۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NURحضور قلب در نمازJ1.jpg | عنوان = در محضر روحالله (حضور قلب در نماز) | عنوانهای دیگر = |پدیدآورندگان | پدیدآوران = قدوسیزاده، حسن (نویسنده) |زبان | زبان = | کد کنگره = | موضوع = برگرفته از آثار حضرت امام(ره)، حضور قلب د...» ایجاد کرد) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''در محضر روحالله (حضور قلب در نماز)''' تألیف حسن قدوسیزاده | '''در محضر روحالله (حضور قلب در نماز)''' تألیف [[قدوسیزاده، حسن|حسن قدوسیزاده]] | ||
هدف اصلی از گردآوری این کتاب، آشنایی جوانان با دیدگاه های ناب حضرت امام درباره نماز است، چرا که به قول آن بزرگوار: «نماز همراه با حضور قلب، معجونی | نماز در دیدگاه [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام]] از اهمیتی خاص و جایگاهی واال برخوردار است به گونه ای که به جرأت می توان گفت: آنچه در سیره علمی و عملی آن بزرگوار مانند ماه تمام درخشش دارد، نماز است. شاهد این سخن، دو تألیف باعظمت «سرالصلوه» و «آداب الصلوه» است. | ||
هدف اصلی از گردآوری این کتاب، آشنایی جوانان با دیدگاه های ناب [[موسوی خمینی، سید روحالله|حضرت امام]] درباره نماز است، چرا که به قول آن بزرگوار: «نماز همراه با حضور قلب، معجونی | |||
است الهی که برای تمام دردها و نقص های نفوس فراهم آمده» . | است الهی که برای تمام دردها و نقص های نفوس فراهم آمده» . | ||
این مجموعه در شش فصل جمع آوری شده که عنوانها عبارتند از: | این مجموعه در شش فصل جمع آوری شده که عنوانها عبارتند از: | ||
فصل اول: اهمیت نماز در سیره علمی و عملی امام نماز | فصل اول: اهمیت نماز در سیره علمی و عملی امام نماز | ||
فصل دوم: باطن و سر | فصل دوم: باطن و سر | ||
فصل سوم: ثمرات و اهمیت حضور قلب در نماز | فصل سوم: ثمرات و اهمیت حضور قلب در نماز | ||
فصل چهارم: موانع حضور قلب در نماز | فصل چهارم: موانع حضور قلب در نماز | ||
فصل پنجم: عوامل حضور قلب در نماز | فصل پنجم: عوامل حضور قلب در نماز | ||
فصل ششم: مراتب حضور قلب در نماز | فصل ششم: مراتب حضور قلب در نماز | ||
عمودیت دارد ... و برُاق سیر و رفرف عروج اهل معرفت و اصحاب قلوب نماز است. | عمودیت دارد ... و برُاق سیر و رفرف عروج اهل معرفت و اصحاب قلوب نماز است. | ||
امام در ماه رمضان، در هوای پنجاه درجه نجف، با آن سن و سال و ضعف مفرط، روزی هجده ساعت روزه می گرفتند و تا نماز مغرب و عشا را همراه با نوافل به جا نمی آوردند افطار نمی کردند. | امام در ماه رمضان، در هوای پنجاه درجه نجف، با آن سن و سال و ضعف مفرط، روزی هجده ساعت روزه می گرفتند و تا نماز مغرب و عشا را همراه با نوافل به جا نمی آوردند افطار نمی کردند. | ||
خط ۴۸: | خط ۵۷: | ||
«قبولی نماز به اقبال قلب است که اگر اقبال قلب در نماز نباشد از درجه اعتبار ساقط و لایق محضر حضرت حق نیست و مورد قبول نمی شود... و بدون آن جمیع عبادات از درجه اعتبار ساقط می شود.» | «قبولی نماز به اقبال قلب است که اگر اقبال قلب در نماز نباشد از درجه اعتبار ساقط و لایق محضر حضرت حق نیست و مورد قبول نمی شود... و بدون آن جمیع عبادات از درجه اعتبار ساقط می شود.» | ||
1. فنای اراده نفس و قوای آن در اراده حق: مهمترین ثمره حضور قلب در نماز، شکست جنود ابلیس و تقویت اراده نفس در مُلک و ملکوت هستی است به گونه ای که خدای سبحان، اراده انسان را در عوالم غیب نافذ فرماید و او را مثل اعلای خود قرار دهد. | |||
2. اقبال حضرت حق و رفع حجاب ها | 1.فنای اراده نفس و قوای آن در اراده حق: مهمترین ثمره حضور قلب در نماز، شکست جنود ابلیس و تقویت اراده نفس در مُلک و ملکوت هستی است به گونه ای که خدای سبحان، اراده انسان را در عوالم غیب نافذ فرماید و او را مثل اعلای خود قرار دهد. | ||
