۱۱۶٬۸۲۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مى' به 'مى') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
سرسلسله تمام معتقَدات دینى ایمان به خداست. در کلمات حضرت امیر هست که: «أوَّلُ الدّينِ مَعْرِفَتُهُ»؛ اوّل، آغاز، پایه و ریشه دین، خداشناسى است. قرآن کریم نیز مىفرماید: '''الَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْغَيبِ''' (بقره: 3(. «غیب»، یعنى نهان. یعنى حقایقى که ظاهر نیست و «ظاهر نیست» به معنى این است که مستقیماً محسوس و ملموس نیست. قرآن در بعضى موارد، کلمه «غیب» را در مقابل «شهادت» گذاشته است و عالم طبیعت را روى همین اصطلاحِ قرآن «عالم شهادت» نامیدهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/25 ر.ک: مطهری، مرتضی، ج4، ص25]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/15 متن کتاب، ص15-16]</ref>. | سرسلسله تمام معتقَدات دینى ایمان به خداست. در کلمات حضرت امیر هست که: «أوَّلُ الدّينِ مَعْرِفَتُهُ»؛ اوّل، آغاز، پایه و ریشه دین، خداشناسى است. قرآن کریم نیز مىفرماید:'''الَّذِينَ يؤْمِنُونَ بِالْغَيبِ''' (بقره: 3(. «غیب»، یعنى نهان. یعنى حقایقى که ظاهر نیست و «ظاهر نیست» به معنى این است که مستقیماً محسوس و ملموس نیست. قرآن در بعضى موارد، کلمه «غیب» را در مقابل «شهادت» گذاشته است و عالم طبیعت را روى همین اصطلاحِ قرآن «عالم شهادت» نامیدهاند<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/25 ر.ک: مطهری، مرتضی، ج4، ص25]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/15 متن کتاب، ص15-16]</ref>. | ||
در سخنرانی اول ایشان سه مقدمه بیان شده است: | در سخنرانی اول ایشان سه مقدمه بیان شده است: | ||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
ایشان در ابتدای سخنرانی دوم به راه فطری در اثبات خداوند اشاره میکند و میگوید: در واقع در توضیح فطرت میتوان گفت در خلقت هرکسی یک احساس و تمایلى وجود دارد که خودبهخود او را بهسوی خدا میکشاند؛ جاذبهاى میان انسان و میان حقیقتى که نامش خداست وجود دارد؛ به دلیل وجود این جاذبه، پس چنین حقیقتى هست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/40 ر.ک: همان، ص40]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/42 همان، ص42]</ref>. | ایشان در ابتدای سخنرانی دوم به راه فطری در اثبات خداوند اشاره میکند و میگوید: در واقع در توضیح فطرت میتوان گفت در خلقت هرکسی یک احساس و تمایلى وجود دارد که خودبهخود او را بهسوی خدا میکشاند؛ جاذبهاى میان انسان و میان حقیقتى که نامش خداست وجود دارد؛ به دلیل وجود این جاذبه، پس چنین حقیقتى هست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/40 ر.ک: همان، ص40]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/42 همان، ص42]</ref>. | ||
نویسنده با استفاده از آیاتی، از جمله آیه 172 سوره اعراف به وجود و کاربرد فطرت در قرآن اشاره میکند: '''وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّك مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكمْ قٰالُوا بَلىٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا يوْمَ اَلْقِيٰامَةِ إِنّٰا كنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِينَ''' (و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهى دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم). | نویسنده با استفاده از آیاتی، از جمله آیه 172 سوره اعراف به وجود و کاربرد فطرت در قرآن اشاره میکند:'''وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّك مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلىٰ أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكمْ قٰالُوا بَلىٰ شَهِدْنٰا أَنْ تَقُولُوا يوْمَ اَلْقِيٰامَةِ إِنّٰا كنّٰا عَنْ هٰذٰا غٰافِلِينَ''' (و هنگامى را كه پروردگارت از پشت فرزندان آدم، ذریّه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت كه آيا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: «چرا، گواهى دادیم» تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم). | ||
او در اینباره مینویسد: آیه میخواهد بگوید انسان قبل از آنکه در این دنیا به شکل انسان به وجود بیاید، در خمیرهاش اقرار به وجود خداوند هست؛ بلکه قرآن یک اصل کلىترى را بیان میکند؛ اصل کلىتر قرآن این است که در تمام موجودات تمایل بهحق وجود دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/41 ر.ک: همان، ص41]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/44 همان، ص44-45]</ref>. | او در اینباره مینویسد: آیه میخواهد بگوید انسان قبل از آنکه در این دنیا به شکل انسان به وجود بیاید، در خمیرهاش اقرار به وجود خداوند هست؛ بلکه قرآن یک اصل کلىترى را بیان میکند؛ اصل کلىتر قرآن این است که در تمام موجودات تمایل بهحق وجود دارد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/38164/1/41 ر.ک: همان، ص41]؛ [https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/24264/1/44 همان، ص44-45]</ref>. |