پرش به محتوا

مسروق بن اجدع: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' .' به '.'
جز (جایگزینی متن - 'ه‏ها' به 'ه‏‌ها')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۹۱: خط ۹۱:
ثانیا: این ماجرا و تلاوت آیه مربوط به ابوموسى اشعرى است كه وقتى فرستادگان امام آمدند تا مردم را براى شركت در جنگ جمل بسیج كنند، كوفیان را از شركت در جنگ همراه [[امام علی علیه‌السلام|امیرمؤمنان علیه-السّلام]] باز می‌داشت، نه مسروق. این موضوع را طبرى در حوادث سال 36 آورده و بخشى از سخنان ابوموسى در آنجا چنین است:
ثانیا: این ماجرا و تلاوت آیه مربوط به ابوموسى اشعرى است كه وقتى فرستادگان امام آمدند تا مردم را براى شركت در جنگ جمل بسیج كنند، كوفیان را از شركت در جنگ همراه [[امام علی علیه‌السلام|امیرمؤمنان علیه-السّلام]] باز می‌داشت، نه مسروق. این موضوع را طبرى در حوادث سال 36 آورده و بخشى از سخنان ابوموسى در آنجا چنین است:


«اى مردم! این فتنه كور و ظلمانى است كه در آن خواب بودن بهتر از بیدار بودن و باز نشستن بهتر از قیام با آنان است. بنابراین شمشیرها را غلاف كنید و سر نیزه‏‌ها را از نیزه‏‌ها بیرون كشید؛ خداوند ما را برادر قرار داد و خون و اموال ما را بر یك دیگر حرام گردانیده است. خداوند می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَینَكُمْ بِالْباطِلِ ... وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِیماً» و نیز می‌فرماید: «وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ».
«اى مردم! این فتنه كور و ظلمانى است كه در آن خواب بودن بهتر از بیدار بودن و باز نشستن بهتر از قیام با آنان است. بنابراین شمشیرها را غلاف كنید و سر نیزه‏‌ها را از نیزه‏‌ها بیرون كشید؛ خداوند ما را برادر قرار داد و خون و اموال ما را بر یك دیگر حرام گردانیده است. خداوند می‌فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَینَكُمْ بِالْباطِلِ... وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِیماً» و نیز می‌فرماید: «وَ مَنْ یقْتُلْ مُؤْمِناً مُتَعَمِّداً فَجَزاؤُهُ جَهَنَّمُ».


