پرش به محتوا

تأويل مختلف الحديث: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR22117J1.jpg | عنوان = تأويل مختلف الحديث | عنوان‌های دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = ابن‌قتیبه، عبدالله بن مسلم (نويسنده) |زبان | زبان = عربی | کد کنگره = ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏ت‎‏2 106/5 BP | موضوع =احادیث اهل سنت - نقد و...» ایجاد کرد)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۴: خط ۲۴:
| پیش از =  
| پیش از =  
}}
}}
'''تأويل مختلف الحديث'''، نوشته ابومحمد عبدالله بن مسلم یا ابو‌محمد جبلی، مشهور به ابن قتیبه دینورى (276-213ق)، تاریخ‌نگار و دانشمند بزرگ عصر عباسى است. این اثر، پاسخی به اصحاب رأی (معتزلیان) و شیعیان، در توجیه تعارض‌هایی است که در حدیث‌های نبوی(ص) دیده می‌شود. این کتاب با تحقیق و تصحیح اسماعیل اسعردی و بهره‌گیری از سه نسخه خطی عرضه ‌شده ‌است.
'''تأويل مختلف الحديث'''، نوشته ابومحمد عبدالله بن مسلم یا ابو‌محمد جبلی، مشهور به [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه دینورى]] (276-213ق)، تاریخ‌نگار و دانشمند بزرگ عصر عباسى است. این اثر، پاسخی به اصحاب رأی (معتزلیان) و شیعیان، در توجیه تعارض‌هایی است که در حدیث‌های نبوی(ص) دیده می‌شود. این کتاب با تحقیق و تصحیح [[اسماعیل اسعردی]] و بهره‌گیری از سه نسخه خطی عرضه ‌شده ‌است.


ابن قتیبه در این ردیه‌ای که بر خورده‌گیری‌های متکلمان و اصحاب رأی نوشته، دیدگاه‌های اصحاب حدیث را به‌همراه حدیث‌هایی که در آن‌ها ادعای تناقض شده، بررسی‌ نموده ‌است و احکامی را نیز که در آن‌ها ادعای اجماع می‌شود، اما قرآن آن‌ها را باطل کرده و فرقه‌هایی چون خوارج به آن‌ها احتجاج کرده‌اند، توجیه می‌کند. او با تمسک به قاعده «الجمع مهما أمكن أولی من الطرح»، حدیث‌هایی را که به‌ظاهر با اسلام و توحید مطابقت ندارد، تأویل می‌کند و به دفاع از اهل حدیث می‌پردازد. کار او در نزد عالمی چون «ابن ابی‌جمهور»، بهترین اثر در زمانه است.
[[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] در این ردیه‌ای که بر خورده‌گیری‌های متکلمان و اصحاب رأی نوشته، دیدگاه‌های اصحاب حدیث را به‌همراه حدیث‌هایی که در آن‌ها ادعای تناقض شده، بررسی‌ نموده ‌است و احکامی را نیز که در آن‌ها ادعای اجماع می‌شود، اما قرآن آن‌ها را باطل کرده و فرقه‌هایی چون خوارج به آن‌ها احتجاج کرده‌اند، توجیه می‌کند. او با تمسک به قاعده «الجمع مهما أمكن أولی من الطرح»، حدیث‌هایی را که به‌ظاهر با اسلام و توحید مطابقت ندارد، تأویل می‌کند و به دفاع از اهل حدیث می‌پردازد. کار او در نزد عالمی چون «ابن ابی‌جمهور»، بهترین اثر در زمانه است.


