و الباطن و هو بكل شىء عليم»''' است، توضيحاتى راجع به عرش و كرسى و تجلّى اسماء و صفات الهى بيان مى نمايد.


همچنانكه اشاره شده، مقصد دوم كتاب در علم به آسمان‌ها و زمين و آنچه در بين آنها مى‌باشد، است. بخش اول اين مقصد در هيئت عالم و اجرام بسيطه‌ى آن مى‌باشد. فيض ابتدائاً تقسيم اجرام به بسيط و مركب را يادآورى كرد. مى‌گويد منظور از بسيط آن اجرامى هستند كه طبيعت واحده دارند؛ مانند آب، هوا و افلاك. مركب نيز جرمى است كه طبيعت مركب دارد يا جمع بين چند طبيعت مختلف است، به اختلاف قوا و طبايع؛ مانند بدن حيوانات. بسيط نيز خود بر دو قسم است كما اينكه اجسام بسيط نيز بر دو قسم مى‌باشند.
همچنانكه اشاره شده، مقصد دوم كتاب در علم به آسمان‌ها و زمين و آنچه در بين آنها مى‌باشد، است. بخش اول اين مقصد در هيئت عالم و اجرام بسيطه‌ى آن مى‌باشد. فيض ابتدائاً تقسيم اجرام به بسيط و مركب را يادآورى كرد. مى‌گويد منظور از بسيط آن اجرامى هستند كه طبيعت واحده دارند؛ مانند آب، هوا و افلاك. مركب نيز جرمى است كه طبيعت مركب دارد يا جمع بين چند طبيعت مختلف است، به اختلاف قوا و طبايع؛ مانند بدن حيوانات. بسيط نيز خود بر دو قسم است كما اينكه اجسام بسيط نيز بر دو قسم مى‌باشند.
خط ۶۱: خط ۶۱:
او در فصل ديگر از خطبه‌ى 185 نهج‌البلاغه حضرت على عليه‌السلام كه در مورد حيوانات مى‌باشد، فرازهايى را نقل مى‌كند كه در واقع نمى‌توان نظيرى براى آن از ديگران يافت. او به ويژگى‌هاى ديگرى از حيوانات نيز به ترتيب اشاره دارد؛ از آن جمله نوع خلقت آنها، درك درد و ألم، جريان خون و... بخش بعدى كتاب تشريع اعضاء حيوان كامل و منافع آن مى‌باشد. مؤلف مى‌گويد خداوند اعضاء حيوان را مختلف آفريد تا هر يك در كار خاصّى كاربرد داشته باشند؛ استخوان، رگ، عضلات، اعصاب، غضروف‌ها، رباطها، گوشت‌ها و... هر كدام براى منظور و مصلحت خاصى در نظر گرفته شده‌اند. اين‌ها به عقيده‌ى فيض اعضاء بسيط حيوان هستند، در مقابل اعضاء مركب؛ مانند دماغ، چشم، فك، گوش، دندان، حلق، زبان، روده، معده، قلب، شانه و... او مغز، قلب، كبد و خصيتين از اعضاء اصلى مى‌شمارد كه هر يك از امر مهمى را در اعضاء انسان به عهده دارند.
او در فصل ديگر از خطبه‌ى 185 نهج‌البلاغه حضرت على عليه‌السلام كه در مورد حيوانات مى‌باشد، فرازهايى را نقل مى‌كند كه در واقع نمى‌توان نظيرى براى آن از ديگران يافت. او به ويژگى‌هاى ديگرى از حيوانات نيز به ترتيب اشاره دارد؛ از آن جمله نوع خلقت آنها، درك درد و ألم، جريان خون و... بخش بعدى كتاب تشريع اعضاء حيوان كامل و منافع آن مى‌باشد. مؤلف مى‌گويد خداوند اعضاء حيوان را مختلف آفريد تا هر يك در كار خاصّى كاربرد داشته باشند؛ استخوان، رگ، عضلات، اعصاب، غضروف‌ها، رباطها، گوشت‌ها و... هر كدام براى منظور و مصلحت خاصى در نظر گرفته شده‌اند. اين‌ها به عقيده‌ى فيض اعضاء بسيط حيوان هستند، در مقابل اعضاء مركب؛ مانند دماغ، چشم، فك، گوش، دندان، حلق، زبان، روده، معده، قلب، شانه و... او مغز، قلب، كبد و خصيتين از اعضاء اصلى مى‌شمارد كه هر يك از امر مهمى را در اعضاء انسان به عهده دارند.


