پرش به محتوا

سر الفصاحة: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۸۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۳
جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR22185J1.jpg|بندانگشتی|سر الفصاحة]]
| تصویر =NUR22185J1.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =سر الفصاحة
|+ |
| عنوان‌های دیگر =
|-
| پدیدآوران =  
! نام کتاب!! data-type='bookName'|سر الفصاحة
[[شوابکه، داود غطاشه]] (مصحح)
|-
|نام های دیگر کتاب
|data-type='otherBookNames'|
|-
|پدیدآورندگان
|data-type='authors'|[[شوابکه، داود غطاشه]] (مصحح)


[[خفاجی‌، عبدالله بن‌ محمد]] (نويسنده)
[[خفاجی، عبدالله بن محمد]] (نویسنده)
|-
| زبان =عربی
|زبان  
| کد کنگره =
|data-type='language'|عربی
| موضوع =
|-
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|
|-
|موضوع  
|data-type='subject'|
|-
|ناشر
|data-type='publisher'|دار الفکر
|-
|مکان نشر
|data-type='publishPlace'|عمان - اردن
|-
|سال نشر
|data-type='publishYear'| 1427 هـ.ق
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE22185AUTOMATIONCODE
|}
</div>


| ناشر =
دار الفکر
| مکان نشر =عمان - اردن
| سال نشر = 1427 ق


== معرفى اجمالى ==
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE22185AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| شابک =9957-07-444-x
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =22185
| کتابخوان همراه نور =22185
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}
'''سر الفصاحة'''، اثر عربى [[خفاجی، عبدالله بن محمد|عبدالله بن محمد بن سنان خفاجى]] مى‌باشد كه آن را در سال 454ق، به عالم ادب، عرضه نموده و موضوع آن، تفسير و توصيف فصاحت و بلاغت و بحث پيرامون مباحث علم بيان و بديع است<ref>صادقيان، محمدعلى، ص 247</ref>


 
[[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] در مقدمه كتاب «المثل السائر» از اين كتاب، اين‌گونه ياد كرده است: «من از ميان كتب بلاغى، جز كتاب «موازنه» ابوالقاسم حسن بن بشر آمدى و «سر الفصاحة» خفاجى، كتابى را مفيد نيافتم»<ref>همان، ص 248</ref>
«سر الفصاحة»، اثر عربى عبدالله بن محمد بن سنان خفاجى مى‌باشد كه آن را در سال 454ق، به عالم ادب، عرضه نموده و موضوع آن، تفسير و توصيف فصاحت و بلاغت و بحث پيرامون مباحث علم بيان و بديع است <ref>صادقيان، محمدعلى، ص 247</ref>.
 
[[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]] در مقدمه كتاب «المثل السائر» از اين كتاب، اين‌گونه ياد كرده است: «من از ميان كتب بلاغى، جز كتاب «موازنه» ابوالقاسم حسن بن بشر آمدى و «سر الفصاحة» خفاجى، كتابى را مفيد نيافتم» <ref>همان، ص 248</ref>.


كتاب با تصحيح داود غطاشه شوابكه عرضه شده است.
كتاب با تصحيح داود غطاشه شوابكه عرضه شده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در هفت فصل تنظيم شده است.
كتاب با دو مقدمه از مصحح و مؤلف آغاز و مطالب در هفت فصل تنظيم شده است.


مشهورترين دانشمندى كه در نقد، به پيروى از شيوه نويسنده برخاسته، [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، صاحب كتاب معروف «المثل السائر» مى‌باشد كه به حد زيادى از وى و كتابش، متأثر گرديده و به نقد آراء او نشسته است <ref>صادقيان، محمدعلى، ص 248</ref>.
مشهورترين دانشمندى كه در نقد، به پيروى از شيوه نویسنده برخاسته، [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، صاحب كتاب معروف «المثل السائر» مى‌باشد كه به حد زيادى از وى و كتابش، متأثر گرديده و به نقد آراء او نشسته است<ref>صادقيان، محمدعلى، ص 248</ref>


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
مقدمه مصحح، به معرفى كتاب و نویسنده آن، اختصاص يافته است.


