۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
مجموعه تفسيرى مورد بحث، بهترتيب، از طريق احمد بن محمد بن سعيد، [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]]، احمد بن يوسف بن يعقوب جعفى، اسماعيل بن مهران، حسن بن على بن ابىحمزه بطائنى و پدرش از اسماعيل بن جابر، از [[امام صادق]] نقل شده است كه همه راويان آن شيعهاند؛ اگرچه [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]]، مذهب زيدى جارودى داشته است.<ref>نجاشى، ص94؛ طوسى، ص28</ref>و حسن بن على بن ابىحمزه و پدرش نيز در شمار واقفه بودند. اين تفسير را - كه دست كم دو نسخه از آن موجود است - مىتوان همتاى شيعى نسخه ابن عطا دانست كه سلمى آن را در تفسير خود نقل كرده است.<ref>نويا، ص131؛ سلمى، ج1، مقدمه نويا، ص6</ref> | مجموعه تفسيرى مورد بحث، بهترتيب، از طريق احمد بن محمد بن سعيد، [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]]، احمد بن يوسف بن يعقوب جعفى، اسماعيل بن مهران، حسن بن على بن ابىحمزه بطائنى و پدرش از اسماعيل بن جابر، از [[امام صادق]] نقل شده است كه همه راويان آن شيعهاند؛ اگرچه [[ابن عقده، احمد بن محمد|ابن عقده]]، مذهب زيدى جارودى داشته است.<ref>نجاشى، ص94؛ طوسى، ص28</ref>و حسن بن على بن ابىحمزه و پدرش نيز در شمار واقفه بودند. اين تفسير را - كه دست كم دو نسخه از آن موجود است - مىتوان همتاى شيعى نسخه ابن عطا دانست كه سلمى آن را در تفسير خود نقل كرده است.<ref>نويا، ص131؛ سلمى، ج1، مقدمه نويا، ص6</ref> | ||
نويا<ref>ص131، پانويس 48</ref>، در باب تفاوتهاى محتوايى روايت سنّى و روايت شيعى مجموعه تفسيرى امام جعفر صادق، به اين نكته اشاره كرده كه در متن سلمى، تمام روايتها يا تفسيرهايى كه به اهلبيت اشاره داشتهاند، حذف شدهاند و تنها يك جا<ref>در نسخه خطى ينى جامع، ش43</ref>در باب تفسير آيه ''' «فتلقّى آدم من ربّه كلمات...» '''<ref>بقره: 37</ref>، روايتى نقل شده كه كاملا شيعى است و بعيد است از تفسيرى سنّى باشد. نويا<ref>ص131</ref>، بهرغم اشاره به تفاوتهاى دو مجموعه تفسيرى مذكور، به اين نتيجه رسيده است كه با اثرى واحد، داراى فكر و سبک و حتى محتواى معنوى واحد، روبهروست و از آن مهمتر، در هر دو نسخه جملاتى با الفاظ يكسان يافت مىشود. | نويا<ref>ص131، پانويس 48</ref>، در باب تفاوتهاى محتوايى روايت سنّى و روايت شيعى مجموعه تفسيرى امام جعفر صادق، به اين نكته اشاره كرده كه در متن سلمى، تمام روايتها يا تفسيرهايى كه به اهلبيت اشاره داشتهاند، حذف شدهاند و تنها يك جا<ref>در نسخه خطى ينى جامع، ش43</ref>در باب تفسير آيه''' «فتلقّى آدم من ربّه كلمات...»'''<ref>بقره: 37</ref>، روايتى نقل شده كه كاملا شيعى است و بعيد است از تفسيرى سنّى باشد. نويا<ref>ص131</ref>، بهرغم اشاره به تفاوتهاى دو مجموعه تفسيرى مذكور، به اين نتيجه رسيده است كه با اثرى واحد، داراى فكر و سبک و حتى محتواى معنوى واحد، روبهروست و از آن مهمتر، در هر دو نسخه جملاتى با الفاظ يكسان يافت مىشود. | ||
== گردآورنده روايات == | == گردآورنده روايات == | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
همچنين در آن، اصطلاحات و مفاهيمى چون فنا، ماهيت<ref>سلمى، ج1، ص21</ref>، خواطر<ref>همان، ج2، ص28</ref>، نور الديمومية يا نور الهوية<ref>همان، ج1، ص45</ref>، مشاهده<ref>همان، ج1، ص46</ref>، خلعة الهداية<ref>همان، ج1، ص62؛ نيز نويا، ص178-156</ref>به كار رفته است. انتساب بسيارى از اين تعبيرها به [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] صحيح نيست؛ زيرا عباراتى چون «فناء فى اللّه» و «بقاء باللّه» در دورههاى بعد رايج شدند و بسيارى از عبارتهاى ديگر نشان از سدههاى سوم و چهارم