ثالثا: از آنجا كه دروغگو كم حافظه است، در این دروغ كه به مسروق نسبت داده‏اند در هم گویى عجیبى رخ داده است. ابن سعد از شعبى- كه می‌پنداشت مسروق در هیچ كدام از جنگ‏ها همراه [[امام علی علیه‌السلام|على علیه‌السّلام]] شركت نكرده است- نقل كرده است: «هر گاه به مسروق گفته می‌شد: چرا از فرمان على سر باز زدى و در جنگ‏ها با وى شركت نكردى؟ براى پاسخ به این سؤال با آنان به بحث و جدل پرداخته و می‌گفت: شما را به خدا سوگند! آیا شاهد بودید زمانى را كه در مقابل یك دیگر صف آراستید و بر روى یك دیگر سلاح افراشتید و هم دیگر را به قتل رساندید، درى از آسمان گشوده شد، شما نظاره‏گر بودید و فرشته‏اى فرود آمد و بین دو سپاه قرار گرفته، گفت: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَینَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِیماً» آیا این، شما را از نبرد با یك‏دیگر باز نداشت؟ گفتند: آرى، گفت: به خدا سوگند براى آن آیه، درى از آسمان گشوده شد و فرشته‏اى والا مقام آن را بر زبان پیامبر شما فرو فرستاد؛ و آن، آیه محكمى از قرآن است كه چیزى آن را نسخ نكرده است». همچنین ابن سعد دو روایت با همین لفظ نقل كرده و هر دو را به شعبى نسبت داده است و سپس از عاصم روایتى را به صورت مرسل آورده، می‌گوید: «گفته شده است كه مسروق خودش به صحنه صفین آمد و میان دو لشكر ایستاد و گفت: اى مردم، آیا ندیدید ... آنگاه به درون انبوه جمعیت رفت و ناپدید گردید».
ثالثا: از آنجا كه دروغگو كم حافظه است، در این دروغ كه به مسروق نسبت داده‏اند در هم گویى عجیبى رخ داده است. ابن سعد از شعبى- كه می‌پنداشت مسروق در هیچ كدام از جنگ‏ها همراه [[امام علی علیه‌السلام|على علیه‌السّلام]] شركت نكرده است- نقل كرده است: «هر گاه به مسروق گفته می‌شد: چرا از فرمان على سر باز زدى و در جنگ‏ها با وى شركت نكردى؟ براى پاسخ به این سؤال با آنان به بحث و جدل پرداخته و می‌گفت: شما را به خدا سوگند! آیا شاهد بودید زمانى را كه در مقابل یك دیگر صف آراستید و بر روى یك دیگر سلاح افراشتید و هم دیگر را به قتل رساندید، درى از آسمان گشوده شد، شما نظاره‏گر بودید و فرشته‏اى فرود آمد و بین دو سپاه قرار گرفته، گفت: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَینَكُمْ بِالْباطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنْكُمْ وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِیماً» آیا این، شما را از نبرد با یك‏دیگر باز نداشت؟ گفتند: آرى، گفت: به خدا سوگند براى آن آیه، درى از آسمان گشوده شد و فرشته‏اى والا مقام آن را بر زبان پیامبر شما فرو فرستاد؛ و آن، آیه محكمى از قرآن است كه چیزى آن را نسخ نكرده است». همچنین ابن سعد دو روایت با همین لفظ نقل كرده و هر دو را به شعبى نسبت داده است و سپس از عاصم روایتى را به صورت مرسل آورده، می‌گوید: «گفته شده است كه مسروق خودش به صحنه صفین آمد و میان دو لشكر ایستاد و گفت: اى مردم، آیا ندیدید... آنگاه به درون انبوه جمعیت رفت و ناپدید گردید».


احتمالا بر گوینده خبر كه مجهول‌الهویه است امر مشتبه شده و در این پندار گمان داشته است در عبارت: «حتّى إذا كان بین الصّفّین ...» كه بخشى از خبر است، ضمیر در كان به مسروق بازمى‌‏گردد، در حالى كه- بر فرض صحت خبر- بازگشت ضمیر به فرشته است. و احتمال دارد كه این مسروق نام همان عكّى دوست معاویه است كه از چهره‌‏هاى برجسته شام است و همو است كه معاویه را بر تمرد از فرمان امام و خونخواهى عثمان تشویق می‌كرد.
احتمالا بر گوینده خبر كه مجهول‌الهویه است امر مشتبه شده و در این پندار گمان داشته است در عبارت: «حتّى إذا كان بین الصّفّین...» كه بخشى از خبر است، ضمیر در كان به مسروق بازمى‌‏گردد، در حالى كه- بر فرض صحت خبر- بازگشت ضمیر به فرشته است. و احتمال دارد كه این مسروق نام همان عكّى دوست معاویه است كه از چهره‌‏هاى برجسته شام است و همو است كه معاویه را بر تمرد از فرمان امام و خونخواهى عثمان تشویق می‌كرد.


