۳٬۴۸۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A-esmaeili (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: برگرداندهشده |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
[[رده: فقه و اصول]] | [[رده: فقه و اصول]] | ||
[[رده:اصول فقه (آثارکلی)]] | [[رده:اصول فقه (آثارکلی)]] | ||
[[رده:اصول فقه شیعه]] | [[رده:اصول فقه شیعه]]{{جعبه اطلاعات کتاب | ||
| تصویر =NUR123674J1.jpg | |||
| عنوان = فصول في أصول الفقه | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| پدیدآورندگان | |||
| پدیدآوران = | |||
[[ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم]] (نويسنده) | |||
[[عبدالکریم، عبدالسلام بن محمد]] (گردآورنده) | |||
|زبان | |||
| زبان = عربی | |||
| کد کنگره = 6ف2الف 156 BP | |||
| موضوع =اصول فقه اهل سنت - قرن 8 ق. | |||
|ناشر | |||
| ناشر = اختر شمال | |||
| مکان نشر = مصر - قاهره | |||
| سال نشر = 1419ق - 1999م | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE123674AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ = 1 | |||
| شابک = | |||
| تعداد جلد = 1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = 123674 | |||
| کتابخوان همراه نور = 123674 | |||
| کد پدیدآور = 1733 | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
'''فصول في أصول الفقه'''، نوشته احمد بن عبدالحلیم بن تیمیه حرّانی (۶۶۱-۷۲۸ق) است. این اثر را ابوالفضل عبدالسلام بن محمد بن عبدالکریم گردآوری و تدوین کرده است. | |||
محقق بر این باور است که این کتاب، از متن مستقل و ممتازی در مباحث علم اصول برخوردار است؛ بهگونهای که در مباحث خود نیازمند و وابسته به کتاب و رسالهای دیگر نیست. ازاینرو، وی در چاپ آن پیشدستی کرده و عرضه آن را به خوانندگان، به تکمیل همه مباحث علم اصول که در مجلدات چهارگانه بزرگ گردآوری خواهند شد، موکول نکرده است<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص6</ref>. او چهار مطلب تمهیدی را نیز در آغاز کتاب نوشته است که عبارتند از: | |||
# تعریفی که از تقریب و تهذیب علوم ابن تیمیه به عمل آورده است؛ | |||
# روش کار در این تقریب و تهذیب؛ | |||
# خصیصهها، مزیتها و نشانههایی از چهره اصولی ابن تیمیه؛ # تعریف قاعدههای چهارگانه اصولی که این کتاب آنها را در بر دارد. | |||
ابن تیمیه، کتاب را با تعریف اجمالی از چهار قاعده کلی آغاز میکند که از کبریات قواعد کلی برشمرده میشوند و فهم کتاب و سنت بر آنها مبتنی است و با آنها میتوان میان عقیدهها و کارهای سودبخش و زیانزننده و درست و نادرست تمییز داد و به اسرار شریعت و حقایق بزرگی که احکام دینی بر آن استوار است، آگاهی یافت<ref>ر.ک: متن کتاب، ص40</ref>. | |||
قاعده نخست، با مصلحتها و مفسدهها آغاز شده<ref>ر.ک: همان، ص49</ref> و سه مطلب را در بر دارد: مطلب اول، بیان اعتباری است که شریعت به هرکدام از مصلحتها و مفسدهها میدهد<ref>ر.ک: همان، ص51</ref>. مطلب دوم درباره شناخت تعارضی است که از یکسو، میان حسنهها و سیئهها رخ میدهد و از سوی دیگر، به شناخت تزاحم میان مصلحتها و مفسدهها بازمیگردد<ref>ر.ک: همان، ص83</ref> و آخرین مطلب در بیان قاعدهها، مسئلهها و بهرههایی است که به تزاحم یافتن مصالح و مفاسد ارتباط مییابند<ref>ر.ک: همان، ص108</ref>. | |||
