۱۰۵٬۳۲۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.↵↵رده:کتابشناسی' به '. ==وابستهها== {{وابستهها}} رده:کتابشناسی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
#نویسنده تأكيد كرده است كه هدفش هرگز تفرقهافكنى نيست و به هيچ وجه نمىخواهد فرقهاى را بر فرقهاى ديگر ترجيح دهد بلكه در راه ايجاد وحدت در بين امت اسلامى مىكوشد و انديشهاى مشهور را با انديشهاى مستند پاسخ میدهد. اگر كسانى خود را تنها فرقه ناجيه مىدانند و ادعاهایى دارند؛ شيعه نيز نظر خود و دليلش را از كتاب خدا و سنت رسولش بيان مىكند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8110/1/9 همان، ص9-10]</ref> | #نویسنده تأكيد كرده است كه هدفش هرگز تفرقهافكنى نيست و به هيچ وجه نمىخواهد فرقهاى را بر فرقهاى ديگر ترجيح دهد بلكه در راه ايجاد وحدت در بين امت اسلامى مىكوشد و انديشهاى مشهور را با انديشهاى مستند پاسخ میدهد. اگر كسانى خود را تنها فرقه ناجيه مىدانند و ادعاهایى دارند؛ شيعه نيز نظر خود و دليلش را از كتاب خدا و سنت رسولش بيان مىكند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8110/1/9 همان، ص9-10]</ref> | ||
#نویسنده بر اين نظر تأكيد كرده است كه اختلاف بين شيعه و سنى ريشه در اصول و اركان دين اسلام ندارد بلكه در زمانى پديد آمد كه بنىاميه و بعد بنىعباس با اهلبيت(ع) مىجنگیدند و به تدريج به اختلافات فقهى و كلامى انجاميد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8110/1/49 متن كتاب، ص49]</ref> | #نویسنده بر اين نظر تأكيد كرده است كه اختلاف بين شيعه و سنى ريشه در اصول و اركان دين اسلام ندارد بلكه در زمانى پديد آمد كه بنىاميه و بعد بنىعباس با اهلبيت(ع) مىجنگیدند و به تدريج به اختلافات فقهى و كلامى انجاميد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8110/1/49 متن كتاب، ص49]</ref> | ||
#نویسنده با طرح اين پرسش كه تشيع از چه زمانى آغاز شد؟ چنين پاسخ داده است كه برخى مانند [[ابن خلدون]] و احمد امين مصرى گفتهاند كه تشيع بعد از رحلت پيامبر(ص) شروع شد. ولى چنين سخنى صحيح نيست و همانطور كه مورخانى ديگر مطرح كردهاند پيدايش تشيع در زمان خود پيامبر(ص) بود در زمانى كه ايشان مأمور به انذار خاندانش شد و آيه ''' "وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ" '''.<ref>شعراء/ 214</ref>بر او نازل گرديد. شیعیان و ديگر محققان از ساير مذاهب بر آن هستند كه تشيع در زمان پيامبر(ص) متولد شد و رسول اكرم(ص) خودش نهال تشيع را از راه احاديثى كه درباره منزلت على(ع) بيان كرد، در قلب يارانش كاشت.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8110/1/65 همان، ص65-66]</ref> | #نویسنده با طرح اين پرسش كه تشيع از چه زمانى آغاز شد؟ چنين پاسخ داده است كه برخى مانند [[ابن خلدون]] و احمد امين مصرى گفتهاند كه تشيع بعد از رحلت پيامبر(ص) شروع شد. ولى چنين سخنى صحيح نيست و همانطور كه مورخانى ديگر مطرح كردهاند پيدايش تشيع در زمان خود پيامبر(ص) بود در زمانى كه ايشان مأمور به انذار خاندانش شد و آيه''' "وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ"'''.<ref>شعراء/ 214</ref>بر او نازل گرديد. شیعیان و ديگر محققان از ساير مذاهب بر آن هستند كه تشيع در زمان پيامبر(ص) متولد شد و رسول اكرم(ص) خودش نهال تشيع را از راه احاديثى كه درباره منزلت على(ع) بيان كرد، در قلب يارانش كاشت.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8110/1/65 همان، ص65-66]</ref> | ||
