۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۴۲: | خط ۴۲: | ||
| کد مؤلف = AUTHORCODE.....AUTHORCODE | | کد مؤلف = AUTHORCODE.....AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
'''ابن بابَک، ابوالقاسم عبدالصمد بن منصور بن بابک''' شاعر عهد دیلمیان (متوفای | '''ابن بابَک، ابوالقاسم عبدالصمد بن منصور بن بابک''' شاعر عهد دیلمیان (متوفای 410ق/1019م). | ||
از نام نیایش بابک چنین برمىآید که از خاندانى ایرانى بوده است، اما خُضیر، او را عربى پاکنژاد از قبیله سلیم که شاخهای از عدنان است پنداشته. چون وی بخشى از هر سال را در بغداد مىگذرانید و در آن شهر، منزل و مأوایى داشت، برخى به او، نسبت بغدادی دادهاند. | از نام نیایش بابک چنین برمىآید که از خاندانى ایرانى بوده است، اما خُضیر، او را عربى پاکنژاد از قبیله سلیم که شاخهای از عدنان است پنداشته. چون وی بخشى از هر سال را در بغداد مىگذرانید و در آن شهر، منزل و مأوایى داشت، برخى به او، نسبت بغدادی دادهاند. | ||
منابع ما، از این شاعر پرگوی بىآرام سرگردان چندان اطلاعى به دست نمىدهند. از ثعالبى (متوفای | منابع ما، از این شاعر پرگوی بىآرام سرگردان چندان اطلاعى به دست نمىدهند. از ثعالبى (متوفای 429ق/1038م) گرفته تا نویسندگان متأخر، همه به تکرار دو سه روایت کوتاه بى حاصل درباره او اکتفا کردهاند، حال آنکه دیوان بسیار مفصل او، آکنده از آگاهیهای تاریخى و اجتماعى و ادبى است که مىتواند پژوهشگران را سخت مفید افتد. گزارش منابع ما به این خلاصه مىشود که او به صاحب بن عباد (متوفای 385ق/995م) پیوست، زمستانها را نزد او، و تابستانها را در موطن خویش (؟) مىگذرانید، علاوه بر این، به بلاد گوناگون نیز سفر مىکرد. روزی در مجلس صاحب، او را به سرقت اشعار ابن نباته (ه م) متهم کردند. صاحب او را آزمود و چون به زبردستى او ایمان یافت، اتهامزننده را سرزنش کرد. | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
وی عاقبت در بغداد وفات یافت. | وی عاقبت در بغداد وفات یافت. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
با توجه به تعداد اندک قصایدی که وی در مدح شاهان و شاهزادگان گفته، البته نمىتوان او را شاعر دربار خواند. در عوض، اشعاری که در ستایش وزیران بزرگ و کوچک دیلمى پرداخته، سخت فراوان است و در وهله اول مىتوان او را شاعر صاحب بن عباد نامید، زیرا چنانکه گذشت وی زمستانها را نزد صاحب مىگذراند و اشعاری که در مدح او سروده به 22 قصیده مىرسد که 2 تای آنها را در ری و بقیه را در گرگان به او تقدیم کرده است. با اینهمه، تعداد قصایدی که برای ابوسعد محمد ابن اسماعیل بن فضل سروده، بیشتر است و به 27 قصیده بالغ مىگردد. از این قصاید چنین برمىآید که رابطه شاعر با این وزیر - که در همدان مأمور بود - بیشتر دوستانه بوده است، زیرا، یک بار او را در بغداد، یک بار در قزوین پیش از آنکه وزیر شود و 8 بار در ری مدح کرده است. یکى از این مدایح، در جشن مهرگان (394ق/1004م)، به مناسبت وزارت یافتن او، احتمالاً از سوی مجدالدوله دیلمى، سروده شدهاست. 