بعد تفاوت‌هايى كه بين استخوان‌ها و عضلات، رگها و غضروف‌ها هست، تا هر كدام بتوانند وظيفه‌اى را به خوبى انجام دهند، مورد بحث مؤلف است؛ اما ويژگى‌هاى اعضاء مانند جايگاهى كه در آن قرار گرفته‌اند به موادى كه احاطه شده‌اند، نوع شكل ظاهرى شان، اندازه شان و... هر كدام لطفى از الطاف الهى است كه اگر بدِ انسان نبود باعث بروز مشكلات عديده‌اى مى‌شد كه مورد نظر مؤلف بوده و به شرفشان پرداخته و در ادامه جنس اعضاء و وظايفشان را مورد بررسى قرار داده است. ملائكه‌اى كه موكّل حيوان هستند و آيه‌ى شريفه‌ى «له معقبات من بين يديه و من خلفه يحفظونه من امرالله» بدان دلالت دارد. در بخش بعدى بحث شده است، فيض مى‌فرمايد خداوند براى حيوان كامل به غير از رب النوع عقلى‌اش كه از عالم علوى‌اى است اصنافى از ملائكه سفليه را موكل نموده تا وجودش بدان‌ها قائم شده و شخصش با آنها ادامه يافته و حياتش حفظ گردد. وى براى توضيح اين گفتار در چند فصل در نوع اعمال و رفتار انسان حضور و آثار ملائكه و شياطين را بررسى كرده و با توجه به احاديثى از معصومين عليهم‌السلام و كلماتى از بزرگان كلام خويش را تثبيت مى‌نمايد. در بخش بعدى كتاب تجرد نفس حيوان كامل مورد توجه بوده و مى‌گويد، اگر نفس بعد از مرگ باقى بود آن حيوان كامل است و اگر بعد از مرگ نفس نيز نابود شد، حيوان ناقص خواهد بود استشهاد به چند روايت مختلف در اين زمينه از حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] تكمله‌اى بر سخنان فيص محسوب مى‌شود، براى نمونه در اين كه حضرت مى‌فرمايد: «انّ ارواح المؤمنين فى الجنّۀ على هيئت اجسادهم» يا روايات ديگر البته وى از براهين عقلى نيز در اين زمينه و براى اثبات تجرد نفس بَهره برده است. آيات قرآنى مانند: '''«ولا تحسبّن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون فرحين بما أتاهم»''' رويكرد آيات قرآن كريم در اين زمينه نيز مؤيد بالاترى براى اين مطلب هستند با اينكه مقصود فيض از حيوان كامل انسان است؛ ولى به اين وجود براى بحث از انسان بما هو انسان بخش جدا گانه‌اى را اختصاص مى‌داده، او به جايگاه رفيع انسانى در نزد خدا و ملائكه اشاره كرده و بدين منظور از دو قوه‌ى علّامه و فعالّه براى نفس انسانى سخن مى‌گويد. وى به رواياتى اشاره مى‌نمايد، ملامحسن فيض كاشانى از انسانى كه خليفه خداوند است و بقيه‌ى اكوان حكمى در اختيار وى هستند، در بخش جداگانه‌اى سخن مى‌گويد كه مى‌توان تفسيرى براى آيه‌ى شريفه '''«و صخّر لكم ما فى السمارات و ما فى الارض»''' مى‌باشد.
