پرش به محتوا

النجاة لمن اتبع الهدی و اجتنب الردی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
جز (جایگزینی متن - '.↵↵↵↵رده:کتاب‌شناسی' به '. ==وابسته‌ها== {{وابسته‌ها}} رده:کتاب‌شناسی')
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
 
خط ۳۷: خط ۳۷:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
مؤلف مقدمۀ مفصّلى را در سرآغاز كتاب آورده و شروع به استدلال براى مختار بودن انسان مى‌كند.نخست به آيۀ شريفۀ '''ليهلك من هلك عن بيّنة و يحيى من حىّ عن بيّنة و انه لسميع عليم ا'''ستشهاد نموده ارسال رسل و انزال كتب را دليل محكم ديگرى بر اين موضوع مى‌داند چرا كه در صورت بى‌اختيار بودن انسان آمدن پيغمبران معنا و مفهومى نداشت زيرا سرنوشت مختوم هركس از قبل تعيين شده بود و انسان فقط به عنوان ابزارى مجرى آن مقدرات مى‌بود.
مؤلف مقدمۀ مفصّلى را در سرآغاز كتاب آورده و شروع به استدلال براى مختار بودن انسان مى‌كند.نخست به آيۀ شريفۀ'''ليهلك من هلك عن بيّنة و يحيى من حىّ عن بيّنة و انه لسميع عليم ا'''ستشهاد نموده ارسال رسل و انزال كتب را دليل محكم ديگرى بر اين موضوع مى‌داند چرا كه در صورت بى‌اختيار بودن انسان آمدن پيغمبران معنا و مفهومى نداشت زيرا سرنوشت مختوم هركس از قبل تعيين شده بود و انسان فقط به عنوان ابزارى مجرى آن مقدرات مى‌بود.


دليل ديگرى الناصر لدين‌للّه براى عقيدۀ عدليۀ آورد استناد به آيات 6 تا 16 سورۀ مبارکۀ انفطار است او مى‌گويد طبق افترايى كه جبريون به خداوند مى‌بندند آيات زير چه معنايى خواهد داشت
دليل ديگرى الناصر لدين‌للّه براى عقيدۀ عدليۀ آورد استناد به آيات 6 تا 16 سورۀ مبارکۀ انفطار است او مى‌گويد طبق افترايى كه جبريون به خداوند مى‌بندند آيات زير چه معنايى خواهد داشت


چرا خداوند مى‌فرمايد: '''يا ايها الانسان ما غرّك بربّك الكريم...'''وقتى انسان اختيارى از خود ندارداين آيات چگونه معنا مى‌شوند چگونه خداوند مى‌فرمايد: '''ان الابرار لفى نعيم و ان الفجار لفى''' '''جحيم.'''
چرا خداوند مى‌فرمايد:'''يا ايها الانسان ما غرّك بربّك الكريم...'''وقتى انسان اختيارى از خود ندارداين آيات چگونه معنا مى‌شوند چگونه خداوند مى‌فرمايد:'''ان الابرار لفى نعيم و ان الفجار لفى''''''جحيم.'''


وقتى بنده سزاى عملى كه خود اختيارى در آن نداشته را ببيند اين چه عدلى براى خداوند خواهد بود؟!
وقتى بنده سزاى عملى كه خود اختيارى در آن نداشته را ببيند اين چه عدلى براى خداوند خواهد بود؟!
خط ۴۹: خط ۴۹:
او مصداق كسى است كه خداوند در حق او و كسانى كه همچون او فكر مى‌كنند اينچنين مى‌فرمايد:
او مصداق كسى است كه خداوند در حق او و كسانى كه همچون او فكر مى‌كنند اينچنين مى‌فرمايد:


'''قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالا الذين ضلّ سعيهم في الحياة الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون''' '''صنعا اولئك الذين كفروا بآيات ربهم و لقائه و حبطت اعمالهم فلا يقيم لهم يوم القيامة وزنا.'''
'''قل هل ننبئكم بالاخسرين اعمالا الذين ضلّ سعيهم في الحياة الدنيا و هم يحسبون انهم يحسنون''''''صنعا اولئك الذين كفروا بآيات ربهم و لقائه و حبطت اعمالهم فلا يقيم لهم يوم القيامة وزنا.'''


مؤلف در ادامه به عبداللّه بن عمر مى‌نويسد كتاب عبداللّه بن يزيد بغدادى را مطالعه كردم و حرفهاى او را در جور خداوند به بندگانش و طعنه‌هایش به قرآن كريم را خواندم و جوابش را از آنچه كه علم بدان دارم دادم چه راجع به غلطهاى لغوى و چه ديگر اشتباهاتى كه مرتكب شده است، خلاصه كتابش را سراسر غلط و عيب يافتم و اين پاسخ دادن من بدان جهت بود كه فكر نكنندما جوابى به اشكالات آنان نداريم.
مؤلف در ادامه به عبداللّه بن عمر مى‌نويسد كتاب عبداللّه بن يزيد بغدادى را مطالعه كردم و حرفهاى او را در جور خداوند به بندگانش و طعنه‌هایش به قرآن كريم را خواندم و جوابش را از آنچه كه علم بدان دارم دادم چه راجع به غلطهاى لغوى و چه ديگر اشتباهاتى كه مرتكب شده است، خلاصه كتابش را سراسر غلط و عيب يافتم و اين پاسخ دادن من بدان جهت بود كه فكر نكنندما جوابى به اشكالات آنان نداريم.
خط ۷۱: خط ۷۱:
در اين بخش نيز سئوالات مطرح شده از سوى عبدالله بن يزيد بغدادى كه استناداتى است به آيات قرآنى و جواب احمد بن يحيى از آنها عنوان شده است.
در اين بخش نيز سئوالات مطرح شده از سوى عبدالله بن يزيد بغدادى كه استناداتى است به آيات قرآنى و جواب احمد بن يحيى از آنها عنوان شده است.


براى نمونه عبداللّه بن يزيد مى‌گويد حرف معتزله در مورد اين آيه شريفه كه مى‌فرمايد:'''و من يرد اللّه أن''' '''يضلّه يجعل صدره ضيقا حرجا''' چيست؟آنها مى‌گويند اين دلالت بر ارادۀ خداوند بر اضلال
براى نمونه عبداللّه بن يزيد مى‌گويد حرف معتزله در مورد اين آيه شريفه كه مى‌فرمايد:'''و من يرد اللّه أن''''''يضلّه يجعل صدره ضيقا حرجا''' چيست؟آنها مى‌گويند اين دلالت بر ارادۀ خداوند بر اضلال


ندارد و هركس خداوند را به اضلال متصف كند در واقع به ظلم متصفش كرده است.
ندارد و هركس خداوند را به اضلال متصف كند در واقع به ظلم متصفش كرده است.
خط ۷۷: خط ۷۷:
مى‌گويد از معتزله بپرسيد ‎پس معنى اين آيه چيست؟آيا خداوند نفس خود را با اين صفت متصف نكرده است؟ اگر مى‌گوئيد كرده است پس خداوند خودش مى‌گويد كه اضلال مى‌كند و بحثى در آن نخواهد بود و اگر بگوئيد خير؛جواب بدهيد پس معنى اين كلام الهى چيست؟آنها خواهند گفت خداوند قدرت دارد بر اينكه اضلال كند بندگان را بدون اينكه ظلمى به آنها بشود.
مى‌گويد از معتزله بپرسيد ‎پس معنى اين آيه چيست؟آيا خداوند نفس خود را با اين صفت متصف نكرده است؟ اگر مى‌گوئيد كرده است پس خداوند خودش مى‌گويد كه اضلال مى‌كند و بحثى در آن نخواهد بود و اگر بگوئيد خير؛جواب بدهيد پس معنى اين كلام الهى چيست؟آنها خواهند گفت خداوند قدرت دارد بر اينكه اضلال كند بندگان را بدون اينكه ظلمى به آنها بشود.


احمد بن يحيى در جوابش مى‌گويد علت اين سئوال تو اين است كه دينت را بدون ملاقات با علماء و آشنايى با تأويل آيات و با تقليد از جاهلانى مثل خودت بدست آورده‌اى بدون اينكه سئوال از اهل ذكر بكنى همانانى كه خداوند به تو امر كرده كه از آنها سئوال كنى آنجا كه مى‌فرمايد:'''فاسئلوا اهل''' '''الذكر ان كنتم لا تعلمون''' و اهل ذكر را خودش در آيۀ 10 و 11 سورۀ طلاق معرفى مى‌كند و مى‌گويد:
احمد بن يحيى در جوابش مى‌گويد علت اين سئوال تو اين است كه دينت را بدون ملاقات با علماء و آشنايى با تأويل آيات و با تقليد از جاهلانى مثل خودت بدست آورده‌اى بدون اينكه سئوال از اهل ذكر بكنى همانانى كه خداوند به تو امر كرده كه از آنها سئوال كنى آنجا كه مى‌فرمايد:'''فاسئلوا اهل''''''الذكر ان كنتم لا تعلمون''' و اهل ذكر را خودش در آيۀ 10 و 11 سورۀ طلاق معرفى مى‌كند و مى‌گويد:


