۱۰۴٬۶۸۸
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
قرآن، نخستين و مهمترين منبع تفسير قرآن است و منبع بودن قرآن، علاوه بر آنكه مقتضاى روش عقلايى محاوره است، در آيات و روايات، بسيار مورد تأكيد قرار گرفته است. مىدانيم قرآن كتابى كه داراى فصلبندى موضوعى باشد، نيست؛ بنابراین، همه مطالب راجع به يك موضوع، در يك جا گرد نيامده است و ممكن است درباره يك موضوع، مطالبى در جاهاى مختلف پراكنده باشد؛ درعينحال، اين آيات مبين و ناظر به يكديگر باشند. در اين روش از تفسير قرآن به قرآن، از آياتى كه به آيه مورد نظر متصل نيستند، بهره برده مىشود كه از آن به قراين داخلى منفصل كلامى نيز تعبير مىگردد. اما گاه از اين روش، بهصورت نامطلوبى استفاده مىشود كه در ذيل به برخى از اين نمونهها اشاره مىگردد: | قرآن، نخستين و مهمترين منبع تفسير قرآن است و منبع بودن قرآن، علاوه بر آنكه مقتضاى روش عقلايى محاوره است، در آيات و روايات، بسيار مورد تأكيد قرار گرفته است. مىدانيم قرآن كتابى كه داراى فصلبندى موضوعى باشد، نيست؛ بنابراین، همه مطالب راجع به يك موضوع، در يك جا گرد نيامده است و ممكن است درباره يك موضوع، مطالبى در جاهاى مختلف پراكنده باشد؛ درعينحال، اين آيات مبين و ناظر به يكديگر باشند. در اين روش از تفسير قرآن به قرآن، از آياتى كه به آيه مورد نظر متصل نيستند، بهره برده مىشود كه از آن به قراين داخلى منفصل كلامى نيز تعبير مىگردد. اما گاه از اين روش، بهصورت نامطلوبى استفاده مىشود كه در ذيل به برخى از اين نمونهها اشاره مىگردد: | ||
نمونه اول: '''«لا تدركه الأبصار و هو يدرك الأبصار و هو اللطيف الخبير»'''.<ref>انعام / 103</ref>؛ قرطبى درباره اين آيه مىگويد: خداوند در اين دنيا ديده نمىشود، ولى روايات صحيح زيادى از پيامبر(ص) درباره رؤيت خدا در قيامت رسيده است؛ مثلاً[[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] گفته است: «چشمها او را در دنيا نمىبينند، ولى در آخرت، مىبينند». وى ادامه مىدهد: ديدن خدا در دنيا نيز ممكن است؛ زيرا اگر ممكن نبود، هرگز موسى(ع) چنين درخواستى نمىكرد. بااينحال يادآور مىشود كه حضرت محمد(ص)، خدا را در دنيا نديده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/33 همان]</ref> | نمونه اول:'''«لا تدركه الأبصار و هو يدرك الأبصار و هو اللطيف الخبير»'''.<ref>انعام / 103</ref>؛ قرطبى درباره اين آيه مىگويد: خداوند در اين دنيا ديده نمىشود، ولى روايات صحيح زيادى از پيامبر(ص) درباره رؤيت خدا در قيامت رسيده است؛ مثلاً[[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]] گفته است: «چشمها او را در دنيا نمىبينند، ولى در آخرت، مىبينند». وى ادامه مىدهد: ديدن خدا در دنيا نيز ممكن است؛ زيرا اگر ممكن نبود، هرگز موسى(ع) چنين درخواستى نمىكرد. بااينحال يادآور مىشود كه حضرت محمد(ص)، خدا را در دنيا نديده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/33 همان]</ref> | ||
او در تفسير آيات، كوشيده است به مفهوم آيات مخالف، توجه و با استفاده از قراين و دلايل مورد نظر خود، از اين آيات رفع تناقض ظاهرى كند. ديدگاه وى در اينجا، نو و بديع نيست، بلكه اقتباسى از نظرات بزرگان اشاعره و استدلالات ايشان در راستاى قابليت رؤيت خداوند با چشم سر، در آخرت است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/34 همان، ص34]</ref> | او در تفسير آيات، كوشيده است به مفهوم آيات مخالف، توجه و با استفاده از قراين و دلايل مورد نظر خود، از اين آيات رفع تناقض ظاهرى كند. ديدگاه وى در اينجا، نو و بديع نيست، بلكه اقتباسى از نظرات بزرگان اشاعره و استدلالات ايشان در راستاى قابليت رؤيت خداوند با چشم سر، در آخرت است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/34 همان، ص34]</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
در مورد اينگونه آيات، قرطبى بهعنوان يك مفسر، پيشفرض كلامى خود را در تفسير دخالت داده است؛ پيشفرضى كه درستى و عقلانيت آن، بهطور جدى مورد ترديد است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/36 همان، ص36]</ref> | در مورد اينگونه آيات، قرطبى بهعنوان يك مفسر، پيشفرض كلامى خود را در تفسير دخالت داده است؛ پيشفرضى كه درستى و عقلانيت آن، بهطور جدى مورد ترديد است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/36 همان، ص36]</ref> | ||
