پرش به محتوا

الإيضاح لناسخ القرآن و منسوخه و معرفة أصوله و اختلاف الناس فيه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' '''' به '''''
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
خط ۶۲: خط ۶۲:
# نویسنده در این باب، بین نزول تدریجی قرآن و امکان نسخ، رابطه برقرار کرده است؛ این امر را سیوطی نیز در کتاب «الإتقان» خود ذکر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/21 ر.ک: همان، ص21-22]</ref>.
# نویسنده در این باب، بین نزول تدریجی قرآن و امکان نسخ، رابطه برقرار کرده است؛ این امر را سیوطی نیز در کتاب «الإتقان» خود ذکر کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/21 ر.ک: همان، ص21-22]</ref>.


در باب سوم، به بررسی نصوص دال بر جواز نسخ در قرآن، پرداخته شده و در این زمینه، آیات 39 سوره رعد: '''يمْحُو اللَّهُ مَا يشَاءُ وَ يثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ‎''' (خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات مى‌کند و اصل کتاب نزد اوست)، 52 سوره حج: '''وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لاَ نَبِي إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيطَانُ فِي أُمْنِيتِهِ فَينْسَخُ اللَّهُ مَا يلْقِي الشَّيطَانُ ثُمَّ يحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ''' (و پیش از تو [نیز] هیچ رسول و پیامبرى را نفرستادیم جز اینکه هرگاه چیزى تلاوت می‌نمود، شیطان در تلاوتش القاى [شبهه] مى‌کرد؛ پس خدا آنچه را شیطان القا مى‌کرد محو مى‌گردانید، سپس خدا آیات خود را استوار می‌‏ساخت و خدا داناى حکیم است)، 101 سوره نحل: '''وَ إِذَا بَدَّلْنَا آيةً مَكَانَ آيةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا ينَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يعْلَمُونَ''' (و چون حکمى را به‌جاى حکم دیگر بیاوریم و خدا به آنچه به‌تدریج نازل مى‌کند داناتر است، مى‌گویند: «جز این نیست که تو دروغ‏بافى» [نه]، بلکه بیشتر آنان نمی‌‏دانند)، 106 سوره بقره: '''مَا نَنْسَخْ مِنْ آيةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَي‎ءٍ قَدِيرٌ''' (هر حکمى را نسخ کنیم، یا آن را به [دست] فراموشى بسپاریم، بهتر از آن، یا مانندش را می‌آوریم؛ مگر ندانستى که خدا بر هر کارى تواناست)، 48 سوره مائده: '''لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجاً''' (براى هریک از شما [امت‎ها] شریعت و راه روشنى قرار داده‌‏ایم) و آیه 86 سوره اسراء: '''وَ لَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَينَا إِلَيكَ''' (و اگر بخواهیم، قطعاً آنچه را به تو وحى کرده‌‏ایم می‌بریم) به‌صورت مفصل، بررسی گردیده و آیات دال بر نسخ و آیاتی که چنین دلالتی ندارند، مشخص شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/22 ر.ک: همان، ص22-23]</ref>.