3. قبولی تمام عبادات: قبولی نماز شرط قبولی سایر اعمال است، و اگر نماز قبول نشود، به اعمال دیگر اصلا نظر نکنند. | |||
2.اقبال حضرت حق و رفع حجاب ها | |||
3.قبولی تمام عبادات: قبولی نماز شرط قبولی سایر اعمال است، و اگر نماز قبول نشود، به اعمال دیگر اصلا نظر نکنند. | |||
'''موانع حضور قلب در نماز:''' | '''موانع حضور قلب در نماز:''' | ||
الف) موانع بیرونی: گاهی از امور خارجه و طرق حواسّ ظاهره حاصل می شود ،مثل آنکه گوش انسان درحال عبادت چیزی بشنود و خاطر به آن متعلق شده مبدأ تخیلات و تفکرات باطنیه گردد و واهمه و متصربفه در آن تصرف نموده از شاخه ای به شاخه ای پرواز کند ... و طیق علاج این امور را گرچه فرمودند رفع این اسباب است، مثل آن که در بیت تاریکی یا محل خلوتی بایستد و چشم خود را در وقت نماز ببندد. | الف) موانع بیرونی: گاهی از امور خارجه و طرق حواسّ ظاهره حاصل می شود ،مثل آنکه گوش انسان درحال عبادت چیزی بشنود و خاطر به آن متعلق شده مبدأ تخیلات و تفکرات باطنیه گردد و واهمه و متصربفه در آن تصرف نموده از شاخه ای به شاخه ای پرواز کند ... و طیق علاج این امور را گرچه فرمودند رفع این اسباب است، مثل آن که در بیت تاریکی یا محل خلوتی بایستد و چشم خود را در وقت نماز ببندد. | ||
ب) موانع درونی: و گاهی تشتّت خاطر و مانع از حضور قلب، از امور باطنه است و آن به طریق کلی دو منشأ بزرگ دارد که عمده امور به آن دو منشأ برگردد: | ب) موانع درونی: و گاهی تشتّت خاطر و مانع از حضور قلب، از امور باطنه است و آن به طریق کلی دو منشأ بزرگ دارد که عمده امور به آن دو منشأ برگردد: | ||
خط ۶۲: | خط ۷۵: | ||
الف) فراغت برای عبادت: «بدان که فراغت برای عبادت حاصل شود به فراغت وقت برای آن و فراغت قلب و این امر از مهمات است در باب عبادات که حضور قلب بدون آن تحقق پیدا نکند و عبادت بی حضور قلب قیمتی ندارد. و آنچه باعث حضور قلب شود دو امر است: یکی فراغت وقت و قلب، و دیگر فهماندن به قلب اهمیت عبادت را. | الف) فراغت برای عبادت: «بدان که فراغت برای عبادت حاصل شود به فراغت وقت برای آن و فراغت قلب و این امر از مهمات است در باب عبادات که حضور قلب بدون آن تحقق پیدا نکند و عبادت بی حضور قلب قیمتی ندارد. و آنچه باعث حضور قلب شود دو امر است: یکی فراغت وقت و قلب، و دیگر فهماندن به قلب اهمیت عبادت را. | ||
مقصود از فراغت وقت آن است که انسان در هر شبانه روزی برای عبادت خود وقتی را معین کند که در آن وقت، خود را موظف بداند فقط به عبادت و اشتغال دیگری را برای خود در آن وقت قرار ندهد و از فراغت وقت مهمتر ،فراغت قلب است. بلکه فراغت وقت نیز مقدمه ای برای این فراغت است. و آن چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتته منصرف نماید، و دل را یکسره خالی و خالص برای توجه به عبادت و مناجات با حق تعالی نماید». | مقصود از فراغت وقت آن است که انسان در هر شبانه روزی برای عبادت خود وقتی را معین کند که در آن وقت، خود را موظف بداند فقط به عبادت و اشتغال دیگری را برای خود در آن وقت قرار ندهد و از فراغت وقت مهمتر ،فراغت قلب است. بلکه فراغت وقت نیز مقدمه ای برای این فراغت است. و آن چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و هموم دنیایی فارغ کند و توجه قلب را از امور متفرقه و خواطر متشتته منصرف نماید، و دل را یکسره خالی و خالص برای توجه به عبادت و مناجات با حق تعالی نماید». | ||
ب) توجه به اسرار باطنی نماز: «بدان که حضور قلب در عبادات حاصل نشود مگر به افهام نمودن به قلب اهمیت عبادات را. و آن درحقیقت میسور نشود مگر به فهمیدن اسرار و حقایق آن ها»... . | ب) توجه به اسرار باطنی نماز: «بدان که حضور قلب در عبادات حاصل نشود مگر به افهام نمودن به قلب اهمیت عبادات را. و آن درحقیقت میسور نشود مگر به فهمیدن اسرار و حقایق آن ها»... . | ||