بعد تفاوت‌هايى كه بين استخوان‌ها و عضلات، رگها و غضروف‌ها هست، تا هر كدام بتوانند وظيفه‌اى را به خوبى انجام دهند، مورد بحث مؤلف است؛ اما ويژگى‌هاى اعضاء مانند جايگاهى كه در آن قرار گرفته‌اند به موادى كه احاطه شده‌اند، نوع شكل ظاهرى شان، اندازه شان و... هر كدام لطفى از الطاف الهى است كه اگر بدِ انسان نبود باعث بروز مشكلات عديده‌اى مى‌شد كه مورد نظر مؤلف بوده و به شرفشان پرداخته و در ادامه جنس اعضاء و وظايفشان را مورد بررسى قرار داده است. ملائكه‌اى كه موكّل حيوان هستند و آيه‌ى شريفه‌ى «له معقبات من بين يديه و من خلفه يحفظونه من امرالله» بدان دلالت دارد. در بخش بعدى بحث شده است، فيض مى‌فرمايد خداوند براى حيوان كامل به غير از رب النوع عقلى‌اش كه از عالم علوى‌اى است اصنافى از ملائكه سفليه را موكل نموده تا وجودش بدان‌ها قائم شده و شخصش با آنها ادامه يافته و حياتش حفظ گردد. وى براى توضيح اين گفتار در چند فصل در نوع اعمال و رفتار انسان حضور و آثار ملائكه و شياطين را بررسى كرده و با توجه به احاديثى از معصومين عليهم‌السلام و كلماتى از بزرگان كلام خويش را تثبيت مى‌نمايد. در بخش بعدى كتاب تجرد نفس حيوان كامل مورد توجه بوده و مى‌گويد، اگر نفس بعد از مرگ باقى بود آن حيوان كامل است و اگر بعد از مرگ نفس نيز نابود شد، حيوان ناقص خواهد بود استشهاد به چند روايت مختلف در اين زمينه از حضرت [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] تكمله‌اى بر سخنان فيص محسوب مى‌شود، براى نمونه در اين كه حضرت مى‌فرمايد: «انّ ارواح المؤمنين فى الجنّۀ على هيئت اجسادهم» يا روايات ديگر البته وى از براهين عقلى نيز در اين زمينه و براى اثبات تجرد نفس بَهره برده است. آيات قرآنى مانند:'''«ولا تحسبّن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتاً بل احياء عند ربهم يرزقون فرحين بما أتاهم»''' رويكرد آيات قرآن كريم در اين زمينه نيز مؤيد بالاترى براى اين مطلب هستند با اينكه مقصود فيض از حيوان كامل انسان است؛ ولى به اين وجود براى بحث از انسان بما هو انسان بخش جدا گانه‌اى را اختصاص مى‌داده، او به جايگاه رفيع انسانى در نزد خدا و ملائكه اشاره كرده و بدين منظور از دو قوه‌ى علّامه و فعالّه براى نفس انسانى سخن مى‌گويد. وى به رواياتى اشاره مى‌نمايد، ملامحسن فيض كاشانى از انسانى كه خليفه خداوند است و بقيه‌ى اكوان حكمى در اختيار وى هستند، در بخش جداگانه‌اى سخن مى‌گويد كه مى‌توان تفسيرى براى آيه‌ى شريفه'''«و صخّر لكم ما فى السمارات و ما فى الارض»''' مى‌باشد.


همين طور احاديث قدسى «خلقت الاشياء لأجلك و خلقتك لأجلى» يا «لولاك لما خلقتُ الافلاك» و... بحث در مورد نبى و ولى كه مظاهر خلافت الهى هستند، فصل ديگرى از مطالب اين بخش مى‌باشد. در بخش ديگر سخن از حدوث نفس انسانى و تقدم خلقت ارواح از اجساد و همين طور هبوط آدم از بهشت مى‌باشد. اين مبحث نيز مؤيدات قابل توجهى از روايات دارد. او ماجراى هبوط حضرت آدم را از تفسير [[امام حسن عسکری(ع)]] كه از جدش على بن الحسين(ع) نقل مى‌كند، بيان نموده است. عجائب و غرائب انسانى در بخش ديگر مورد توجه مؤلف است كه از آن جمله مى‌توان بر تناسب اندام، صورت زيبا، صورت حسن، خواب‌هايى كه انسان مى‌بيند، تأثيراتى كه در عالم ماده دارد، فرات انسانى، طى الارض كه سالكين دارند، به صورت‌هاى مختلف در آمدن آنها، دخول انسان‌هاى بلند مرتبه در عالم ملكوت، همنشينى‌شان با ملائكه، مصاحبت‌شان با جن و شنيدن صداى ملكوت اشاره كرد. در آخر فيض كتاب‌هايى مانند «عجائب المخلوقات» و «عجائب الحيوان» را معرفى مى‌كند كه مفصل در اين مباحث وارد گرديده‌اند.