دارند<ref>آتش، ص48</ref> | همچنين در آن، اصطلاحات و مفاهيمى چون فنا، ماهيت<ref>سلمى، ج1، ص21</ref>، خواطر<ref>همان، ج2، ص28</ref>، نور الديمومية يا نور الهوية<ref>همان، ج1، ص45</ref>، مشاهده<ref>همان، ج1، ص46</ref>، خلعة الهداية<ref>همان، ج1، ص62؛ نيز نويا، ص178-156</ref>به كار رفته است. انتساب بسيارى از اين تعبيرها به [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] صحيح نيست؛ زيرا عباراتى چون «فناء فى اللّه» و «بقاء باللّه» در دورههاى بعد رايج شدند و بسيارى از عبارتهاى ديگر نشان از سدههاى سوم و چهارم دارند<ref>آتش، ص48</ref> | ||
از سوى ديگر برخى روايتهاى اين تفسير يكسره با باورهاى شيعه اماميه ناسازگارند؛ از جمله در پايان آيات سوره حمد، روايتى از [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] در تفسير كلمه آمين نقل شده<ref>سلمى، ج1، ص23</ref>كه تنها با مذهب فقهى اهل سنّت سازگار است و فقيهان شيعه، بهاتفاق، ذكر اين كلمه را جايز نشمرده و حتى آن را از مبطلات نماز ذكر كردهاند<ref>نجفى، ج10، ص4-2</ref>در تفسير آيه ''' «... اليوم أكملت لكم دينكم...» '''<ref>مائده: 3</ref>، نيز «اليوم» را اشاره به بعثت پيامبر دانسته است.<ref>سلمى، ج1، ص28</ref>و حال آنكه مفسران شيعه، بهاجماع و با استناد به احاديث متواتر، آيه مزبور را ناظر به روز غدير خم مىدانند. | از سوى ديگر برخى روايتهاى اين تفسير يكسره با باورهاى شيعه اماميه ناسازگارند؛ از جمله در پايان آيات سوره حمد، روايتى از [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] در تفسير كلمه آمين نقل شده<ref>سلمى، ج1، ص23</ref>كه تنها با مذهب فقهى اهل سنّت سازگار است و فقيهان شيعه، بهاتفاق، ذكر اين كلمه را جايز نشمرده و حتى آن را از مبطلات نماز ذكر كردهاند<ref>نجفى، ج10، ص4-2</ref>در تفسير آيه''' «... اليوم أكملت لكم دينكم...»'''<ref>مائده: 3</ref>، نيز «اليوم» را اشاره به بعثت پيامبر دانسته است.<ref>سلمى، ج1، ص28</ref>و حال آنكه مفسران شيعه، بهاجماع و با استناد به احاديث متواتر، آيه مزبور را ناظر به روز غدير خم مىدانند. | ||
همچنين ذيل آيه ''' «اللّه نور السّموات و الأرض...» '''<ref>نور: 35</ref>، مطابق روايتى از [[امام صادق]]، نور الأرض به خلفاى چهارگانه تعبير شده است.<ref>همان، ج1، ص45</ref>ذيل آيه دهم سوره حديد، در باب خليفه اول، تعبيرى از [[امام صادق]] نقل شده كه با باورهاى شيعه چندان سازگار نيست<ref>سلمى، ج1، ص58</ref> | همچنين ذيل آيه''' «اللّه نور السّموات و الأرض...»'''<ref>نور: 35</ref>، مطابق روايتى از [[امام صادق]]، نور الأرض به خلفاى چهارگانه تعبير شده است.<ref>همان، ج1، ص45</ref>ذيل آيه دهم سوره حديد، در باب خليفه اول، تعبيرى از [[امام صادق]] نقل شده كه با باورهاى شيعه چندان سازگار نيست<ref>سلمى، ج1، ص58</ref> | ||
بر اين اساس، عجيب به نظر مىرسد كه چگونه نويا تفسير نعمانى را همتاى شيعى تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] دانسته و گذشته از مقارنههاى عقيدتى، دو اثر مذكور را داراى فكر و سبک و حتى محتواى واحد دانسته است. اگرچه خود وى، در جايى ديگر<ref>ص131، پانويس 48</ref>، به اين نكته اشاره كرده كه در متنى كه سلمى در كتاب خود حفظ كرده، هرچه اشارهاى به اهلبيت داشته، حذف شده است. | بر اين اساس، عجيب به نظر مىرسد كه چگونه نويا تفسير نعمانى را همتاى شيعى تفسير [[امام جعفر صادق(ع)|امام جعفر صادق]] دانسته و گذشته از مقارنههاى عقيدتى، دو اثر مذكور را داراى فكر و سبک و حتى محتواى واحد دانسته است. اگرچه خود وى، در جايى ديگر<ref>ص131، پانويس 48</ref>، به اين نكته اشاره كرده كه در متنى كه سلمى در كتاب خود حفظ كرده، هرچه اشارهاى به اهلبيت داشته، حذف شده است. |