16 قصیده دیگر که درباره او سروده احتمالاً همه را در همدان تقدیم او کرده و آخرین قصیده تاریخ دار (399ق) در جشن مهرگان پرداخته شده است. این وزیر عاقبت خانهنشین شد و 2 قصیده به همین مناسبت در دیوان ابن بابک آمده است. دیگر وزیران نسبتاً معتبری که وی در داخل خاک ایران مدح گفته عبارتند از: ابوالقاسم على بن محمد بن فضل، بیشتری در ری و نهاوند، 17 قصیده؛ وزیر ابوعلى حمد بن احمد، 11 قصیده همه در گرگان؛ وزیر فلک الملک ابوالمعالى در همدان و نهاوند، 8 قصیده که 2 تای آنها را در 406ق ساخته؛ ابونصر خرشید ابن یزدانفادار بن مافنه، 3 قصیده، بدون ذکر محل و تاریخ؛ استاد جلیل ابوعلى حسن بن احمد، در ری، 9 قصیده که آخرین آنها به تاریخ 396ق است، یکى را نیز پس از مصادره اموالش در ری و یکى را در 388ق/998م در جشن مهرگان زمانى که ابوعلى از ری به جنگ قابوس ابن وشمگیر رفته و به فریم رسیده بود، ساخت؛ اسفهسالار ابونصر احمد بن محمد، 10 قصیده در ری، یکى در قرمیسین؛ ابوسعد منصور ابن حسن آوی وزیر مجدالدوله، 6 قصیده، یکى به تاریخ 399ق/1009م، یکى دیگر هجایى بسیار تند و ناشایست است؛ابوالقاسم و ابوالعلاء از خاندان آل حسول (ه م)، هر کدام یک قصیده و ابوطاهر از همین خاندان، 3 قصیده؛ درباره ابوبکر بن رافع که چندی والى نهاوند بود، 14 قصیده در نهاوند و همدان وری سروده است، اما بیشتر این قصائد در هجای اوست و آگاهیهای تاریخى پر بهایى از آنها به دست مىآید. بر این فهرست البته مىتوان دهها نام دیگر نیز افزود. | با توجه به تعداد اندک قصایدی که وی در مدح شاهان و شاهزادگان گفته، البته نمىتوان او را شاعر دربار خواند. در عوض، اشعاری که در ستایش وزیران بزرگ و کوچک دیلمى پرداخته، سخت فراوان است و در وهله اول مىتوان او را شاعر صاحب بن عباد نامید، زیرا چنانکه گذشت وی زمستانها را نزد صاحب مىگذراند و اشعاری که در مدح او سروده به 22 قصیده مىرسد که 2 تای آنها را در ری و بقیه را در گرگان به او تقدیم کرده است. با اینهمه، تعداد قصایدی که برای ابوسعد محمد ابن اسماعیل بن فضل سروده، بیشتر است و به 27 قصیده بالغ مىگردد. از این قصاید چنین برمىآید که رابطه شاعر با این وزیر - که در همدان مأمور بود - بیشتر دوستانه بوده است، زیرا، یک بار او را در بغداد، یک بار در قزوین پیش از آنکه وزیر شود و 8 بار در ری مدح کرده است. یکى از این مدایح، در جشن مهرگان (394ق/1004م)، به مناسبت وزارت یافتن او، احتمالاً از سوی مجدالدوله دیلمى، سروده شدهاست. 16 قصیده دیگر که درباره او سروده احتمالاً همه را در همدان تقدیم او کرده و آخرین قصیده تاریخ دار (399ق) در جشن مهرگان پرداخته شده است. این وزیر عاقبت خانهنشین شد و 2 قصیده به همین مناسبت در دیوان ابن بابک آمده است. دیگر وزیران نسبتاً معتبری که وی در داخل خاک ایران مدح گفته عبارتند از: ابوالقاسم على بن محمد بن فضل، بیشتری در ری و نهاوند، 17 قصیده؛ وزیر ابوعلى حمد بن احمد، 11 قصیده همه در گرگان؛ وزیر فلک الملک ابوالمعالى در همدان و نهاوند، 8 قصیده که 2 تای آنها را در 406ق ساخته؛ ابونصر خرشید ابن یزدانفادار بن مافنه، 3 قصیده، بدون ذکر محل و تاریخ؛ استاد جلیل ابوعلى حسن بن احمد، در ری، 9 قصیده که آخرین آنها به تاریخ 396ق است، یکى را نیز پس از مصادره اموالش در ری و یکى را در 388ق/998م در جشن مهرگان زمانى که ابوعلى از ری به جنگ قابوس ابن وشمگیر رفته و به فریم رسیده بود، ساخت؛ اسفهسالار ابونصر احمد بن محمد، 10 قصیده در ری، یکى در قرمیسین؛ ابوسعد منصور ابن حسن آوی وزیر مجدالدوله، 6 قصیده، یکى به تاریخ 399ق/1009م، یکى دیگر هجایى بسیار تند و ناشایست است؛ابوالقاسم و ابوالعلاء از خاندان آل حسول (ه م)، هر کدام یک قصیده و ابوطاهر از همین خاندان، 3 قصیده؛ درباره ابوبکر بن رافع که چندی والى نهاوند بود، 14 قصیده در نهاوند و همدان وری سروده است، اما بیشتر این قصائد در هجای اوست و آگاهیهای تاریخى پر بهایى از آنها به دست مىآید. بر این فهرست البته مىتوان دهها نام دیگر نیز افزود. | ||
