۱۱۸٬۶۸۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
[[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] در اشتقاق لغت، مبحث جديدى به نام اشتقاق اكبر مطرح كرده است كه نتايج آن تا امروز ادامه دارد و هيچ يك از علماى لغت، توفيقى بزرگتر از اين بدست نياوردهاند، غالباً ً او را مؤسس و مبدع اين مبحث مىدانند. | [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] در اشتقاق لغت، مبحث جديدى به نام اشتقاق اكبر مطرح كرده است كه نتايج آن تا امروز ادامه دارد و هيچ يك از علماى لغت، توفيقى بزرگتر از اين بدست نياوردهاند، غالباً ً او را مؤسس و مبدع اين مبحث مىدانند. | ||
[[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] نخستين كسى است كه به مبدأ و ريشه زبان نيز توجه كرده است. او مىگويد: گروهى منشأ آن را وحى مىدانند و به رأى استاد خود ابوعلى اشاره مىكند كه با استناد به آيه 31 سوره بقره '''(وَعَلَّم آدَمَ الاْسْماءَ كُلَّها)'''، خداوند را منشأ زبان دانسته است. او نظر استاد را توجيه كرده مىگويد آن رأى با نظر اكثر اهل فن كه زبان را وضعى و قراردادى مىدانند، منافى نيست، چه در تأويل آيه مىتوان گفت كه خداوند آدم را به وضع لغات قادر ساخته است. وى آنگاه به پديد آمدن لغات و اسامى اشيا مىپردازد و منشأ اجتماعى و قراردادى و نحوه پيدايى و گسترش آن را در جامعه نشان مىدهد. او پديد آمدن لغات را ناشى از اصوات موجود در طبيعت و محيط، مانند آواى باد و آب و رعد و برق و حيوانات مىداند و معتقد است كه وضع لغات تدريجى بوده است و نه در يك زمان، و گرچه گاهى دقت و زيبايىهاى زبان، او را بر آن مىدارد كه منشأ آن را وحى بداند، ولى بلافاصله برخلاف آن استدلال مىكند و در هر حال و در هر دو صورت، منشأ اجتماعى آن را مىپذيرد. | [[ابن جنی، عثمان بن جنی|ابن جنى]] نخستين كسى است كه به مبدأ و ريشه زبان نيز توجه كرده است. او مىگويد: گروهى منشأ آن را وحى مىدانند و به رأى استاد خود ابوعلى اشاره مىكند كه با استناد به آيه 31 سوره بقره'''(وَعَلَّم آدَمَ الاْسْماءَ كُلَّها)'''، خداوند را منشأ زبان دانسته است. او نظر استاد را توجيه كرده مىگويد آن رأى با نظر اكثر اهل فن كه زبان را وضعى و قراردادى مىدانند، منافى نيست، چه در تأويل آيه مىتوان گفت كه خداوند آدم را به وضع لغات قادر ساخته است. وى آنگاه به پديد آمدن لغات و اسامى اشيا مىپردازد و منشأ اجتماعى و قراردادى و نحوه پيدايى و گسترش آن را در جامعه نشان مىدهد. او پديد آمدن لغات را ناشى از اصوات موجود در طبيعت و محيط، مانند آواى باد و آب و رعد و برق و حيوانات مىداند و معتقد است كه وضع لغات تدريجى بوده است و نه در يك زمان، و گرچه گاهى دقت و زيبايىهاى زبان، او را بر آن مىدارد كه منشأ آن را وحى بداند، ولى بلافاصله برخلاف آن استدلال مىكند و در هر حال و در هر دو صورت، منشأ اجتماعى آن را مىپذيرد. | ||
او در زمينه آواشناسى و علم اصوات نيز بهتر و گستردهتر از پيشينيان خود بحث كرده است و آنچه را [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] در نگارش [[العين]] و [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] در الكتاب آوردهاند در سرالصناعه خود گسترش داده و با توضيحات فراوان بيان كرده است. | او در زمينه آواشناسى و علم اصوات نيز بهتر و گستردهتر از پيشينيان خود بحث كرده است و آنچه را [[خلیل بن احمد|خليل بن احمد]] در نگارش [[العين]] و [[سیبویه، عمرو بن عثمان|سيبويه]] در الكتاب آوردهاند در سرالصناعه خود گسترش داده و با توضيحات فراوان بيان كرده است. |