پرش به محتوا

شرح زیارت جامعه کبیره (همدانی درودآبادی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۷: خط ۲۷:
}}
}}


'''شرح زیارت جامعه کبیره'''  تألیف علامه محقق سید حسین همدانی درودآبادی و ترجمه محمدحسین نائیجی، ترجمه كتاب «الشموس الطالعه» است كه در آن، اسرار و معانى عرفانى اين زيارت مقدس شرح و تبيين شده است.  
'''شرح زیارت جامعه کبیره'''  تألیف علامه محقق [[درودآبادی همدانی، سید حسین|سید حسین همدانی درودآبادی]] و ترجمه [[نائیجی، محمدحسین|محمدحسین نائیجی]]، ترجمه كتاب «[[الشموس الطالعة من مشارق الزیارة الجامعة|الشموس الطالعه]]» است كه در آن، اسرار و معانى عرفانى اين زيارت مقدس شرح و تبيين شده است.  


مؤلف در مقدمه خود آورده است كه اين شرح را از كسى نگرفته و از هيچ كتابى اقتباس نكرده، بلكه آن را با كمك امام رضا(ع)، به نگارش در آورده است، لذا او در اين كتاب، از كتاب‌هاى ديگران نقل قول نمى‌كند:
مؤلف در مقدمه خود آورده است كه اين شرح را از كسى نگرفته و از هيچ كتابى اقتباس نكرده، بلكه آن را با كمك [[امام رضا علیه‌السلام|امام رضا(ع)]]، به نگارش در آورده است، لذا او در اين كتاب، از كتاب‌هاى ديگران نقل قول نمى‌كند:


شبى مولا و سيّدم حضرت ابوالحسن امام رضا(ع) را در خواب ديدم. با دو دليل امامت خود را براى من ثابت كرد و جامى به من داد. آن را گرفتم و نوشيدم و از خواب بيدار شدم... در اين هنگام بر طبق عادت به قرائت قرآن و صحيفه و غير آنها مشغول شدم. پس نفس خود را از غير از آنچه بود، يافتم. گويا معلمى مرا راهنمايى كرد تا من از آيات استنباط كنم و معانى پوشيده اخبار و آثار را به دست آوردم... پس به خاطرم رسيد كه شكرانه اين نعمت را حديث آن بر ديگران بدانم. به همين خاطر كتابى در شرح زيارت جامعه ساختم و نام آن را «الشموس الطالعة من مشارق الزيارة الجامعة» يعنى خورشيدهاى تابان از افق زيارت جامعه ناميدم.  
شبى مولا و سيّدم [[امام رضا علیه‌السلام|حضرت ابوالحسن امام رضا(ع)]] را در خواب ديدم. با دو دليل امامت خود را براى من ثابت كرد و جامى به من داد. آن را گرفتم و نوشيدم و از خواب بيدار شدم... در اين هنگام بر طبق عادت به قرائت قرآن و صحيفه و غير آنها مشغول شدم. پس نفس خود را از غير از آنچه بود، يافتم. گويا معلمى مرا راهنمايى كرد تا من از آيات استنباط كنم و معانى پوشيده اخبار و آثار را به دست آوردم... پس به خاطرم رسيد كه شكرانه اين نعمت را حديث آن بر ديگران بدانم. به همين خاطر كتابى در شرح زيارت جامعه ساختم و نام آن را «الشموس الطالعة من مشارق الزيارة الجامعة» يعنى خورشيدهاى تابان از افق زيارت جامعه ناميدم.  


مترجم درباره اهميت كتاب در مقدمه خود آورده است:
مترجم درباره اهميت كتاب در مقدمه خود آورده است: