۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'میکنن' به 'میکنن') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'می توان' به 'میتوان') |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
'''فصل اول:''' | '''فصل اول:''' | ||
آنچه | آنچه میتوان از [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام خمینی]] نسبت به اسلام و انقلاب اسلامی آموخت، ایجاد خودآگاهی نسبت به اسلام است. در این حالت است که میتوان برکات مسلمانی و انقلابی بودن را در زندگی خود وارد کرد و از بی تفاوتی نسبت به حق و حقیقت خود را رهانید و گرفتار زندگی سرد و رفاه زده نشد. | ||
لازم به ذکر است که علت آن که بعضی ها در مسیر انقلاب احساس خستگی می کردند، ولی امام با آن کهولت سن اصلاً خستگی به خود راه نمیدادند به جهت ورود به شور وظیفه و دل آگاهی ایشان بود. | لازم به ذکر است که علت آن که بعضی ها در مسیر انقلاب احساس خستگی می کردند، ولی امام با آن کهولت سن اصلاً خستگی به خود راه نمیدادند به جهت ورود به شور وظیفه و دل آگاهی ایشان بود. | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
امام با بصیرت و خودآگاهی و دلآگاهی تمام در آن برهه از تاریخ آمد تا چند نکته را با ما در میان بگذارد. | امام با بصیرت و خودآگاهی و دلآگاهی تمام در آن برهه از تاریخ آمد تا چند نکته را با ما در میان بگذارد. | ||
نکته اول: این که در حکومت غیردینی فقط سفلگان آزاد و راحت اند و نه روح های بزرگ و آزاده، روح یک انسان آزاده | نکته اول: این که در حکومت غیردینی فقط سفلگان آزاد و راحت اند و نه روح های بزرگ و آزاده، روح یک انسان آزاده نمیتواند در حکومت غیردینی احساس آزادی کند. | ||
نکته دومی که [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] روشن نمودند، توجه به عدم توانایی حکومتهای غیردینی در حل ابتدایی ترین امور و مسائل جامعه است، در حالی که با حیله گری تمام، ناتوانی خود را پنهان میکنند و با انواع نهضت ها دین خدا را در سر و سامان دادن جامعه ناتوان نشان میدهند. | نکته دومی که [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] روشن نمودند، توجه به عدم توانایی حکومتهای غیردینی در حل ابتدایی ترین امور و مسائل جامعه است، در حالی که با حیله گری تمام، ناتوانی خود را پنهان میکنند و با انواع نهضت ها دین خدا را در سر و سامان دادن جامعه ناتوان نشان میدهند. | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
[[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] راز شکست فرهنگ مدرنیته را که همان دوری از فرهنگ انبیاء بود، اعلام کرد و فرمود: «حتی روابط سیاسی جوامع را باید دین تنظیم کند و جهت دهد.» طرح ولایت فقیه طرحی است مقابل فرهنگ مدرنیته که چهار صد سال بشر را به بازی گرفت و متذکر درمان بیماری جهان امروز است. البته آن طرح باید در حوزه ی اسلامی به گونه ای و در حوزه غیراسلامی به گونهای دیگر اجرا شود، عمده توجه بشر است بر این که باید احکام الهی بر امورات بشر حاکم باشد. | [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] راز شکست فرهنگ مدرنیته را که همان دوری از فرهنگ انبیاء بود، اعلام کرد و فرمود: «حتی روابط سیاسی جوامع را باید دین تنظیم کند و جهت دهد.» طرح ولایت فقیه طرحی است مقابل فرهنگ مدرنیته که چهار صد سال بشر را به بازی گرفت و متذکر درمان بیماری جهان امروز است. البته آن طرح باید در حوزه ی اسلامی به گونه ای و در حوزه غیراسلامی به گونهای دیگر اجرا شود، عمده توجه بشر است بر این که باید احکام الهی بر امورات بشر حاکم باشد. | ||
[[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] با طرح ولایت فقیه اعلام کردهاند حکومت ها باید در تنظیم روابط انسان ها و در جهت دادن به جامعه، نظر به حقیقت داشته باشند و نه به منابع احزاب و یا نظر به هوس های افراد و این همان طرح ولایت فقیه است که با سر و صدای زیاد سعی میکنند اگر توانستند آن را بد معرفی کنند و اگر نتوانستند آن را نادیده بگیرند، ولی تا کی | [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] با طرح ولایت فقیه اعلام کردهاند حکومت ها باید در تنظیم روابط انسان ها و در جهت دادن به جامعه، نظر به حقیقت داشته باشند و نه به منابع احزاب و یا نظر به هوس های افراد و این همان طرح ولایت فقیه است که با سر و صدای زیاد سعی میکنند اگر توانستند آن را بد معرفی کنند و اگر نتوانستند آن را نادیده بگیرند، ولی تا کی میتوان آن را نادیده گرفت؟ | ||
طرح [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] با تأسی به فرهنگ انبیاء بر دو خصوصیت تأکید دارد: یکی این که تمام روابط اجتماعی، سیاسی، آموزشی و اقتصادی بشر باید دینی باشد، دیگر این که حیات دنیایی یک حیات موقت است و انسان باید سعی کند به حداقل رفاه راضی شود تا زندگی صحیح برایش ممکن گردد و از زندگیاش سود ببرد. | طرح [[موسوی خمینی، سید روحالله|امام خمینی]] با تأسی به فرهنگ انبیاء بر دو خصوصیت تأکید دارد: یکی این که تمام روابط اجتماعی، سیاسی، آموزشی و اقتصادی بشر باید دینی باشد، دیگر این که حیات دنیایی یک حیات موقت است و انسان باید سعی کند به حداقل رفاه راضی شود تا زندگی صحیح برایش ممکن گردد و از زندگیاش سود ببرد. |