۱۴۶٬۵۳۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مى' به 'مى') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
||
| خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در کلمه پنجم این کتاب، نیاز به نبی و دلیل بر مراتب نبوت و نیز برتری خاتمالانبیاء بر دیگر پیامبران بهایجاز اثبات شده است. نبوّت واجب است؛ زیرا به جهت حفظ نوع، به کمال رسانیدن نوع بهواسطه آموزش و تتمیم آموزش، بیان حسن و قبح و ثواب و عقاب و سودمند و زیانبار، تعیین مکارم اخلاق و سیاستها و آموختن صنایع و فنون پنهان و دشوار، متضمن لطف است. نبى را سه ویژگى است که مترتب بر کمال قواى سهگانه است و به جهت اختلاف مراتب این ویژگیها، مراتب نبوت نیز گوناگون مىشود. قویترین مرتبه، از آن کسى است که دایره وجود به او ختم مىشود و متصل به اول قوس نزول است که همان مرتبه خاتمیت است. اشرفیت نبى به دلیل اختصاصش به جامعیتى است که موجب خلافت الهى شده است و نیز به جهت مجاهدتش در دفع انگیزههاى متضاد با قوه عقلیه. بدین ترتیب روشن مىشود که چرا خاتم انبیا(ص) از دیگر انبیا و از فرشتگان و وجودات متوازى از دو قوس، برتر است و وجوه مزیت در دو طرف به جهت تعارضى که با هم دارند، ساقط میشوند<ref>ر.ک: همان، ص129</ref>. | در کلمه پنجم این کتاب، نیاز به نبی و دلیل بر مراتب نبوت و نیز برتری خاتمالانبیاء بر دیگر پیامبران بهایجاز اثبات شده است. نبوّت واجب است؛ زیرا به جهت حفظ نوع، به کمال رسانیدن نوع بهواسطه آموزش و تتمیم آموزش، بیان حسن و قبح و ثواب و عقاب و سودمند و زیانبار، تعیین مکارم اخلاق و سیاستها و آموختن صنایع و فنون پنهان و دشوار، متضمن لطف است. نبى را سه ویژگى است که مترتب بر کمال قواى سهگانه است و به جهت اختلاف مراتب این ویژگیها، مراتب نبوت نیز گوناگون مىشود. قویترین مرتبه، از آن کسى است که دایره وجود به او ختم مىشود و متصل به اول قوس نزول است که همان مرتبه خاتمیت است. اشرفیت نبى به دلیل اختصاصش به جامعیتى است که موجب خلافت الهى شده است و نیز به جهت مجاهدتش در دفع انگیزههاى متضاد با قوه عقلیه. بدین ترتیب روشن مىشود که چرا خاتم انبیا(ص) از دیگر انبیا و از فرشتگان و وجودات متوازى از دو قوس، برتر است و وجوه مزیت در دو طرف به جهت تعارضى که با هم دارند، ساقط میشوند<ref>ر.ک: همان، ص129</ref>. | ||
آخرین کلمه این اثر به موضوع امامت اختصاص یافته است. نویسنده وجود امام را به دلیل قاعده لطف و وجود نص واجب دانسته و عصمت را شرط امامت دانسته است. امامت به دلیل در بر داشتن لطف، واجب است و عصمت، شرط آن است تا تسلسل و اجتماع ضدّین دفع شود و غرض حفظ شریعت و وجوب پیروى، حاصل گردد. عموم آیه: '''لاَ ينَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ''' ﴿البقرة: 124﴾، آن را تأکید مىکند. اگر عصمت نبود، امام از ضعیفترین عوام نیز پایینتر بود و قدرت و افضلیت با عصمت، منافات ندارد؛ زیرا مقدم داشتن مفضول، قبیح است و مساوى، ترجیح داده نمىشود. نص نیز بر امامت دلالت دارد؛ زیرا امامت، نیابت از نبی است که بر خدا واجب است و بنابراین نصب امام واجب است.<ref>ر.ک: همان، ص132-131</ref>. | آخرین کلمه این اثر به موضوع امامت اختصاص یافته است. نویسنده وجود امام را به دلیل قاعده لطف و وجود نص واجب دانسته و عصمت را شرط امامت دانسته است. امامت به دلیل در بر داشتن لطف، واجب است و عصمت، شرط آن است تا تسلسل و اجتماع ضدّین دفع شود و غرض حفظ شریعت و وجوب پیروى، حاصل گردد. عموم آیه:'''لاَ ينَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ''' ﴿البقرة: 124﴾، آن را تأکید مىکند. اگر عصمت نبود، امام از ضعیفترین عوام نیز پایینتر بود و قدرت و افضلیت با عصمت، منافات ندارد؛ زیرا مقدم داشتن مفضول، قبیح است و مساوى، ترجیح داده نمىشود. نص نیز بر امامت دلالت دارد؛ زیرا امامت، نیابت از نبی است که بر خدا واجب است و بنابراین نصب امام واجب است.<ref>ر.ک: همان، ص132-131</ref>. | ||
پس از ذکر ادله متقن در اثبات امامت و اثبات امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] و یازده فرزند او، در آخر ادعای ساختگی بودن امامت از سوی علمای شیعه را لجبازی محض میداند؛ اینکه برخى ادّعاى امامت از سوى امامان را انکار نمودهاند و این مذهب را ادّعایى ساخته و پرداخته بعضى مشایخ ما دانستهاند و امامان را بر مذهب سنّت معرّفى کردهاند، لجبازى محض است.<ref>ر.ک: همان، ص133-131</ref>. | پس از ذکر ادله متقن در اثبات امامت و اثبات امامت [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین علی(ع)]] و یازده فرزند او، در آخر ادعای ساختگی بودن امامت از سوی علمای شیعه را لجبازی محض میداند؛ اینکه برخى ادّعاى امامت از سوى امامان را انکار نمودهاند و این مذهب را ادّعایى ساخته و پرداخته بعضى مشایخ ما دانستهاند و امامان را بر مذهب سنّت معرّفى کردهاند، لجبازى محض است.<ref>ر.ک: همان، ص133-131</ref>. | ||