ابن قتیبه پیش از هر چیز، محدث بوده است. این کتاب آخرین اثر او است که پس از کتاب «غريب الحديث» نوشته است. او هم به توجیه حدیث پیامبر(ص) و هم به توجیه سخن صحابه می‌پردازد و در کار خود به قوت و ضعف اسناد توجه نمی‌کند. وی گاه به ذکر نیمی از یک حدیث یا معنای آن بسنده ‌می‌کند و این کار، ابن قتیبه را متهم به این کرده است که بیشتر احادیثی را که از شیوخ خود نقل نموده، جعلی است و برخی از آن‌ها را نیز عقل سلیم نمی‌پذیرد<ref>ر.ک: آذرتاش آذرنوش، ج4، ص452</ref>‏.
[[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] پیش از هر چیز، محدث بوده است. این کتاب آخرین اثر او است که پس از کتاب «غريب الحديث» نوشته است. او هم به توجیه حدیث پیامبر(ص) و هم به توجیه سخن صحابه می‌پردازد و در کار خود به قوت و ضعف اسناد توجه نمی‌کند. وی گاه به ذکر نیمی از یک حدیث یا معنای آن بسنده ‌می‌کند و این کار، [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] را متهم به این کرده است که بیشتر احادیثی را که از شیوخ خود نقل نموده، جعلی است و برخی از آن‌ها را نیز عقل سلیم نمی‌پذیرد<ref>ر.ک: آذرتاش آذرنوش، ج4، ص452</ref>‏.


ابن قتیبه از علوم و قواعد ادبی، علوم عقلی، اصول فقه، آموزه‌های قرآنی و فقه الحدیث بهره‌ گرفته ‌است. او تعارض‌های حدیثی را به سه شکل «تأویل‌های ناصحیح»، «جمع و حل تعارض‌های غیر مستقر» و «مستقر» ارائه می‌کند. او روایتی را کنار نمی‌نهد و می‌کوشد تا حد ممکن راهی برای جمع روایات بیابد. همچنین در مواردی معدود در مواجهه با تعارض‌های مستقر در روایات، میان آن‌ها ترجیح قائل شده و یکی را می‌پذیرد. او در یک مورد، از ترجیح سندی بهره‌ می‌جوید<ref>ر.ک: آب‌باریکی، فاطمه؛ قلندرلکی سلطانی، لیلا، ص97-96</ref>. ‏همچنین، در حل تعارض غیر ظاهری، از تخییر و در حل تعارض ظاهری، از نسخ بهره می‌برد<ref>ر.ک: همان، ص103-102</ref>‏. تا جایی‌که برخی به هنگام مقایسه شیخ طوسی با او، از تأثیری که طوسی در حل تعارض حدیث‌ها از ابن قتیبه گرفته، سخن گفته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص101</ref>.
ابن قتیبه از علوم و قواعد ادبی، علوم عقلی، اصول فقه، آموزه‌های قرآنی و فقه الحدیث بهره‌ گرفته ‌است. او تعارض‌های حدیثی را به سه شکل «تأویل‌های ناصحیح»، «جمع و حل تعارض‌های غیر مستقر» و «مستقر» ارائه می‌کند. او روایتی را کنار نمی‌نهد و می‌کوشد تا حد ممکن راهی برای جمع روایات بیابد. همچنین در مواردی معدود در مواجهه با تعارض‌های مستقر در روایات، میان آن‌ها ترجیح قائل شده و یکی را می‌پذیرد. او در یک مورد، از ترجیح سندی بهره‌ می‌جوید<ref>ر.ک: آب‌باریکی، فاطمه؛ قلندرلکی سلطانی، لیلا، ص97-96</ref>. ‏همچنین، در حل تعارض غیر ظاهری، از تخییر و در حل تعارض ظاهری، از نسخ بهره می‌برد<ref>ر.ک: همان، ص103-102</ref>‏. تا جایی‌که برخی به هنگام مقایسه [[طوسی، محمد بن حسن|شیخ طوسی]] با او، از تأثیری که [[طوسی، محمد بن حسن|طوسی]] در حل تعارض حدیث‌ها از [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] گرفته، سخن گفته‌اند<ref>ر.ک: همان، ص101</ref>.