دومین قاعده در بیان تفاضل و افضلیت است که در سیزده مقصد نمود یافته است<ref>ر.ک: همان، ص186-123</ref> و سومین قاعده در بیان عقل و نقل است؛ ابن تیمیه با ارائه چهار قانون، این بحث را واکاوی میکند؛ او در قانون اول در اینکه آیا میان عقل و نقل تعارضی یافت میشود، بحث تاریخی انجام داده است و با حکایت سخن قائلان به تعارض عقل و نقل، فساد و نادرستی این باور را با طرح وجوه دهگانهای به بحث مینشیند<ref>ر.ک: همان، ص229-189</ref>. دومین قانون این قاعده به نظریه متوازن و میانهای که جایگاه عقل در دین را تبیین میکند، مربوط است. او آنچه را که در اصول دین پسندیده و ناپسند است، با نگاه عقلی بررسی میکند و پاسخ مخالفان را میدهد<ref>ر.ک: همان، ص233</ref>. ابن تیمیه در قانون سوم به کتاب و سنت و دلایل عقلی میپردازد؛ او بر این باور است که قرآن نیکوترین دلیلهای عقلی را در بر دارد و علوم شرعی از دانش عقلی برتر است<ref>ر.ک: همان، ص287-280</ref> و اساسا میزان عقلی که در پیامهای الهی وجود دارد، همان منطق یونانی نیست<ref>ر.ک: همان، ص293-292</ref>. او در قانون چهارم مدعی است که پیامبران الهی در اخبارشان از پدیدههای محیّر العقول خبر میدهند؛ یعنی آنچه مافوق عقل است و دست عقل از رسیدن به آن کوتاه است نه اینکه محال عقلی است<ref>ر.ک: همان، ص300</ref>. او برای برخی از کلیات و مطلقات کبراهایی که در قضیههای عقلی آورده میشوند، جایگاه ذهنی (و نه عینی) قائل است<ref>ر.ک: همان، ص308</ref>. | |||
قاعده چهارم، بخش بعدی مباحث ابن تیمیه را در بر دارد که در آن، درباره تفصیلی که برخی میان اصول و فروع دینی گذاردهاند، مناقشه کرده و میگوید: هیچیک از عالمان بزرگ پیشین و صحابه و تابعین میان اصول و فروع در دین فرقی ننهادهاند، بلکه، این تقسیمبندی از سوی معتزلیان انجام شده و البته، ضابطهای را نیز برای تمییز میان اصول و فروع تعریف نکردهاند<ref>ر.ک: همان، ص362-361</ref>. ابن تیمیه بر این باور است که فرد با انکار برخی مسائل اصول، کافر میشود؛ درحالیکه کار او با انکار مسائل فروع به کفر نمیانجامد و اینکه برخی آمدهاند و مسائل را به مسائل اصول و مسائل فروع تقسیم نموده و میان آنها فرق گذاردهاند، کارشان اساس و ریشه درستی نداشته و در میان صحابه، تابعین و بزرگان مذاهب نیز جایگاهی نمییابد، بلکه این کار از ناحیه معتزلیان و اهل بدعت طرح شده است<ref>ر.ک: همان، ص375</ref>. | |||
==پانویس == | |||
<references/> | |||
==منابع مقاله== | |||
مقدمه محقق و متن کتاب. | |||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | |||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | |||
[[رده:فقه و اصول]] | |||
[[رده:اصول فقه (آثارکلی)]] | |||
[[رده:اصول فقه اهل سنت]] | |||
[[رده:اهل سنت قرن 8 - 13]] | |||
[[رده:مقالات بازبینی نشده2]] | |||
[[رده:مقاله نوشته شده در تاریخ مرداد 1402 توسط سید حمید رضا حسینی هاشمی]] | |||
[[رده:مقاله بازبینی شده در تاریخ مرداد 1402 توسط محسن عزیزی]] |