۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'صفدى' به 'صفدى') |
جز (جایگزینی متن - 'خليل بن احمد' به 'خليل بن احمد') |
||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
اين كتاب تقسيم به بخش يا فصل نشده و مطالب بسيارى تحت عناوين متعددى در باره اديبان از آغاز اسلام تا پايان قرن چهارم ذكر شده است. نويسنده، مطالبش را با بحث از پيدايش لحن و شيوع لغزشهاى زبانى در بين مردم و داستان ابوالأسود دوئلى و آموختن قواعد نحو عربى از اميرالمؤمنين على(ع) آغاز كرده و با توضيحاتى در مورد عملكرد ادبى و طبقات نحويان و لغويانى، مانند ابوالخطاب اخفش، اصمعى، سيبويه، خليل بن احمد و... ادامه داده و با بحث در مورد ابن قسطنطين و عالمان بغداد به پايان رسانده است. | اين كتاب تقسيم به بخش يا فصل نشده و مطالب بسيارى تحت عناوين متعددى در باره اديبان از آغاز اسلام تا پايان قرن چهارم ذكر شده است. نويسنده، مطالبش را با بحث از پيدايش لحن و شيوع لغزشهاى زبانى در بين مردم و داستان ابوالأسود دوئلى و آموختن قواعد نحو عربى از اميرالمؤمنين على(ع) آغاز كرده و با توضيحاتى در مورد عملكرد ادبى و طبقات نحويان و لغويانى، مانند ابوالخطاب اخفش، اصمعى، سيبويه، [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] و... ادامه داده و با بحث در مورد ابن قسطنطين و عالمان بغداد به پايان رسانده است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
ب) اين دو كتاب از منابع اصلى براى بيان شرح حال و زندگى شخصيتهاى لغت، نحو و ادبيات عربى بشمار مىروند و دانشمندانى چون ياقوت، قفطى، [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] و [[سيوطى]] و... از آن دو نقل قول كردهاند؛ | ب) اين دو كتاب از منابع اصلى براى بيان شرح حال و زندگى شخصيتهاى لغت، نحو و ادبيات عربى بشمار مىروند و دانشمندانى چون ياقوت، قفطى، [[صفدی، خلیل بن ایبک|صفدى]] و [[سيوطى]] و... از آن دو نقل قول كردهاند؛ | ||
ج) هر دو كتاب «طبقات النحويين و اللغويين» و «مراتب النحويين»، هرچند موضوع و هدفشان يكسان است، ولى روششان دوگانه و جداست. كتاب زبيدى بر طبق طبقات و مكاتب نحوى و لغوى تنظيم شده و اهتمام داشته كه زمان ولادت و وفات را بيان كند و اخبار گوناگون و حكايات را از نحويان و لغويان از صدر اسلام تا زمان استادش ابوعبدالله رياحى اندلسى متوفاى 358ق، بياورد، ولى ابوالطيب كتابش را به اين شيوه بيان كرده است: بيان مراتب و درجات علمى دانشمندان و بهره آنان از روايت و پيوند استاد و شاگردى از زمانه ظهور لحن در كلام و تأسيس علم نحو و آنگاه پديدار شدن دو مكتب بصره و كوفه تا شكوفايى علم در آنجا و سپس انتقال علم به بغداد. ابوالطيب، نخست ابوالاسود دوئلى و بعدش شاگردانش را ذكر كرده و سپس به ابوعمرو بن علاء و خليل بن احمد و كسانى پرداخته كه از آن دو، علم نحو را آموختهاند <ref>همان، ص 7 - 10</ref>. | ج) هر دو كتاب «طبقات النحويين و اللغويين» و «مراتب النحويين»، هرچند موضوع و هدفشان يكسان است، ولى روششان دوگانه و جداست. كتاب زبيدى بر طبق طبقات و مكاتب نحوى و لغوى تنظيم شده و اهتمام داشته كه زمان ولادت و وفات را بيان كند و اخبار گوناگون و حكايات را از نحويان و لغويان از صدر اسلام تا زمان استادش ابوعبدالله رياحى اندلسى متوفاى 358ق، بياورد، ولى ابوالطيب كتابش را به اين شيوه بيان كرده است: بيان مراتب و درجات علمى دانشمندان و بهره آنان از روايت و پيوند استاد و شاگردى از زمانه ظهور لحن در كلام و تأسيس علم نحو و آنگاه پديدار شدن دو مكتب بصره و كوفه تا شكوفايى علم در آنجا و سپس انتقال علم به بغداد. ابوالطيب، نخست ابوالاسود دوئلى و بعدش شاگردانش را ذكر كرده و سپس به ابوعمرو بن علاء و [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] و كسانى پرداخته كه از آن دو، علم نحو را آموختهاند <ref>همان، ص 7 - 10</ref>. | ||
4. نويسنده در آخرين بحثش تحت عنوان دانشمندان بغداد، نوشته است: و اما بغداد، پس آنجا شهر پادشاهى است و نه شهر علم و علمى كه در آنجا هست، پس منقول از جاهاى ديگر به آنجاست و آنان براى علمآموزى شوق و اراده ضعيفى دارند و به بازى و لهو و لعب مشغولند و براى علم جديت لازم است، ولى شوخى بر آنها غلبه دارد و به سخنان بىپايه و بدون علم مشغولند و همانطوركه ابوحاتم گفته در بغداد كسى نيست كه در مورد كلام عرب به سخن وى بتوان اعتماد كرد و بلكه وضع در زمان ما بدتر از زمان ابوحاتم است <ref>همان، ص 125</ref>. | 4. نويسنده در آخرين بحثش تحت عنوان دانشمندان بغداد، نوشته است: و اما بغداد، پس آنجا شهر پادشاهى است و نه شهر علم و علمى كه در آنجا هست، پس منقول از جاهاى ديگر به آنجاست و آنان براى علمآموزى شوق و اراده ضعيفى دارند و به بازى و لهو و لعب مشغولند و براى علم جديت لازم است، ولى شوخى بر آنها غلبه دارد و به سخنان بىپايه و بدون علم مشغولند و همانطوركه ابوحاتم گفته در بغداد كسى نيست كه در مورد كلام عرب به سخن وى بتوان اعتماد كرد و بلكه وضع در زمان ما بدتر از زمان ابوحاتم است <ref>همان، ص 125</ref>. |
ویرایش