اما نسبت دادن به او كه مأمور جمع‏‌آورى مالیات براى معاویه بود و زیاد بن ابیه او را حاكم «سلسله» قرار داده بود كه همان جا هم به سال 62 یا 63 مرد و مسروق از این كرده خود ناخشنود بود و می‌گفت: «سه تن مرا رها نكردند: زیاد، شریح و شیطان كه پیرامون مرا گرفتند و پیوسته چنین شغلى را (قبول حكومت سلسله) پیش چشم من آراستند تا اینكه در دام آن گرفتار آمدم!». او می‌گفت: «من هرگز از كرده‏اى كه مرا به جهنم برد بیشتر از این كار نهراسیده‏ام!». او همان جا بود تا مرد.
اما نسبت دادن به او كه مأمور جمع‏‌آورى مالیات براى معاویه بود و زیاد بن ابیه او را حاكم «سلسله» قرار داده بود كه همان جا هم به سال 62 یا 63 مرد و مسروق از این كرده خود ناخشنود بود و می‌گفت: «سه تن مرا رها نكردند: زیاد، شریح و شیطان كه پیرامون مرا گرفتند و پیوسته چنین شغلى را (قبول حكومت سلسله) پیش چشم من آراستند تا اینكه در دام آن گرفتار آمدم!». او می‌گفت: «من هرگز از كرده‏اى كه مرا به جهنم برد بیشتر از این كار نهراسیده‏ام!». او همان جا بود تا مرد.
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
بنابراین بسیار بعید به نظر می‌رسد كه دانشمندى بزرگ و راویى توانا همچون مسروق بن اجدع بر چنین منطقه كوچك و دورافتاده‏اى از مراكز علمى و فرهنگى‏ گمارده شود؛ خصوصا اینكه كار او چیزى شبیه كار مأمورین جمع‏‌آورى مالیات باشد! آرى، چیزى نیست كه درباره شخصیتى به سان مسروق بن اجدع كه پیشوایى الگو و یكى از صاحب نظران بزرگ است قابل پذیرش باشد؛ از این رو به نظر می‌رسد كارگزار آن ناحیه باید كس دیگرى باشد! ثالثا: [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادى]] می‌گوید: «مسروق بن اجدع همدانى و ادعا شده كه كنیه‌‏اش ابوعایشه است به سال 63 در كوفه درگذشت، او در این هنگام 63 سال داشت»، ولى ابن اثیر بر آن است كه: «مسروق بن اجدع در سال 62 یا 63 در مصر وفات یافت» و چنان كه ابن حجر آورده است: «در سلسل وفات یافت». بدین ترتیب درباره جاى قبر او سه قول است كه قول اول صحیح‏تر به نظر می‌رسد.
بنابراین بسیار بعید به نظر می‌رسد كه دانشمندى بزرگ و راویى توانا همچون مسروق بن اجدع بر چنین منطقه كوچك و دورافتاده‏اى از مراكز علمى و فرهنگى‏ گمارده شود؛ خصوصا اینكه كار او چیزى شبیه كار مأمورین جمع‏‌آورى مالیات باشد! آرى، چیزى نیست كه درباره شخصیتى به سان مسروق بن اجدع كه پیشوایى الگو و یكى از صاحب نظران بزرگ است قابل پذیرش باشد؛ از این رو به نظر می‌رسد كارگزار آن ناحیه باید كس دیگرى باشد! ثالثا: [[خطیب بغدادی، احمد بن علی|خطیب بغدادى]] می‌گوید: «مسروق بن اجدع همدانى و ادعا شده كه كنیه‌‏اش ابوعایشه است به سال 63 در كوفه درگذشت، او در این هنگام 63 سال داشت»، ولى ابن اثیر بر آن است كه: «مسروق بن اجدع در سال 62 یا 63 در مصر وفات یافت» و چنان كه ابن حجر آورده است: «در سلسل وفات یافت». بدین ترتیب درباره جاى قبر او سه قول است كه قول اول صحیح‏تر به نظر می‌رسد.