همين طور احاديث قدسى «خلقت الاشياء لأجلك و خلقتك لأجلى» يا «لولاك لما خلقتُ الافلاك» و... بحث در مورد نبى و ولى كه مظاهر خلافت الهى هستند، فصل ديگرى از مطالب اين بخش مى‌باشد. در بخش ديگر سخن از حدوث نفس انسانى و تقدم خلقت ارواح از اجساد و همين طور هبوط آدم از بهشت مى‌باشد. اين مبحث نيز مؤيدات قابل توجهى از روايات دارد. او ماجراى هبوط حضرت آدم را از تفسير [[امام حسن عسکری(ع)]] كه از جدش على بن الحسين(ع) نقل مى‌كند، بيان نموده است. عجائب و غرائب انسانى در بخش ديگر مورد توجه مؤلف است كه از آن جمله مى‌توان بر تناسب اندام، صورت زيبا، صورت حسن، خواب‌هايى كه انسان مى‌بيند، تأثيراتى كه در عالم ماده دارد، فرات انسانى، طى الارض كه سالكين دارند، به صورت‌هاى مختلف در آمدن آنها، دخول انسان‌هاى بلند مرتبه در عالم ملكوت، همنشينى‌شان با ملائكه، مصاحبت‌شان با جن و شنيدن صداى ملكوت اشاره كرد. در آخر فيض كتاب‌هايى مانند «عجائب المخلوقات» و «عجائب الحيوان» را معرفى مى‌كند كه مفصل در اين مباحث وارد گرديده‌اند.
خط ۶۹: خط ۶۹:
از ديگر بخش‌هاى مقصد دوم كتاب فيض بحث در مورد حدوث عالم است. او از وجود ربّ مبدعِ محدثِ صانع قيوم مدّبر ازلى واجب عالمى سخن مى‌گويد كه تدبير عالم همه به دست اوست و عالم را از عدم به وجود در آورده است. آوردن براهين و استدلال‌هايى از فلاسفه يونانى و همين طور اساتيد خود؛ مانند صدرالتألهين شيرازى در كنار آيات و روايات، كامل كننده بحث مى‌باشند.
از ديگر بخش‌هاى مقصد دوم كتاب فيض بحث در مورد حدوث عالم است. او از وجود ربّ مبدعِ محدثِ صانع قيوم مدّبر ازلى واجب عالمى سخن مى‌گويد كه تدبير عالم همه به دست اوست و عالم را از عدم به وجود در آورده است. آوردن براهين و استدلال‌هايى از فلاسفه يونانى و همين طور اساتيد خود؛ مانند صدرالتألهين شيرازى در كنار آيات و روايات، كامل كننده بحث مى‌باشند.