آنچه اين كتاب را از ديگر كتب بلاغى ممتاز مى‌سازد، جنبه نقد آن است؛ بدين معنى كه مصنف تنها به توصيف و تعريف مباحث علوم بلاغى اكتفا نكرده، بلكه شعر شاعران بزرگى چون متنبى و ابوتمام و امثال آنان را به محك نقد كشيده و حسن و قبح آن را آشكارا باز نموده است<ref>صادقيان، محمدعلى، ص 248</ref>


مقدمه مصحح، به معرفى كتاب و نويسنده آن، اختصاص يافته است.
مؤلف بعد از ذكر مقدمه‌اى، ابتدا در حقيقت صوت و چگونگى ايجاد آن سخن گفته، پس از آن، فصلى در حروف و اقسام آن چون مهمل و مستعمل، مهجور و مهموس و... گشوده است. آنگاه درباره كلمه و كلام سخن رانده و بطلان عقيده مجبره را كه قائل به قدمت الفاظ قرآن كريم بودند، به اثبات رسانيده است. نویسنده در اين مبحث ثابت كرده كه الفاظ قرآن كريم، همان الفاظ معمول و متداول عرب است، با اين تفاوت كه از فصيح‌ترين آن‌ها انتخاب شده است<ref>همان</ref>


آنچه اين كتاب را از ديگر كتب بلاغى ممتاز مى‌سازد، جنبه نقد آن است؛ بدين معنى كه مصنف تنها به توصيف و تعريف مباحث علوم بلاغى اكتفا نكرده، بلكه شعر شاعران بزرگى چون متنبى و ابوتمام و امثال آنان را به محك نقد كشيده و حسن و قبح آن را آشكارا باز نموده است <ref>صادقيان، محمدعلى، ص 248</ref>.
وى پس از بيان اين مطالب، فصلى درباره زبان گشوده و در انواع آن، سخن گفته است. اين مباحث كه بخش وسيعى از كتاب را در بر گرفته، به‌عنوان مقدمه است و پس از اين مقدمه مبسوط، به اصل موضوع؛ يعنى فصاحت و بلاغت و چگونگى شيوه بيان سخن گفته است<ref>همان</ref>
 
مؤلف بعد از ذكر مقدمه‌اى، ابتدا در حقيقت صوت و چگونگى ايجاد آن سخن گفته، پس از آن، فصلى در حروف و اقسام آن چون مهمل و مستعمل، مهجور و مهموس و... گشوده است. آنگاه در باره كلمه و كلام سخن رانده و بطلان عقيده مجبره را كه قائل به قدمت الفاظ قرآن كريم بودند، به اثبات رسانيده است. نويسنده در اين مبحث ثابت كرده كه الفاظ قرآن كريم، همان الفاظ معمول و متداول عرب است، با اين تفاوت كه از فصيح‌ترين آن‌ها انتخاب شده است <ref>همان</ref>.
 
وى پس از بيان اين مطالب، فصلى در باره زبان گشوده و در انواع آن، سخن گفته است. اين مباحث كه بخش وسيعى از كتاب را در بر گرفته، به‌عنوان مقدمه است و پس از اين مقدمه مبسوط، به اصل موضوع؛ يعنى فصاحت و بلاغت و چگونگى شيوه بيان سخن گفته است <ref>همان</ref>.


نكات دقيقى كه خفاجى در شيوه بيان سخن بدان‌ها اشاره كرده و به نظر جالب و تازه مى‌آيد، بدين قرار است:
نكات دقيقى كه خفاجى در شيوه بيان سخن بدان‌ها اشاره كرده و به نظر جالب و تازه مى‌آيد، بدين قرار است:


الف) چگونگى كاربرد الفاظ: نويسنده، معتقد است كه شاعر بايد در انتخاب الفاظ و كلمات شعر خود، نهايت دقت و مراقبت را بنمايد و موارد استعمال آن‌ها را به‌درستى بداند؛ مثلا كلماتى را كه در ذم و قدح به كار مى‌روند، در مقام مدح به كار نگيرد و همچنين واژه‌هايى كه در مدح استعمال دارند، در ذم و قدح نياورد <ref>همان، ص 249</ref>.
الف) چگونگى كاربرد الفاظ: نویسنده، معتقد است كه شاعر بايد در انتخاب الفاظ و كلمات شعر خود، نهايت دقت و مراقبت را بنمايد و موارد استعمال آن‌ها را به‌درستى بداند؛ مثلاًكلماتى را كه در ذم و قدح به كار مى‌روند، در مقام مدح به كار نگيرد و همچنين واژه‌هايى كه در مدح استعمال دارند، در ذم و قدح نياورد<ref>همان، ص 249</ref>


ب) فصاحت و بلاغت: شايد ابن سنان نخستين دانشمند بلاغى باشد كه تعريف كاملى از فصاحت و بلاغت به دست داده و تفاوت آن دو را آشكار ساخته است. او معتقد است فصاحت تنها وصف الفاظ است و بلاغت، وصف الفاظ است با معانى؛ بنابراين، هر بليغى فصيح است، ولى هر فصيحى بليغ نيست <ref>همان</ref>.
ب) فصاحت و بلاغت: شايد ابن سنان نخستين دانشمند بلاغى باشد كه تعريف كاملى از فصاحت و بلاغت به دست داده و تفاوت آن دو را آشكار ساخته است. او معتقد است فصاحت تنها وصف الفاظ است و بلاغت، وصف الفاظ است با معانى؛ بنابراین، هر بليغى فصيح است، ولى هر فصيحى بليغ نيست<ref>همان</ref>


وى بر اين عقيده است كه كلمه وقتى فصيح است كه از هشت عيب خالى باشد. او كلماتى كه داراى ابهامى قبيح هستند و همچنين الفاظ عامى مبتذل را عارى از فصاحت مى‌شمارد و نيز معتقد است كه لفظ فصيح نبايد از حروف زياد ساخته شده باشد و در اين مورد كلمه «مغناطيسهن» را كه در شعر ابونصر بن نباته آمده است، به‌عنوان مثال ذكر مى‌كند <ref>همان، ص 250</ref>.
وى بر اين عقيده است كه كلمه وقتى فصيح است كه از هشت عيب خالى باشد. او كلماتى كه داراى ابهامى قبيح هستند و همچنين الفاظ عامى مبتذل را عارى از فصاحت مى‌شمارد و نيز معتقد است كه لفظ فصيح نبايد از حروف زياد ساخته شده باشد و در اين مورد كلمه «مغناطيسهن» را كه در شعر ابونصر بن نباته آمده است، به‌عنوان مثال ذكر مى‌كند<ref>همان، ص 250</ref>


ج) استعاره برگزيده و مطرود: خفاجى در مبحث استعاره، سخن را به درازا كشانده و صفحات زيادى از كتاب را به اين مبحث اختصاص داده است. او بر اين عقيده است كه استعاره به علت تشبيهى كه در آن است، بر رونق كلام مى‌افزايد و آيه كريمه ''' «و اشتعل الرأس شيبا» ''' را كه در قرآن كريم، به‌صورت استعاره آمده است، به‌عنوان شاهد ذكر كرده است <ref>همان</ref>.
ج) استعاره برگزيده و مطرود: خفاجى در مبحث استعاره، سخن را به درازا كشانده و صفحات زيادى از كتاب را به اين مبحث اختصاص داده است. او بر اين عقيده است كه استعاره به علت تشبيهى كه در آن است، بر رونق كلام مى‌افزايد و آيه كريمه''' «و اشتعل الرأس شيبا»''' را كه در قرآن كريم، به‌صورت استعاره آمده است، به‌عنوان شاهد ذكر كرده است<ref>همان</ref>


بااين‌حال، معتقد است اگر وجه شبه (جامع) در استعاره ضعيف باشد، يا استعاره‌اى بر استعاره ديگر قرار گيرد، نه تنها به كلام رونقى نمى‌بخشد، بلكه آن را به ابتذال مى‌كشاند <ref>همان</ref>.
بااين‌حال، معتقد است اگر وجه شبه (جامع) در استعاره ضعيف باشد، يا استعاره‌اى بر استعاره ديگر قرار گيرد، نه تنها به كلام رونقى نمى‌بخشد، بلكه آن را به ابتذال مى‌كشاند<ref>همان</ref>


د) استعاره بر استعاره: ابن سنان بر اين عقيده است كه هرگاه استعاره‌اى بر استعاره ديگر قرار گيرد، از معنى اصل دور و در نتيجه مطرود و ناپسند مى‌گردد؛ مثلا ابوتمام در يكى از اشعار خويش تركيب «رگ گردن روزگار» را به كار گرفته كه بسيار ناپسند است <ref>همان</ref>.
د) استعاره بر استعاره: ابن سنان بر اين عقيده است كه هرگاه استعاره‌اى بر استعاره ديگر قرار گيرد، از معنى اصل دور و در نتيجه مطرود و ناپسند مى‌گردد؛ مثلاًابوتمام در يكى از اشعار خويش تركيب «رگ گردن روزگار» را به كار گرفته كه بسيار ناپسند است<ref>همان</ref>