ابن قتیبه خود دستی در ادبیات، زبان و فلسفه داشته و پیش از پرداختن به مقوله‌های اهل حدیث، یکی از سرسخت‌ترین مدافعان علم کلام بوده است. او تلاش می‌کند که از ستون‌های مهم عقاید و احکام فقهی اهل سنت در برابر طعنه‌های اهل رأی - که می‌رفت کیان منظومه فکری اهل سنت را نابود گرداند - دفاع کند. البته در دفاع او توجه جدی به اعتبار براهین یا منابع آن نیست و غلبه عاطفه دینی بر اقناع عقلی در کتابش دیده ‌می‌شود؛ به‌گونه‌ای که مخالفان او می‌توانند از برخی برهان‌های او علیه خودش بهره ‌جویند. برای همین، «ابن الصلاح» می‌گوید: «کتاب ابن قتیبه اگر از یک‌سو بتوانیم بگوییم که به‌خوبی به موضوع پرداخته است، اما در مواردی نیز بد عمل کرده و در آن کم گذاشته است». ابن قتیبه اخبار متعارض‌ را بدون اینکه حتی در درستی یک حدیث تردید کند، یا از ارزش آن‌ها بکاهد، توجیه‌ نموده ‌است. او خواسته است رویکرد متن‌محور را در فرهنگ اسلامی جا بیندازد و از همه راه‌های ممکن برای حمایت از متن و جلوگیری از تعارض متون بهره‌ بگیرد.
ابن قتیبه خود دستی در ادبیات، زبان و فلسفه داشته و پیش از پرداختن به مقوله‌های اهل حدیث، یکی از سرسخت‌ترین مدافعان علم کلام بوده است. او تلاش می‌کند که از ستون‌های مهم عقاید و احکام فقهی اهل سنت در برابر طعنه‌های اهل رأی - که می‌رفت کیان منظومه فکری اهل سنت را نابود گرداند - دفاع کند. البته در دفاع او توجه جدی به اعتبار براهین یا منابع آن نیست و غلبه عاطفه دینی بر اقناع عقلی در کتابش دیده ‌می‌شود؛ به‌گونه‌ای که مخالفان او می‌توانند از برخی برهان‌های او علیه خودش بهره ‌جویند. برای همین، «ابن الصلاح» می‌گوید: «کتاب [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] اگر از یک‌سو بتوانیم بگوییم که به‌خوبی به موضوع پرداخته است، اما در مواردی نیز بد عمل کرده و در آن کم گذاشته است». [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] اخبار متعارض‌ را بدون اینکه حتی در درستی یک حدیث تردید کند، یا از ارزش آن‌ها بکاهد، توجیه‌ نموده ‌است. او خواسته است رویکرد متن‌محور را در فرهنگ اسلامی جا بیندازد و از همه راه‌های ممکن برای حمایت از متن و جلوگیری از تعارض متون بهره‌ بگیرد.


ابن قتیبه به سه دسته تعارض پاسخ می‌دهد؛ نخست، تعارض میان برخی از احادیث نبوی با نص قرآنی، دوم، تعارض میان احادیث نبوی با یکدیگر و سوم، تعارض میان حدیث نبوی با سخن دیگران (مانند خلیفه دوم) است که آنان را نیز در دایره نقلی‌اش جای می‌دهد.
[[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] به سه دسته تعارض پاسخ می‌دهد؛ نخست، تعارض میان برخی از احادیث نبوی با نص قرآنی، دوم، تعارض میان احادیث نبوی با یکدیگر و سوم، تعارض میان حدیث نبوی با سخن دیگران (مانند خلیفه دوم) است که آنان را نیز در دایره نقلی‌اش جای می‌دهد.


نمونه دسته نخست، تعارض حدیث نبوی(ص) «‌خداوند پشت آدم را لمس کرد و ذریه او تا روز قیامت را از او خلق کرد»، با آیه عالم ذر «و إذ أخذ ربّك من بني آدم من ظهورهم» است که بر اساس این حدیث، نسل آدم از پشت او گرفته شده‌اند، اما بر اساس قرآن، از پشت فرزندان آدم آمده‌اند». ابن قتیبه می‌گوید: آدم در این حدیث، کنایه از فرزندان او است؛ زیرا آنان از اویند. برای همین، نتیجه کاملا بلاغی می‌شود. البته او در جای خود به امکان نسخ قرآن توسط سنت باور دارد و سنت را از جنس وحی می‌گیرد.
نمونه دسته نخست، تعارض حدیث نبوی(ص) «‌خداوند پشت آدم را لمس کرد و ذریه او تا روز قیامت را از او خلق کرد»، با آیه عالم ذر «و إذ أخذ ربّك من بني آدم من ظهورهم» است که بر اساس این حدیث، نسل آدم از پشت او گرفته شده‌اند، اما بر اساس قرآن، از پشت فرزندان آدم آمده‌اند». [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] می‌گوید: آدم در این حدیث، کنایه از فرزندان او است؛ زیرا آنان از اویند. برای همین، نتیجه کاملا بلاغی می‌شود. البته او در جای خود به امکان نسخ قرآن توسط سنت باور دارد و سنت را از جنس وحی می‌گیرد.