نمونه دوم: '''«يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك و إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس إن الله لا يهدي القوم الكافرين»'''.<ref>مائده / 67</ref>قرطبى در ذيل اين آيه، مىگويد: پيامبر(ص) چيزى را آنچنانكه روافض مىگويند تقيه نمىكرد. اين آيه نشان مىدهد كه پيامبر(ص) چيزى از امور دينى را از روى ترس پنهان نمىكرد و آيه ديگرى نيز همين مضمون را تأييد مىكند '''(يا أيها النبي حسبک الله و من اتبعك من المؤمنين)'''.<ref>انفال / 64</ref>و عمر بن خطاب مىگفت كه ما ابتدا خدا را پنهانى مىپرستيديم، اما بعد از اين آيه، عبادت ما آشكار شد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/36 همان]</ref> | نمونه دوم:'''«يا أيها الرسول بلغ ما أنزل إليك من ربك و إن لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس إن الله لا يهدي القوم الكافرين»'''.<ref>مائده / 67</ref>قرطبى در ذيل اين آيه، مىگويد: پيامبر(ص) چيزى را آنچنانكه روافض مىگويند تقيه نمىكرد. اين آيه نشان مىدهد كه پيامبر(ص) چيزى از امور دينى را از روى ترس پنهان نمىكرد و آيه ديگرى نيز همين مضمون را تأييد مىكند'''(يا أيها النبي حسبک الله و من اتبعك من المؤمنين)'''.<ref>انفال / 64</ref>و عمر بن خطاب مىگفت كه ما ابتدا خدا را پنهانى مىپرستيديم، اما بعد از اين آيه، عبادت ما آشكار شد.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/36 همان]</ref> | ||
آيه فوق، در تبليغ رسالت پيامبر(ص) عمومیت دارد. طبق ديدگاه قرطبى، از جانب شيعه، براى اين تبليغ، مخصصى وجود داشته و پيامبر(ص) برخى از آنچه دريافت كرده بود را بهخاطر ترس، به مردم نرساند. بنابراین، از ديدگاه قرطبى، شيعه به عمومیت اين آيه اعتقادى ندارد. وى، بهزعم خود، با بيان آيه '''(يا أيها النبي حسبک الله)'''.<ref>انفال / 64</ref>اين تخصيص را از آيه رفع كرده و در واقع، با توجه به آيات مشابه در محتوا، شبهه عدم تكميل رسالت را برطرف كرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/36 همان]</ref> | آيه فوق، در تبليغ رسالت پيامبر(ص) عمومیت دارد. طبق ديدگاه قرطبى، از جانب شيعه، براى اين تبليغ، مخصصى وجود داشته و پيامبر(ص) برخى از آنچه دريافت كرده بود را بهخاطر ترس، به مردم نرساند. بنابراین، از ديدگاه قرطبى، شيعه به عمومیت اين آيه اعتقادى ندارد. وى، بهزعم خود، با بيان آيه'''(يا أيها النبي حسبک الله)'''.<ref>انفال / 64</ref>اين تخصيص را از آيه رفع كرده و در واقع، با توجه به آيات مشابه در محتوا، شبهه عدم تكميل رسالت را برطرف كرده است.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/36 همان]</ref> | ||
شيعه در اين مسئله كه پيامبر(ص) تمامى رسالت خويش را به انجام رساند، با قرطبى همرأى است و اينكه هيچ چيز از آنچه به او تكليف شده بود كه به مردم برساند، فروگذار نكرد؛ فقط قرطبى معتقد است كه اين تبليغ، درباره زينب بنت جحش است. در واقع سبب نزول آيه را درباره وى مىداند، اما اعتقاد شيعه بر آن است كه اين رسالت، درباره اعلام ولايت [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] در روز غدير خم بوده است و براى اثبات اين سبب نزول، مدارک فراوانى ارائه مىكند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/36 همان]</ref> | شيعه در اين مسئله كه پيامبر(ص) تمامى رسالت خويش را به انجام رساند، با قرطبى همرأى است و اينكه هيچ چيز از آنچه به او تكليف شده بود كه به مردم برساند، فروگذار نكرد؛ فقط قرطبى معتقد است كه اين تبليغ، درباره زينب بنت جحش است. در واقع سبب نزول آيه را درباره وى مىداند، اما اعتقاد شيعه بر آن است كه اين رسالت، درباره اعلام ولايت [[امام على(ع)|على بن ابىطالب(ع)]] در روز غدير خم بوده است و براى اثبات اين سبب نزول، مدارک فراوانى ارائه مىكند.<ref>[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/47308/36 همان]</ref> |