ه) هماهنگى الفاظ: خفاجى براى موسيقى و آهنگ الفاظ، اهميت خاصى قائل بوده و معتقد است شاعر بايد الفاظ شعر خود را طورى انتخاب كند كه ميان آن‌ها نوعى هماهنگى وجود داشته باشد و تناسب ميان الفاظ را از شرايط فصاحت و بلاغت مى‌داند <ref>همان، ص 251</ref>.
ه) هماهنگى الفاظ: خفاجى براى موسيقى و آهنگ الفاظ، اهميت خاصى قائل بوده و معتقد است شاعر بايد الفاظ شعر خود را طورى انتخاب كند كه ميان آن‌ها نوعى هماهنگى وجود داشته باشد و تناسب ميان الفاظ را از شرايط فصاحت و بلاغت مى‌داند<ref>همان، ص 251</ref>


و) كنايه و تصريح: ابن سنان معتقد است كه يكى از شرايط بلاغت اين است كه در هر مقام، كلامى مناسب آن انتخاب شود و چون گاه ايجاب مى‌كند كه سخن در پرده و به طريق ابهام و گاه به‌صورت تصريح بيان شود، پس اديب بايد به همه رموز و دقايق كلام، وقوف و آگاهى كامل داشته باشد و بداند كه هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد؛ مثلا در مقام هزل و بيان نوادر، كنايه مناسب‌تر از تصريح است <ref>همان، ص 252</ref>.
و) كنايه و تصريح: ابن سنان معتقد است كه يكى از شرايط بلاغت اين است كه در هر مقام، كلامى مناسب آن انتخاب شود و چون گاه ايجاب مى‌كند كه سخن در پرده و به طريق ابهام و گاه به‌صورت تصريح بيان شود، پس اديب بايد به همه رموز و دقايق كلام، وقوف و آگاهى كامل داشته باشد و بداند كه هر سخن جايى و هر نكته مقامى دارد؛ مثلاًدر مقام هزل و بيان نوادر، كنايه مناسب‌تر از تصريح است<ref>همان، ص 252</ref>


ز) تكرار: خفاجى تكرار را در كلام روا نمى‌داند و معتقد است كه اديب و شاعر بايد از آوردن كلمات و جملات تكرارى پرهيز كند، اما اگر معناى كلامى مبتنى بر اعاده لفظ باشد، در آن صورت تكرار لفظ رواست <ref>همان، ص 253</ref>.
ز) تكرار: خفاجى تكرار را در كلام روا نمى‌داند و معتقد است كه اديب و شاعر بايد از آوردن كلمات و جملات تكرارى پرهيز كند، اما اگر معناى كلامى مبتنى بر اعاده لفظ باشد، در آن صورت تكرار لفظ رواست<ref>همان، ص 253</ref>


ح) ايجاز و تطويل: ابن سنان ايجاز را مايه فصاحت و بلاغت مى‌داند و بسيارى از آيات قرآن كريم را كه در نهايت ايجاز و اختصار است، به‌عنوان شاهد بيان مى‌كند، اما معتقد است وقتى روى سخن با عامه مردم و قشرهاى وسيع اجتماع است، بايد سخن به‌گونه تطويل بيان شود تا درخور فهم همگان باشد <ref>همان</ref>.
ح) ايجاز و تطويل: ابن سنان ايجاز را مايه فصاحت و بلاغت مى‌داند و بسيارى از آيات قرآن كريم را كه در نهايت ايجاز و اختصار است، به‌عنوان شاهد بيان مى‌كند، اما معتقد است وقتى روى سخن با عامه مردم و قشرهاى وسيع اجتماع است، بايد سخن به‌گونه تطويل بيان شود تا درخور فهم همگان باشد<ref>همان</ref>


وى تمثيل را نيز مايه بلاغت و روشنگرى كلام مى‌داند؛ زيرا تجسم معنى را سبب مى‌شود و شخص را در فهم مطلب، يارى مى‌دهد <ref>همان</ref>.
وى تمثيل را نيز مايه بلاغت و روشنگرى كلام مى‌داند؛ زيرا تجسم معنى را سبب مى‌شود و شخص را در فهم مطلب، يارى مى‌دهد<ref>همان</ref>


ط) صنايع بديعى: شايد ابن سنان نخستين كسى باشد كه صنايع بديعى را به صنايع لفظى و معنوى تقسيم كرده است و محسنات بديعى را به دو قسم، تقسيم نموده است:
ط) صنايع بديعى: شايد ابن سنان نخستين كسى باشد كه صنايع بديعى را به صنايع لفظى و معنوى تقسيم كرده است و محسنات بديعى را به دو قسم، تقسيم نموده است:


