۱۱۱٬۴۸۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' :' به ': ') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
بخش دوم کتاب، درباره «رؤیت» خداوند است. معتزله و شیعه امامیه معتقدند خداوند متعال در دنیا و آخرت به دیده سر ادارک نمىشود، ولى با قلب و دل و به چشم یقین رؤیت مىشود و این عالىترین مراتب ایمان است که از او به «عین الیقین» و شهود قلبى تعبیر مىشود؛ لکن وهابیان و حنبلیان بهطور عموم و تابعین مذهب اشعرى از حنفیه و مالکیه و شافعیه معتقدند که خداوند متعال در دنیا یا در آخرت دیده مىشود؛ بهعنوان مثال، [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابیبکر|ابن قیم جوزیه]] مىگوید: «قرآن و سنت متواتر و اجماع صحابه و ائمه اسلام و اهل حدیث و... بر این عقیدهاند که خداوند متعال در روز قیامت با چشم سر بهطور عیان رؤیت مىشود؛ همانگونهکه ماه شب چهارده و خورشید هنگام ظهر را مىتوان دید»<ref>ر.ک: همان ص18</ref> | بخش دوم کتاب، درباره «رؤیت» خداوند است. معتزله و شیعه امامیه معتقدند خداوند متعال در دنیا و آخرت به دیده سر ادارک نمىشود، ولى با قلب و دل و به چشم یقین رؤیت مىشود و این عالىترین مراتب ایمان است که از او به «عین الیقین» و شهود قلبى تعبیر مىشود؛ لکن وهابیان و حنبلیان بهطور عموم و تابعین مذهب اشعرى از حنفیه و مالکیه و شافعیه معتقدند که خداوند متعال در دنیا یا در آخرت دیده مىشود؛ بهعنوان مثال، [[ابن قیم جوزیه، محمد بن ابیبکر|ابن قیم جوزیه]] مىگوید: «قرآن و سنت متواتر و اجماع صحابه و ائمه اسلام و اهل حدیث و... بر این عقیدهاند که خداوند متعال در روز قیامت با چشم سر بهطور عیان رؤیت مىشود؛ همانگونهکه ماه شب چهارده و خورشید هنگام ظهر را مىتوان دید»<ref>ر.ک: همان ص18</ref> | ||
امامیه و معتزله براى نظریه خود که نفى رؤیت خداوند است، به دلیل عقلى، نقلى قرآنى و نقلى روایى تمسک جستهاند. از جمله دلائل نقلى قرآنى، این آیه است: ''' «لا تدرکه الأبصار و هو یدرک الأبصار و هو اللطیف الخبیر» '''<ref>انعام: 103</ref>و<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>و از جمله دلایل نقلى روایى، روایت مسلم از عایشه است که: «هرکس گمان کند که محمد پروردگارش را دیده، بر خداوند نسبت ناروا داده است»<ref>همان، ص21</ref> | امامیه و معتزله براى نظریه خود که نفى رؤیت خداوند است، به دلیل عقلى، نقلى قرآنى و نقلى روایى تمسک جستهاند. از جمله دلائل نقلى قرآنى، این آیه است:''' «لا تدرکه الأبصار و هو یدرک الأبصار و هو اللطیف الخبیر»'''<ref>انعام: 103</ref>و<ref>ر.ک: همان، ص20</ref>و از جمله دلایل نقلى روایى، روایت مسلم از عایشه است که: «هرکس گمان کند که محمد پروردگارش را دیده، بر خداوند نسبت ناروا داده است»<ref>همان، ص21</ref> | ||
در ادامه، روایاتى از ائمه اطهار(ع) که به رؤیت قلبى اشاره دارند آمده است. | در ادامه، روایاتى از ائمه اطهار(ع) که به رؤیت قلبى اشاره دارند آمده است. | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
مؤلف در ادامه، ادله قائلین به رؤیت را مورد نقد و بررسى قرار داده است. یکى از ادله آنها این است که: آیات فراوانى دلالت دارد بر اینکه مؤمنین به لقاى پروردگار نایل مىشوند و ملاقات، مستلزم رؤیت است. | مؤلف در ادامه، ادله قائلین به رؤیت را مورد نقد و بررسى قرار داده است. یکى از ادله آنها این است که: آیات فراوانى دلالت دارد بر اینکه مؤمنین به لقاى پروردگار نایل مىشوند و ملاقات، مستلزم رؤیت است. | ||
مؤلف در جواب گفته است: خداوند علاوه بر مؤمنین، براى منافقین نیز از کلمه «لقاء الله» استفاده کرده است؛ آنجا که مىفرماید: ''' «فأعقبهم نفاقا فی قلوبهم إلى یوم یلقونه» '''<ref>توبه: 77</ref>و ما مىدانیم که که هرگز منافقین، خداوند را نخواهند دید. پس در این آیه، لقا به معناى لقاى مرگ و حساب و انواع عذاب آمده است. | مؤلف در جواب گفته است: خداوند علاوه بر مؤمنین، براى منافقین نیز از کلمه «لقاء الله» استفاده کرده است؛ آنجا که مىفرماید:''' «فأعقبهم نفاقا فی قلوبهم إلى یوم یلقونه»'''<ref>توبه: 77</ref>و ما مىدانیم که که هرگز منافقین، خداوند را نخواهند دید. پس در این آیه، لقا به معناى لقاى مرگ و حساب و انواع عذاب آمده است. | ||
قاضى عبدالجبار معتزلى مىگوید: هرگز لقا به معناى رؤیت نیست؛ لذا یکى از آن دو بهجاى دیگرى استعمال نمىشود. شخص کور صحیح است که بگوید: به ملاقات فلان شخص رفتم، ولى صحیح نیست که بگوید: فلان شخص را دیدم... پس لقا در آیه را باید حمل بر معنایى کرد که با حکم عقل سازگارى داشته باشد<ref>ر.ک: همان، ص27 و 28</ref> | قاضى عبدالجبار معتزلى مىگوید: هرگز لقا به معناى رؤیت نیست؛ لذا یکى از آن دو بهجاى دیگرى استعمال نمىشود. شخص کور صحیح است که بگوید: به ملاقات فلان شخص رفتم، ولى صحیح نیست که بگوید: فلان شخص را دیدم... پس لقا در آیه را باید حمل بر معنایى کرد که با حکم عقل سازگارى داشته باشد<ref>ر.ک: همان، ص27 و 28</ref> |