چنانکه اشاره شد، ابن بابک تابستانها را در بغداد مىگذرانید، به همین جهت ممدوحان بغدادی او نیز متعددند. از آن جملهاند: ابومحمد الا´وحد وزیر سلطان الدوله و عمادالدین دیلمى، یک قصیده؛ اما درباره فرزندش ابوالمکارم که فرمانده سپاه بود و عزالجیوش لقب داشت، 16 مدیحه ساخته است. وصف خانهها و قصرهایى که این امیر مىساخته، از نوع اشعار «داریات» است که در آن روزگار شهرت یافته بود؛ استاد ابوالحسنسعیدبننصر، 14 قصیده؛ استاد ابونصریزدانفاداربنمرزبان، 5 قصیده. | چنانکه اشاره شد، ابن بابک تابستانها را در بغداد مىگذرانید، به همین جهت ممدوحان بغدادی او نیز متعددند. از آن جملهاند: ابومحمد الا´وحد وزیر سلطان الدوله و عمادالدین دیلمى، یک قصیده؛ اما درباره فرزندش ابوالمکارم که فرمانده سپاه بود و عزالجیوش لقب داشت، 16 مدیحه ساخته است. وصف خانهها و قصرهایى که این امیر مىساخته، از نوع اشعار «داریات» است که در آن روزگار شهرت یافته بود؛ استاد ابوالحسنسعیدبننصر، 14 قصیده؛ استاد ابونصریزدانفاداربنمرزبان، 5 قصیده. | ||
با اینهمه ملاحظه مىشود که او هنوز بسیاری از وزیران بزرگ و مشهور را مدح نگفته است و یا چون نفوذی در دستگاهشان نداشته، به مدایح اندکى بسنده کرده است. مثلاً ذوالسعادتین ابوغالب وزیر بهاءالدوله و سلطانالدوله را تنها 4 قصیده سروده، یا درباره ابونصر شاپور بن اردشیر (متوفای | با اینهمه ملاحظه مىشود که او هنوز بسیاری از وزیران بزرگ و مشهور را مدح نگفته است و یا چون نفوذی در دستگاهشان نداشته، به مدایح اندکى بسنده کرده است. مثلاً ذوالسعادتین ابوغالب وزیر بهاءالدوله و سلطانالدوله را تنها 4 قصیده سروده، یا درباره ابونصر شاپور بن اردشیر (متوفای 406ق) وزیر بهاءالدوله که از بزرگترین وزیران بغداد بود، تنها 2 قصیده سروده که یکى از آنها هم، مدح نیست، بلکه گلایه از آن است که چرا یکى از خانههای او را در بغداد غصب کردهاند. | ||
افزون بر اینها وی برخى از بزرگان روزگار خود را در شهرهای دیگر نیز مدح گفته است، مثلاً ابوالعباس احمد را در بروجرد. ابومخلد را در موصل، شیخ ابوالحسین بن فادشاه را در اصفهان، قراوش را در کوفه و حتى شیخ ابوالحسن متولى بریدرا در دیلمان، مهذب بدر بن سهلان را در اهواز و سپس در ارجان، مدح گفته، اگر چه بسیاری از این مدایح را خود نزد ممدوح نمىخوانده، بلکه به وسیلهای به خدمتشان ارسال مىداشته است. | افزون بر اینها وی برخى از بزرگان روزگار خود را در شهرهای دیگر نیز مدح گفته است، مثلاً ابوالعباس احمد را در بروجرد. ابومخلد را در موصل، شیخ ابوالحسین بن فادشاه را در اصفهان، قراوش را در کوفه و حتى شیخ ابوالحسن متولى بریدرا در دیلمان، مهذب بدر بن سهلان را در اهواز و سپس در ارجان، مدح گفته، اگر چه بسیاری از این مدایح را خود نزد ممدوح نمىخوانده، بلکه به وسیلهای به خدمتشان ارسال مىداشته است. | ||
ممدوح طلبى و پرگویى ابن بابک را جستوجوی مختصری که ما در دیوان کردهایم به خوبى باز مىنماید: در دیوان 11 قصیده موجود است که به شهادت عناوین آنها در 395ق/1005م در ری سروده شدهاند. تعداد قصایدی را که وی در همین سال ساخته، ولى مورخ نیستند، دانسته نیست. از میان این قصاید، 4 قصیده را، تنها در نوروز آن سال، برای ممدوحان خوانده است. | ممدوح طلبى و پرگویى ابن بابک را جستوجوی مختصری که ما در دیوان کردهایم به خوبى باز مىنماید: در دیوان 11 قصیده موجود است که به شهادت عناوین آنها در 395ق/1005م در ری سروده شدهاند. تعداد قصایدی را که وی در همین سال ساخته، ولى مورخ نیستند، دانسته نیست. از میان این قصاید، 4 قصیده را، تنها در نوروز آن سال، برای ممدوحان خوانده است. |