1. انواع صنايع بديعى لفظى كه به نظر او عبارتند از: حسن استعاره، توشيح، تسهيم، حسن كنايه، سجع، ازدواج، ترصيع، لف و نشر و جناس كه آن‌ها را تحت عنوان «قرار گرفتن لفظ در جاى خود» بررسى نموده است <ref>همان</ref>.
#انواع صنايع بديعى لفظى كه به نظر او عبارتند از: حسن استعاره، توشيح، تسهيم، حسن كنايه، سجع، ازدواج، ترصيع، لف و نشر و جناس كه آن‌ها را تحت عنوان «قرار گرفتن لفظ در جاى خود» بررسى نموده است<ref>همان</ref>
 
#انواع صنايع بديعى معنوى كه عبارتند از: طباق، تبديل، ايجاز و اختصار، تمثيل، صحة التفسير، مبالغه، صحة التشبيه و صحة التناسق كه آن را نيز تحت عنوان «مناسبت الفاظ با معانى» بيان كرده است<ref>همان</ref>
2. انواع صنايع بديعى معنوى كه عبارتند از: طباق، تبديل، ايجاز و اختصار، تمثيل، صحة التفسير، مبالغه، صحة التشبيه و صحة التناسق كه آن را نيز تحت عنوان «مناسبت الفاظ با معانى» بيان كرده است <ref>همان</ref>.


ى) افراط در صنايع بديعى: نويسنده در مورد صنايع بديعى و شيوه كاربرد آن، معتقد است در اينكه استعمال صنايع بديعى بر لطف و رونق كلام مى‌افزايد، جاى ترديدى نيست؛ چه، اين صنايع، به سخن غرابت و تازگى مى‌بخشد و آن را از ابتذال، به‌دور مى‌سازد، ولى هرگاه اين صنايع، متكلف جلوه كند، به‌طورى‌كه آثار تصنع و تكلف در آن ظاهر گردد و خواننده يا شنونده تشخيص دهد كه هدف گوينده تنها آوردن صنعت بوده است، چنين صنعتى نه تنها مقبول و مطلوب نيست، بلكه كلام را از فصاحت و بلاغت دور مى‌سازد. به نظر وى، بايد صنايع بديعى در كلام طبيعى جلوه كند و چنين به نظر آيد كه شاعر يا اديب، در به كار گرفتن آن زحمتى به خود نداده و معنى آن را طلب كرده است <ref>همان</ref>.
ى) افراط در صنايع بديعى: نویسنده در مورد صنايع بديعى و شيوه كاربرد آن، معتقد است در اينكه استعمال صنايع بديعى بر لطف و رونق كلام مى‌افزايد، جاى ترديدى نيست؛ چه، اين صنايع، به سخن غرابت و تازگى مى‌بخشد و آن را از ابتذال، به‌دور مى‌سازد، ولى هرگاه اين صنايع، متكلف جلوه كند، به‌طورى‌كه آثار تصنع و تكلف در آن ظاهر گردد و خواننده يا شنونده تشخيص دهد كه هدف گوينده تنها آوردن صنعت بوده است، چنين صنعتى نه تنها مقبول و مطلوب نيست، بلكه كلام را از فصاحت و بلاغت دور مى‌سازد. به نظر وى، بايد صنايع بديعى در كلام طبيعى جلوه كند و چنين به نظر آيد كه شاعر يا اديب، در به كار گرفتن آن زحمتى به خود نداده و معنى آن را طلب كرده است<ref>همان</ref>


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
خط ۱۰۵: خط ۸۶:


==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


1. مقدمه و متن كتاب.
#مقدمه و متن كتاب.
#صادقيان، محمدعلى، «نوآورى‌هاى بلاغى ابن سنان»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: ادبيات و زبان‌ها «وحيد»، خرداد 1353، شماره 126 (8 صفحه، از 247 تا 254).


2. صادقيان، محمدعلى، «نوآورى‌هاى بلاغى ابن سنان»، پايگاه مجلات تخصصى نور، نشريه: ادبيات و زبان‌ها «وحيد»، خرداد 1353، شماره 126 (8 صفحه، از 247 تا 254).
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}




== پیوندها ==
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/21185 مطالعه کتاب سر الفصاحة در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]