در باب سوم، به بررسی نصوص دال بر جواز نسخ در قرآن، پرداخته شده و در این زمینه، آیات 39 سوره رعد:'''يمْحُو اللَّهُ مَا يشَاءُ وَ يثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ‎''' (خدا آنچه را بخواهد محو یا اثبات مى‌کند و اصل کتاب نزد اوست)، 52 سوره حج:'''وَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَ لاَ نَبِي إِلاَّ إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيطَانُ فِي أُمْنِيتِهِ فَينْسَخُ اللَّهُ مَا يلْقِي الشَّيطَانُ ثُمَّ يحْكِمُ اللَّهُ آياتِهِ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ''' (و پیش از تو [نیز] هیچ رسول و پیامبرى را نفرستادیم جز اینکه هرگاه چیزى تلاوت می‌نمود، شیطان در تلاوتش القاى [شبهه] مى‌کرد؛ پس خدا آنچه را شیطان القا مى‌کرد محو مى‌گردانید، سپس خدا آیات خود را استوار می‌‏ساخت و خدا داناى حکیم است)، 101 سوره نحل:'''وَ إِذَا بَدَّلْنَا آيةً مَكَانَ آيةٍ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا ينَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لاَ يعْلَمُونَ''' (و چون حکمى را به‌جاى حکم دیگر بیاوریم و خدا به آنچه به‌تدریج نازل مى‌کند داناتر است، مى‌گویند: «جز این نیست که تو دروغ‏بافى» [نه]، بلکه بیشتر آنان نمی‌‏دانند)، 106 سوره بقره:'''مَا نَنْسَخْ مِنْ آيةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَيرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَي‎ءٍ قَدِيرٌ''' (هر حکمى را نسخ کنیم، یا آن را به [دست] فراموشى بسپاریم، بهتر از آن، یا مانندش را می‌آوریم؛ مگر ندانستى که خدا بر هر کارى تواناست)، 48 سوره مائده:'''لِكُلٍّ جَعَلْنَا مِنْكُمْ شِرْعَةً وَ مِنْهَاجاً''' (براى هریک از شما [امت‎ها] شریعت و راه روشنى قرار داده‌‏ایم) و آیه 86 سوره اسراء:'''وَ لَئِنْ شِئْنَا لَنَذْهَبَنَّ بِالَّذِي أَوْحَينَا إِلَيكَ''' (و اگر بخواهیم، قطعاً آنچه را به تو وحى کرده‌‏ایم می‌بریم) به‌صورت مفصل، بررسی گردیده و آیات دال بر نسخ و آیاتی که چنین دلالتی ندارند، مشخص شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/22 ر.ک: همان، ص22-23]</ref>.


در باب چهارم به بیان آنچه که جایز است از طرف خداوند نسخ شود و آنچه قابل نسخ نمی‌باشد، اشاره شده است. در این رابطه، به بیان این قاعده پرداخته شده است که طبق نظر عامه علما، تمامی احکام، فرایض، اوامر، نواهی، حدود و عقوبات از احکام دنیوی، قابل نسخ از طرف خداوند بوده، اما در عوض، تمامی آنچه که به آن وعده داده شده و نیز قصص و اخبار امم گذشته و همچنین اخبار از بهشت، دوزخ، حساب، عقاب، بعث، حشر، خلق آسمان‌ها و زمین و خلود کفار در نار و مؤمنین در بهشت، قابل نسخ نمی‌باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>.
در باب چهارم به بیان آنچه که جایز است از طرف خداوند نسخ شود و آنچه قابل نسخ نمی‌باشد، اشاره شده است. در این رابطه، به بیان این قاعده پرداخته شده است که طبق نظر عامه علما، تمامی احکام، فرایض، اوامر، نواهی، حدود و عقوبات از احکام دنیوی، قابل نسخ از طرف خداوند بوده، اما در عوض، تمامی آنچه که به آن وعده داده شده و نیز قصص و اخبار امم گذشته و همچنین اخبار از بهشت، دوزخ، حساب، عقاب، بعث، حشر، خلق آسمان‌ها و زمین و خلود کفار در نار و مؤمنین در بهشت، قابل نسخ نمی‌باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/23 ر.ک: همان، ص23]</ref>.


در باب پنجم، به بیان اقسام منسوخ در قرآن پرداخته شده و آیات نسخ‎شده، به شش دسته اصلی تقسیم شده است. در پایان این باب نیز به تقسیم‌بندی اقسام ناسخ پرداخته شده است. اقسام ناسخ از دیدگاه نویسنده، سه قسم می‌باشد:
در باب پنجم، به بیان اقسام منسوخ در قرآن پرداخته شده و آیات نسخ‎شده، به شش دسته اصلی تقسیم شده است. در پایان این باب نیز به تقسیم‌بندی اقسام ناسخ پرداخته شده است. اقسام ناسخ از دیدگاه نویسنده، سه قسم می‌باشد:
# اینکه ناسخ فرض بوده و فرضی را نسخ کند که در این صورت، فعل منسوخ، جایز نیست، مانند قول خداوند در سوره نساء، آیه 15: '''وَ اللاَّتِي يأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ...''' (و از زنانِ شما، کسانى که مرتکب زنا می‌‏شوند...) که در آن، به حبس زانیه تا اینکه بمیرد یا اینکه خداوند سبیل و راهی برای او قرار دهد، حکم شده است؛ سپس در آیه 2 سوره نور: '''الزَّانِيةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ''' (به هر زن زناکار و مرد زناکارى صد تازیانه بزنید)، حکم صد تازیانه برای او صادر شده است که در این صورت، عمل به فرض منسوخ سابق، جایز نیست.