در كنار اين بخش فيض به كمال و احسن بودن نظام خلقت در بخش ديگرى پرداخته و مى‌گويد ابتدايى سخن به مباحثى كه تاكنون به آنها اشاره شد، ثابت گرديده است بحث وجود عشق و شوق در موجودات مطلبى است كه دانشمندان بزرگ اسلامى در آثار مختلف خود بدان پرداخته‌اند، بعضاً نيز آثار و كتب مستقلى در اين رابطه وجود دارد؛ از آن جمله مى‌توان به رساله العشق مرحوم [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] اشاره كرد. فيض كاشانى نيز از اين مطلب فرو گذار نكرده و در بخش مستقلى به سريان عشق و شوق و عبادت و ذكر در جميع موجودات پرداخته است. قضاوت عشق و شوق و طريق شناخت وجود عشق در موجودات و بيان مشابهت عشق انسان كه ظاهرى است. لكن نمودى از عشق واقعى، در اين بخش مطرح مى‌باشد. آخرين بخش كتاب عين اليقين بيان مسير و هدف همه‌ى موجودات است كه همگى به سوى خداوند سبحان در حركت مى‌باشند. آيه‌ى شريفه‌ى '''«الا إلى الله تصير الامور»''' به خوبى بيانگر اين مطلب مى‌باشد، در كنار آيات ديگرى؛ مانند '''«يا ايها الانسان انك كادح إلى ربك كدحاً فملاقيه»'''، '''«و إلى الله المصير»'''، '''«انا لله و انا إليه راجعون»'''، '''«و انّا إلى ربنا لمنقلبون»'''، '''«و اليه ترجعون»''' و... مؤلف اين بحث را مطلب عالى و مقصدى مهمى مى‌داند كه خداوند سبحان نيز در جاى جاى قرآن كريم بدان متذكر شده است.
در كنار اين بخش فيض به كمال و احسن بودن نظام خلقت در بخش ديگرى پرداخته و مى‌گويد ابتدايى سخن به مباحثى كه تاكنون به آنها اشاره شد، ثابت گرديده است بحث وجود عشق و شوق در موجودات مطلبى است كه دانشمندان بزرگ اسلامى در آثار مختلف خود بدان پرداخته‌اند، بعضاً نيز آثار و كتب مستقلى در اين رابطه وجود دارد؛ از آن جمله مى‌توان به رساله العشق مرحوم [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] اشاره كرد. فيض كاشانى نيز از اين مطلب فرو گذار نكرده و در بخش مستقلى به سريان عشق و شوق و عبادت و ذكر در جميع موجودات پرداخته است. قضاوت عشق و شوق و طريق شناخت وجود عشق در موجودات و بيان مشابهت عشق انسان كه ظاهرى است. لكن نمودى از عشق واقعى، در اين بخش مطرح مى‌باشد. آخرين بخش كتاب عين اليقين بيان مسير و هدف همه‌ى موجودات است كه همگى به سوى خداوند سبحان در حركت مى‌باشند. آيه‌ى شريفه‌ى'''«الا إلى الله تصير الامور»''' به خوبى بيانگر اين مطلب مى‌باشد، در كنار آيات ديگرى؛ مانند'''«يا ايها الانسان انك كادح إلى ربك كدحاً فملاقيه»'''،'''«و إلى الله المصير»'''،'''«انا لله و انا إليه راجعون»'''،'''«و انّا إلى ربنا لمنقلبون»'''،'''«و اليه ترجعون»''' و... مؤلف اين بحث را مطلب عالى و مقصدى مهمى مى‌داند كه خداوند سبحان نيز در جاى جاى قرآن كريم بدان متذكر شده است.


او به سير نفوس نباتات و حيوانيه حتى جمادات و عناصر به سوى خداوند با استناد به سخن استاد خود [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]پرداخته و حالات آنها را بعد از پايان عالم با نفح صور بيان مى‌نمايد. عدم اضرار مخالفت‌ها و معاصى به خداوند سبحان وانتفاع او از طاعات و عبادات توضيحى است، براى ارحم الراحمين بودن خداوند كه فيض از قيصرى نقل كرده است.
او به سير نفوس نباتات و حيوانيه حتى جمادات و عناصر به سوى خداوند با استناد به سخن استاد خود [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]پرداخته و حالات آنها را بعد از پايان عالم با نفح صور بيان مى‌نمايد. عدم اضرار مخالفت‌ها و معاصى به خداوند سبحان وانتفاع او از طاعات و عبادات توضيحى است، براى ارحم الراحمين بودن خداوند كه فيض از قيصرى نقل كرده است.