#نویسنده در مورد بحث فارسی و ایرانى بودن تشيع، اين نكته را مطرح كرده است كه اين نسبت در زمانهاى بعد و به خاطر عوامل سياسى رخ داده است. امويان به جهت حفظ قدرت خودشان اقدام به مقابله با همه كسانى كردند كه در برابرشان ايستادگى میكردند و آنان عبارت بودند از علويان و عباسيان از بنىهاشم و همه مسلمانانى كه بنىاميه را غاصب حكومت مىدانستند و از جمله كسانى كه به آنان پيوستند عبارت از موالى بودند كه بعد از آن غالب شدند و سزاوارتر بودن اهلبيت(ع) نسبت به امامت را تبليغ كردند. همين نكته، عامل وارد شدن ایرانیان در يارى اهلبيت(ع) و پيوستنشان به ايشان بود.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8110/1/118 همان، ص118]</ref> | #نویسنده در مورد بحث فارسی و ایرانى بودن تشيع، اين نكته را مطرح كرده است كه اين نسبت در زمانهاى بعد و به خاطر عوامل سياسى رخ داده است. امويان به جهت حفظ قدرت خودشان اقدام به مقابله با همه كسانى كردند كه در برابرشان ايستادگى میكردند و آنان عبارت بودند از علويان و عباسيان از بنىهاشم و همه مسلمانانى كه بنىاميه را غاصب حكومت مىدانستند و از جمله كسانى كه به آنان پيوستند عبارت از موالى بودند كه بعد از آن غالب شدند و سزاوارتر بودن اهلبيت(ع) نسبت به امامت را تبليغ كردند. همين نكته، عامل وارد شدن ایرانیان در يارى اهلبيت(ع) و پيوستنشان به ايشان بود.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8110/1/118 همان، ص118]</ref> | ||
#نویسنده در مورد بحث عبدالله بن سبأ و نقش او در مورد پيدايش تشيع نوشته است كه علىرغم حضور فعال شیعیان در فعالیتهای فرهنگى و دينى و اجتماعى به صورتهاى گوناگون مانند تأسيس و اداره مساجد و مدارس و مؤسسات و... در جهان اسلام؛ متأسفانه برخى از نويسندگان در مورد شیعیان مطالبى مىنويسند كه خيالاتشان ساخته و يا جهل و سوءنيت و كينه آنان، برایشان بافته و زينت داده است! و اين افراد مغرض ادعا مىكنند كه تشيع مذهبى است كه آن را يك يهودى فريبكار تأسيس كرده كه ادعاى اسلام مىكرده است به نام عبدالله بن سبأ! و براى اين فرد يهودى صفات عجيب و غريب و بلكه معجزاتى ساختهاند كه به افسانه شبيهتر است! نویسنده آنگاه به نقل و بعد از آن به بررسى رواياتى پرداخته كه در اين مورد مطرح شده و سپس شرححال رجالى را كه در سند آمده؛ ذكر كرده است. وى افزوده است علىرغم فساد منابع روايات عبدالله بن سبأ و مضطرب بودن روايات و مشتمل بودن سند قصه بر كذابان و وضاعان و مجاهيل، با اين همه دكتر على سالوسى در موسوعهاش «مع الشيعة الاثنیعشر ية» تأكيد كرده است كه قصه عبدالله بن سبأ، مشهور و ثابت است! ولى در واقع سخن صحيح چنين است كه داستان مذكور شهرت دارد ولى واقعيت ندارد زيرا نه تنها هيچ دليلى بر صحت اين روايت نيست بلكه دانشمندان رجال و حديث، عبدالله بن سبأ را تكذيب مىكنند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8110/1/131 همان، ص131-159]</ref> | #نویسنده در مورد بحث عبدالله بن سبأ و نقش او در مورد پيدايش تشيع نوشته است كه علىرغم حضور فعال شیعیان در فعالیتهای فرهنگى و دينى و اجتماعى به صورتهاى گوناگون مانند تأسيس و اداره مساجد و مدارس و مؤسسات و... در جهان اسلام؛ متأسفانه برخى از نويسندگان در مورد شیعیان مطالبى مىنويسند كه خيالاتشان ساخته و يا جهل و سوءنيت و كينه آنان، برایشان بافته و زينت داده است! و اين افراد مغرض ادعا مىكنند كه تشيع مذهبى است كه آن را يك يهودى فريبكار تأسيس كرده كه ادعاى اسلام مىكرده است به نام عبدالله بن سبأ! و براى اين فرد يهودى صفات عجيب و غريب و بلكه معجزاتى ساختهاند كه به افسانه شبيهتر است! نویسنده آنگاه به نقل و بعد از آن به بررسى رواياتى پرداخته كه در اين مورد مطرح شده و سپس شرححال رجالى را كه در سند آمده؛ ذكر كرده است. وى افزوده است علىرغم فساد منابع روايات عبدالله بن سبأ و مضطرب بودن روايات و مشتمل بودن سند قصه بر كذابان و وضاعان و مجاهيل، با اين همه دكتر على سالوسى در موسوعهاش «مع الشيعة الاثنیعشر ية» تأكيد كرده است كه قصه عبدالله بن سبأ، مشهور و ثابت است! ولى در واقع سخن صحيح چنين است كه داستان مذكور شهرت دارد ولى واقعيت ندارد زيرا نه تنها هيچ دليلى بر صحت اين روايت نيست بلكه دانشمندان رجال و حديث، عبدالله بن سبأ را تكذيب مىكنند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/8110/1/131 همان، ص131-159]</ref> |