اما آن كسى كه در مصر وفات یافته احتمالا عكّى- از دوستان معاویه- است و آن كسى كه مأمور جمع‏‌آورى زكات بود و بر سلسله گمارده شده بود ممكن است ابن وائل باشد. و اللّه العالم اما اینكه او را از فرماندهان لشكر ابن زیاد به شمار آورده‏اند- بنابر آنچه در «مسترشد» آمده است- كاملا بى‏اساس می‌نماید، چه اینكه او مسروق بن وائل حضرمى، از لشكریان كوفه است كه براى جنگ با حسین بن على علیه‌السّلام در كربلا بسیج شده بودند. ابومخنف از عطاء بن سائب از عبدالجبار بن وائل حضرمى از برادرش مسروق بن وائل نقل كرده است كه گفت: «در صف اول سپاهى بودم كه براى نبرد با حسین به راه افتاده بود؛ با خود گفتم: اگر در صف اول باشم شاید سر حسین نصیب من گردد و بدین وسیله جایگاهى نزد عبیداللّه بن زیاد بیابم ...». او زمان پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌واله را درك كرده بود و با گروهى از مردم حضرموت خدمت رسیده بود.
اما آن كسى كه در مصر وفات یافته احتمالا عكّى- از دوستان معاویه- است و آن كسى كه مأمور جمع‏‌آورى زكات بود و بر سلسله گمارده شده بود ممكن است ابن وائل باشد. و اللّه العالم اما اینكه او را از فرماندهان لشكر ابن زیاد به شمار آورده‏اند- بنابر آنچه در «مسترشد» آمده است- كاملا بى‏اساس می‌نماید، چه اینكه او مسروق بن وائل حضرمى، از لشكریان كوفه است كه براى جنگ با حسین بن على علیه‌السّلام در كربلا بسیج شده بودند. ابومخنف از عطاء بن سائب از عبدالجبار بن وائل حضرمى از برادرش مسروق بن وائل نقل كرده است كه گفت: «در صف اول سپاهى بودم كه براى نبرد با حسین به راه افتاده بود؛ با خود گفتم: اگر در صف اول باشم شاید سر حسین نصیب من گردد و بدین وسیله جایگاهى نزد عبیداللّه بن زیاد بیابم...». او زمان پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌واله را درك كرده بود و با گروهى از مردم حضرموت خدمت رسیده بود.


اما دفاع مسروق بن اجدع از عثمان شاید تنها به خاطر حفظ وحدت و عدم تفرقه بوده است نه اینكه به عثمان عقیده‏اى داشته باشد؛ از این روست كه گفته‌‏اند: او از ابوبكر، عمر، على، ابن مسعود و أبىّ بن كعب نقل روایت كرده، ولى از عثمان چیزى نقل نكرده است. نیز گرامى داشتن عایشه فقط به خاطر احترام پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌واله بوده است و گرنه خود یكى از معترضان بر عایشه به خاطر ناهمگونى موضعش نسبت به عثمان است. ابن سعد از اعمش از خیثمه از مسروق نقل كرده است: «عایشه به هنگام كشته شدن عثمان گفت: او را بسان جامه‏اى پاكیزه رها كردید، سپس او را پیش آوردید تا همچون گوسفندى ذبح كنید؛ آیا امكان نداشت این كارها پیش از این صورت می‌گرفت؟! مسروق به او گفت: این كرده توست؛ تو بودى كه به مردم نوشتى و آنان را علیه عثمان شوراندى!! ولى عایشه به گونه‌‏اى حالت گرفت كه گویى خود سبب نبوده است».
اما دفاع مسروق بن اجدع از عثمان شاید تنها به خاطر حفظ وحدت و عدم تفرقه بوده است نه اینكه به عثمان عقیده‏اى داشته باشد؛ از این روست كه گفته‌‏اند: او از ابوبكر، عمر، على، ابن مسعود و أبىّ بن كعب نقل روایت كرده، ولى از عثمان چیزى نقل نكرده است. نیز گرامى داشتن عایشه فقط به خاطر احترام پیامبر صلّى‌اللّه‌علیه‌واله بوده است و گرنه خود یكى از معترضان بر عایشه به خاطر ناهمگونى موضعش نسبت به عثمان است. ابن سعد از اعمش از خیثمه از مسروق نقل كرده است: «عایشه به هنگام كشته شدن عثمان گفت: او را بسان جامه‏اى پاكیزه رها كردید، سپس او را پیش آوردید تا همچون گوسفندى ذبح كنید؛ آیا امكان نداشت این كارها پیش از این صورت می‌گرفت؟! مسروق به او گفت: این كرده توست؛ تو بودى كه به مردم نوشتى و آنان را علیه عثمان شوراندى!! ولى عایشه به گونه‌‏اى حالت گرفت كه گویى خود سبب نبوده است».