'''قد انزل اللّه إليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم آيات اللّه مبيّنات'''.در ادامه مى‌گويد: ما در ابتداى كتاب گفتيم كه منظورجعل چيست:جعل به دو صورت است جعل حكم و تسميه و جعل حتم و جبر و قدر كه خروجى
'''قد انزل اللّه إليكم ذكرا رسولا يتلوا عليكم آيات اللّه مبيّنات'''.در ادامه مى‌گويد: ما در ابتداى كتاب گفتيم كه منظورجعل چيست:جعل به دو صورت است جعل حكم و تسميه و جعل حتم و جبر و قدر كه خروجى
خط ۸۳: خط ۸۳:
از آن نيست و آنچه در اين آيۀ شريفه مراد است جعل حكم و تسميه هست نه جعل حتم و جبر و قدر كه اگر جعل حتمى بود حجتى مى‌شد در دست كفار كه بگويند خداوند خودش سينۀ ما را ضيق قرار داده است و الاّ ما داراى اعمال صالحه مى‌شديم.
از آن نيست و آنچه در اين آيۀ شريفه مراد است جعل حكم و تسميه هست نه جعل حتم و جبر و قدر كه اگر جعل حتمى بود حجتى مى‌شد در دست كفار كه بگويند خداوند خودش سينۀ ما را ضيق قرار داده است و الاّ ما داراى اعمال صالحه مى‌شديم.


احمد بن يحيى بعد از بيان اين استدلال‌ها در بخشى از جزء دوّم كتاب وارد اثبات لزوم تأويل در آيات قرآنى شده مى‌گويد:خودتان چطور در جواب مشبهه وقتى به آياتى مثل'''خلقت بيدىّ''' و آيه '''لتصنع''' '''على عينى''' و آيۀ '''تجرى باعيننا'''و...استناد مى‌كنند يا شبيه خلق بودن خدا را اثبات كنند مى‌گوئيد اين آيات نياز به تأويل صحيح دارند خود شما هم بايد در آياتى كه قول به جبر از آنها استفاده مى‌شود دست به تأويل صحيح بزنيد تا مشكل اعتقاد به جبر حل شود.
احمد بن يحيى بعد از بيان اين استدلال‌ها در بخشى از جزء دوّم كتاب وارد اثبات لزوم تأويل در آيات قرآنى شده مى‌گويد:خودتان چطور در جواب مشبهه وقتى به آياتى مثل'''خلقت بيدىّ''' و آيه'''لتصنع''''''على عينى''' و آيۀ'''تجرى باعيننا'''و...استناد مى‌كنند يا شبيه خلق بودن خدا را اثبات كنند مى‌گوئيد اين آيات نياز به تأويل صحيح دارند خود شما هم بايد در آياتى كه قول به جبر از آنها استفاده مى‌شود دست به تأويل صحيح بزنيد تا مشكل اعتقاد به جبر حل شود.


شبهۀ ديگرى كه عبداللّه بن يزيد بغدادى مطرح مى‌كند سئوال از ارادۀ الهى است كه اگر خداوند فعال لما يريد است پس معلوم مى‌شود علت اينكه همه مؤمن نشده‌اند اين است كه خداوند اراده نكرده است و الاّ هيچ كافرى نمى‌توانست پا به صحنۀ ايجاد بگذارد كه امام احمد بن يحيى جواب مى‌دهد اراده‌اى كه
شبهۀ ديگرى كه عبداللّه بن يزيد بغدادى مطرح مى‌كند سئوال از ارادۀ الهى است كه اگر خداوند فعال لما يريد است پس معلوم مى‌شود علت اينكه همه مؤمن نشده‌اند اين است كه خداوند اراده نكرده است و الاّ هيچ كافرى نمى‌توانست پا به صحنۀ ايجاد بگذارد كه امام احمد بن يحيى جواب مى‌دهد اراده‌اى كه
خداوند سبحان در مورد بندگانش كرده است اراده به تخيير است يعنى اراده فرموده كه بندگان مجبور نباشند و مخيّر باشند و از اين‌روست كه مى‌فرمايد: '''ان الابرار لفى نعيم و ان الفجار لفى جحيم''' و الاّ اگر مجبور بودند ثواب بر ابرار معنايى داشت و نه عقاب بر كفار.
خداوند سبحان در مورد بندگانش كرده است اراده به تخيير است يعنى اراده فرموده كه بندگان مجبور نباشند و مخيّر باشند و از اين‌روست كه مى‌فرمايد:'''ان الابرار لفى نعيم و ان الفجار لفى جحيم''' و الاّ اگر مجبور بودند ثواب بر ابرار معنايى داشت و نه عقاب بر كفار.