# اینکه ناسخ فرض بوده و فرضی را نسخ کند که در این صورت، فعل منسوخ، جایز نیست، مانند قول خداوند در سوره نساء، آیه 15:'''وَ اللاَّتِي يأْتِينَ الْفَاحِشَةَ مِنْ نِسَائِكُمْ...''' (و از زنانِ شما، کسانى که مرتکب زنا می‌‏شوند...) که در آن، به حبس زانیه تا اینکه بمیرد یا اینکه خداوند سبیل و راهی برای او قرار دهد، حکم شده است؛ سپس در آیه 2 سوره نور:'''الزَّانِيةُ وَ الزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ''' (به هر زن زناکار و مرد زناکارى صد تازیانه بزنید)، حکم صد تازیانه برای او صادر شده است که در این صورت، عمل به فرض منسوخ سابق، جایز نیست.
# اینکه ناسخ و مسوخ، هر دو فرض بوده، اما مخیر بین فعل و ترک اول باشیم، مانند آیه 65 انفال: '''إِنْ يكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يغْلِبُوا مِائَتَينِ وَ إِنْ يكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يغْلِبُوا أَلْفاً''' (اگر از [میان] شما بیست تن، شکیبا باشند بر دویست تن چیره می‌‏شوند و اگر از شما یک‎صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز می‌گردند)، که مقابله یک به ده مؤمنین با کفار، فرمان داده شده، اما در آیه بعدی: '''فَإِنْ يكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يغْلِبُوا مِائَتَينِ وَ إِنْ يكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يغْلِبُوا أَلْفَينِ''' (پس اگر از [میان] شما یک‎صد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز گردند و اگر از شما هزار تن باشند بر دو هزار تن غالب گردند)، حکم به مقابله یک بر دو، صادر گردید که هر دو حکم، قابل اجراست.
# اینکه ناسخ و مسوخ، هر دو فرض بوده، اما مخیر بین فعل و ترک اول باشیم، مانند آیه 65 انفال:'''إِنْ يكُنْ مِنْكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يغْلِبُوا مِائَتَينِ وَ إِنْ يكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ يغْلِبُوا أَلْفاً''' (اگر از [میان] شما بیست تن، شکیبا باشند بر دویست تن چیره می‌‏شوند و اگر از شما یک‎صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز می‌گردند)، که مقابله یک به ده مؤمنین با کفار، فرمان داده شده، اما در آیه بعدی:'''فَإِنْ يكُنْ مِنْكُمْ مِائَةٌ صَابِرَةٌ يغْلِبُوا مِائَتَينِ وَ إِنْ يكُنْ مِنْكُمْ أَلْفٌ يغْلِبُوا أَلْفَينِ''' (پس اگر از [میان] شما یک‎صد تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز گردند و اگر از شما هزار تن باشند بر دو هزار تن غالب گردند)، حکم به مقابله یک بر دو، صادر گردید که هر دو حکم، قابل اجراست.
# اینکه ناسخ، امر به ترک عمل منسوخی که فرض است باشد، بدون آنکه بدلی برای آن ذکر شده باشد و مکلف، مخیر بین فعل منسوخ و ترک آن باشد، درحالی‌که فعل آن، افضل است، مانند نماز شب که در ابتدا فرض بوده، اما به علت تخفیف، امر به ترک آن صادر شد، درحالی‌که مکلف، مخیر بین انجام و ترک آن است و فعل آن، افضل می‌باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/72 ر. ک: متن کتاب، ص72-‎75]</ref>.
# اینکه ناسخ، امر به ترک عمل منسوخی که فرض است باشد، بدون آنکه بدلی برای آن ذکر شده باشد و مکلف، مخیر بین فعل منسوخ و ترک آن باشد، درحالی‌که فعل آن، افضل است، مانند نماز شب که در ابتدا فرض بوده، اما به علت تخفیف، امر به ترک آن صادر شد، درحالی‌که مکلف، مخیر بین انجام و ترک آن است و فعل آن، افضل می‌باشد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/34824/1/72 ر. ک: متن کتاب، ص72-‎75]</ref>.