نمونه دسته دوم، تعارض میان دو حدیث از رسول خدا(ص) است که در یکی چنین آمده است: «کسی که در راه حفظ مالش کشته شود، شهید است» و در دیگری این‌گونه است: «پلاس خانه‌ات باش. اگر بر تو وارد شدند، به اتاقت برو و آنگاه که به اتاقت وارد شدند، بگو [با کشتن من] گناه من و خود را بر گردن بگیر. بنده مقتول خدا باش، اما بنده قاتل خدا مباش». ابن قتیبه می‌گوید: «هر حدیث ، موضعی متفاوت از موضع دیگر دارد و اگر دو حدیث، در موضع خود قرار گیرند، اختلاف از بین می‌رود». در این دو حدیث نیز، روایت نخست، به مقاومت در برابر دزدان ربط داشته و روایت دوم، به زمان فتنه مربوط است. ابن قتیبه در واقع، به داده‌های برون‌متنی توجه می‌کند که بر تأویل معنوی، لفظی و تاریخی مستند است.
نمونه دسته دوم، تعارض میان دو حدیث از رسول خدا(ص) است که در یکی چنین آمده است: «کسی که در راه حفظ مالش کشته شود، شهید است» و در دیگری این‌گونه است: «پلاس خانه‌ات باش. اگر بر تو وارد شدند، به اتاقت برو و آنگاه که به اتاقت وارد شدند، بگو [با کشتن من] گناه من و خود را بر گردن بگیر. بنده مقتول خدا باش، اما بنده قاتل خدا مباش». [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] می‌گوید: «هر حدیث ، موضعی متفاوت از موضع دیگر دارد و اگر دو حدیث، در موضع خود قرار گیرند، اختلاف از بین می‌رود». در این دو حدیث نیز، روایت نخست، به مقاومت در برابر دزدان ربط داشته و روایت دوم، به زمان فتنه مربوط است. [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] در واقع، به داده‌های برون‌متنی توجه می‌کند که بر تأویل معنوی، لفظی و تاریخی مستند است.


نمونه دسته سوم: تعارض میان حدیث «الأئمة مِن قريش»، ‌با این سخن خلیفه دوم به هنگام مرگ است که می‌گوید: «اگر سالم، غلام ابی‌حذیفه زنده بود، ذره‌ای در او شک نمی‌کردم». بااینکه سالم از قریش نبوده است، چرا عمر او را برای خلافت معرفی می‌کند؟ ابن قتیبه این‌گونه توجیه می‌کند که موضوع روایت رسول خدا(ص) «خلافت» است، اما موضوع سخن عمر «امامت نماز» است<ref>ر.ک: الحمامی، نادر</ref>‏.
نمونه دسته سوم: تعارض میان حدیث «الأئمة مِن قريش»، ‌با این سخن خلیفه دوم به هنگام مرگ است که می‌گوید: «اگر سالم، غلام ابی‌حذیفه زنده بود، ذره‌ای در او شک نمی‌کردم». بااینکه سالم از قریش نبوده است، چرا عمر او را برای خلافت معرفی می‌کند؟ [[ابن قتیبه، عبدالله بن مسلم|ابن قتیبه]] این‌گونه توجیه می‌کند که موضوع روایت رسول خدا(ص) «خلافت» است، اما موضوع سخن عمر «امامت نماز» است<ref>ر.ک: الحمامی، نادر</ref>‏.


==پانویس ==
==پانویس ==