از ديگر ايراد و جوابهایى كه بين دو دانشمند جبرى و معتزلى رد و بدل مى‌شود سؤال عبداللّه بن يزيد بغدادى‌است دربارۀ آيۀ شريفۀ'''و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون'''.
از ديگر ايراد و جوابهایى كه بين دو دانشمند جبرى و معتزلى رد و بدل مى‌شود سؤال عبداللّه بن يزيد بغدادى‌است دربارۀ آيۀ شريفۀ'''و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون'''.
خط ۹۶: خط ۹۶:
اين سؤال نيز از سئوالاتى است كه مؤلف را بسيار عصبانى كرده و با عبارات بسيار تندى جواب مى‌دهد.مى‌گويد من گمان مى‌كنم طولانى شدن سفرى كه از بغداد داشته‌اى باعث شده دچار بى‌عقلى و سفاهت گشته و شروع به نوشتن هذيان در كتابت بكنى وى دوباره تكرار مى‌كند تعجب من از تو نيست تعجبم از كسانى است كه دور تو جمع شده‌اند.
اين سؤال نيز از سئوالاتى است كه مؤلف را بسيار عصبانى كرده و با عبارات بسيار تندى جواب مى‌دهد.مى‌گويد من گمان مى‌كنم طولانى شدن سفرى كه از بغداد داشته‌اى باعث شده دچار بى‌عقلى و سفاهت گشته و شروع به نوشتن هذيان در كتابت بكنى وى دوباره تكرار مى‌كند تعجب من از تو نيست تعجبم از كسانى است كه دور تو جمع شده‌اند.


اولین سئوال من از تو اين است كه آيا در عمرت قرآن خوانده‌اى؟!اگر جوابت مثبت است نظرت راجع به آيۀ شريفه‌اى كه خداوند مى‌فرمايد: '''قل ارأيتم ما انزل اللّه لكم من رزق فجعلتم''' '''منه حراما و حلالا قل ء آللّه اذن لكم ام على اللّه تفترون''' چيست؟در اين آيه كه به خوبى جواب تو داده شده است و آيۀ شريفه منشاء روزى حرام را بيان فرموده است. چطور چشمت به اين آيه نيافتاده است؟!
اولین سئوال من از تو اين است كه آيا در عمرت قرآن خوانده‌اى؟!اگر جوابت مثبت است نظرت راجع به آيۀ شريفه‌اى كه خداوند مى‌فرمايد:'''قل ارأيتم ما انزل اللّه لكم من رزق فجعلتم''''''منه حراما و حلالا قل ء آللّه اذن لكم ام على اللّه تفترون''' چيست؟در اين آيه كه به خوبى جواب تو داده شده است و آيۀ شريفه منشاء روزى حرام را بيان فرموده است. چطور چشمت به اين آيه نيافتاده است؟!


عبداللّه بن يزيد بغدادى سئوالات ديگرى نيز مطرح كرده كه از آنجمله مى‌توان به مسائلى چون خلق كفر و ايمان، عدم حسن در توحيد و قبح در شرك، خلق سرابيل و قطران، خلق بت‌ها و قرار دادنشان وسيله‌اى براى شرك مشركان، معناى قدرت الهى و علم بندگان به اينكه مخلوق الهى‌اند و انسداد راه سمع و بصر بر كفار كه امام احمد بن يحيى الناصر لدين‌للّه بدانها جواب داده است.
عبداللّه بن يزيد بغدادى سئوالات ديگرى نيز مطرح كرده كه از آنجمله مى‌توان به مسائلى چون خلق كفر و ايمان، عدم حسن در توحيد و قبح در شرك، خلق سرابيل و قطران، خلق بت‌ها و قرار دادنشان وسيله‌اى براى شرك مشركان، معناى قدرت الهى و علم بندگان به اينكه مخلوق الهى‌اند و انسداد راه سمع و بصر بر كفار كه امام احمد بن يحيى الناصر لدين‌للّه بدانها جواب داده است.