۱۰۶٬۳۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'التمهيد في أصول الدين' به 'التمهيد في أصولالدين') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
ادلهای که واسطه اثبات حقیقتی است متحد المصداق با ذات خداوند که از آنها با عنوان «برهانهای صدیقین» یاد میکنند، این برهانها هم دو دسته اصلی دارند، یکی برهانهایی که آشکارا به مساوقت وجود با وجود ذاتی و بالتبع با وحدت شخصی وجود منتهی میشوند و دیگر برهانهایی که آشکارا و با وضوح به چنین نتیجهای منتهی نمیشوند<ref>مقدمه ویراست اول، ص52-53</ref> نویسنده در این کتاب، دسته دوم را برهانهای فلسفی صدیقین و دسته اول را برهانهای عرفانی صدیقین مینامد.<ref>ر.ک: همان، ص53</ref> | ادلهای که واسطه اثبات حقیقتی است متحد المصداق با ذات خداوند که از آنها با عنوان «برهانهای صدیقین» یاد میکنند، این برهانها هم دو دسته اصلی دارند، یکی برهانهایی که آشکارا به مساوقت وجود با وجود ذاتی و بالتبع با وحدت شخصی وجود منتهی میشوند و دیگر برهانهایی که آشکارا و با وضوح به چنین نتیجهای منتهی نمیشوند<ref>مقدمه ویراست اول، ص52-53</ref> نویسنده در این کتاب، دسته دوم را برهانهای فلسفی صدیقین و دسته اول را برهانهای عرفانی صدیقین مینامد.<ref>ر.ک: همان، ص53</ref> | ||
«برهانهای صدیقین یکی از ابتکارات فیلسوفان و عرفای مسلمان است که با الهام از قرآن و روایات منقول از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به آن دست یافتهاند. آیاتی نظیر ''' «أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»''' (فصلت: 53)؛ آیا کافی نیست که پروردگارت [با ظاهر کردن حقایق و دلایل] بر همهچیز گواه است [که تنها او آفریننده و بینیاز است و غیر او مخلوق و ازهرجهت نیازمند به اوست.]؛ و روایاتی نظیر «یا من دل علی ذاته بذاته» منبع الهام نیرومندی بودهاند که بر مبنای آن عارفان و فیلسوفان اسلامی متوجه این نکته شوند که میتوان برهانهایی بر هستی خداوند اقامه کرد که واسطه اثبات، نه واقعیتی بیگانه با خداوند، بلکه عین او است. پیگیری تاریخچه این بحث نشان میدهد که برای اولین بار فارابی به این نکته توجه نموده است»<ref>همان، ص51</ref> | «برهانهای صدیقین یکی از ابتکارات فیلسوفان و عرفای مسلمان است که با الهام از قرآن و روایات منقول از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) به آن دست یافتهاند. آیاتی نظیر''' «أَ وَ لَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ»''' (فصلت: 53)؛ آیا کافی نیست که پروردگارت [با ظاهر کردن حقایق و دلایل] بر همهچیز گواه است [که تنها او آفریننده و بینیاز است و غیر او مخلوق و ازهرجهت نیازمند به اوست.]؛ و روایاتی نظیر «یا من دل علی ذاته بذاته» منبع الهام نیرومندی بودهاند که بر مبنای آن عارفان و فیلسوفان اسلامی متوجه این نکته شوند که میتوان برهانهایی بر هستی خداوند اقامه کرد که واسطه اثبات، نه واقعیتی بیگانه با خداوند، بلکه عین او است. پیگیری تاریخچه این بحث نشان میدهد که برای اولین بار فارابی به این نکته توجه نموده است»<ref>همان، ص51</ref> | ||
گام دوم را [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] برداشت و سعی کرد در الاشارات و التنبیهات، اینگونه برهانی را ارائه کند که البته مورد نقد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] واقع شد. گامهای بعدی را عرفا، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[محقق سبزواری، محمدباقر|محقق سبزواری]] برداشتند و این امر را تحکیم کرده و به ثمر رساندند و در گام بعدی، فیلسوفان دوره اخیر به غنای علمی این براهین افزودند و آن را در تقریرات متفاوتی ارائه کردند تا جایی که [[آشتیانی، مهدی|میرزا مهدی آشتیانی]] 19 تقریر از آن را بر اساس مبانی گوناگون و مشربهای فلسفی متنوع، ارائه کرد.<ref>ر.ک: همان، ص51-52</ref> | گام دوم را [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] برداشت و سعی کرد در الاشارات و التنبیهات، اینگونه برهانی را ارائه کند که البته مورد نقد [[ابن عربی، محمد بن علی|ابن عربی]] و [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] واقع شد. گامهای بعدی را عرفا، [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدرالمتألهین]] و [[محقق سبزواری، محمدباقر|محقق سبزواری]] برداشتند و این امر را تحکیم کرده و به ثمر رساندند و در گام بعدی، فیلسوفان دوره اخیر به غنای علمی این براهین افزودند و آن را در تقریرات متفاوتی ارائه کردند تا جایی که [[آشتیانی، مهدی|میرزا مهدی آشتیانی]] 19 تقریر از آن را بر اساس مبانی گوناگون و مشربهای فلسفی متنوع، ارائه کرد.<ref>ر.ک: همان، ص51-52</ref> |