'''مراتب حضور قلب در نماز:''' | '''مراتب حضور قلب در نماز:''' | ||
«پس از آنکه معلوم شد که حضور قلب در عبادات، قلب و روح عبادات است و نورانیت و مراتب کمال آن بسته است به حضور قلب و مراتب آن، اکنون باید دانست که از برای حضور قلب مراتبی است که بعضی از آن مراتب اختصاص دارد به اولیای حق، و دست دیگران از وصول به آن کوتاه است، ولی بعض مراتب آن برای سلسله رعیت نیز ممکن الحصول است، و باید دانست که حضور قلب به طریق کلی منقسم شود | «پس از آنکه معلوم شد که حضور قلب در عبادات، قلب و روح عبادات است و نورانیت و مراتب کمال آن بسته است به حضور قلب و مراتب آن، اکنون باید دانست که از برای حضور قلب مراتبی است که بعضی از آن مراتب اختصاص دارد به اولیای حق، و دست دیگران از وصول به آن کوتاه است، ولی بعض مراتب آن برای سلسله رعیت نیز ممکن الحصول است، و باید دانست که حضور قلب به طریق کلی منقسم شود | ||
به دو قسمت عمده: یکی حضور قلب در عبادت، و دیگر حضور قلب در معبود.» | به دو قسمت عمده: یکی حضور قلب در عبادت، و دیگر حضور قلب در معبود.» | ||
الف) حضور قلب در عبادت: پس از برای آن نیز مراتبی است که عمده آن دو مرتبه است: 1. حضور قلب اجمالی در عبادت و 2. حضور قلب تفصیلی در عبادت. | الف) حضور قلب در عبادت: پس از برای آن نیز مراتبی است که عمده آن دو مرتبه است: 1. حضور قلب اجمالی در عبادت و 2. حضور قلب تفصیلی در عبادت. | ||
ب) حضور قلب در معبود: و آن نیز دارای مراتبی است که عمده آن سه مرتبه است: | ب) حضور قلب در معبود: و آن نیز دارای مراتبی است که عمده آن سه مرتبه است: | ||
1. یکی حضور قلب در تجلیات افعالی) و مقصود آن است که شخص عابد سالک علما و برهانا بداند که تمام مراتب وجود و مشاهد غیب و شهود پرتو فیض تجلیً ذات اقدًس هستند، و از اخیره عالم طبیعت تا سرچشمه ملکوت اعلی و جبروت اعظم به یک طور و یک نحو حاضرند در پیشگاه مقدسش)... | |||
2. حضور قلب در تجلیات اسمائی و صفاتی( و اگر قلب سالک از پرتو فیض اقدس در ازل قابلیتش بیش از این باشد، پس از این صعق به خود آید و انس حاصل کند و به مملکت خود رجوع کند و مورد تجلیات اسمائیه شود، و همان مراتب را طی کرده به فنای صفاتی نائل شود، و به مناسبت عین ثابتش در اسمی از اسماء الهیه فانی گردد). | 1.یکی حضور قلب در تجلیات افعالی) و مقصود آن است که شخص عابد سالک علما و برهانا بداند که تمام مراتب وجود و مشاهد غیب و شهود پرتو فیض تجلیً ذات اقدًس هستند، و از اخیره عالم طبیعت تا سرچشمه ملکوت اعلی و جبروت اعظم به یک طور و یک نحو حاضرند در پیشگاه مقدسش)... | ||
3. حضور قلب در تجلیات ذاتی( و اگر از تجلی فیض اقدس، استعداد بیش از این اندازه باشد، پس از این صعق و فنا نیز انس حاصل آید و سالک به خود آید و مورد تجلیات ذاتیه گردد؛ تا آخر مرتبه فنای ذاتی و صعق کلی سیر تمام شود و فنای تامّ حاصل آید).<ref> ر.ک: بینام، ص32-33</ref> | |||
2.حضور قلب در تجلیات اسمائی و صفاتی( و اگر قلب سالک از پرتو فیض اقدس در ازل قابلیتش بیش از این باشد، پس از این صعق به خود آید و انس حاصل کند و به مملکت خود رجوع کند و مورد تجلیات اسمائیه شود، و همان مراتب را طی کرده به فنای صفاتی نائل شود، و به مناسبت عین ثابتش در اسمی از اسماء الهیه فانی گردد). | |||
3.حضور قلب در تجلیات ذاتی( و اگر از تجلی فیض اقدس، استعداد بیش از این اندازه باشد، پس از این صعق و فنا نیز انس حاصل آید و سالک به خود آید و مورد تجلیات ذاتیه گردد؛ تا آخر مرتبه فنای ذاتی و صعق کلی سیر تمام شود و فنای تامّ حاصل آید).<ref> ر.ک: بینام، ص32-33</ref> | |||