۱۰۸٬۹۶۷
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '( ' به '(') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''شرح المختصر في أصول الفقه'''، اثری از سعد بن ناصر بن عبدالعزیز ششری (معاصر) است که با اهتمام عبدالناصر بن عبدالقادر بشبیشی منتشر شده است. | '''شرح المختصر في أصول الفقه'''، اثری از [[شتری، سعد بن ناصر|سعد بن ناصر بن عبدالعزیز ششری]] (معاصر) است که با اهتمام [[بشبیشی، عبد الناصر بن عبد القادر|عبدالناصر بن عبدالقادر بشبیشی]] منتشر شده است. | ||
کتاب حاضر شرحی بر کتاب «المختصر في أصول الفقه» نوشته ابوالحسن علی بن محمد بن علی | کتاب حاضر شرحی بر کتاب «المختصر في أصول الفقه» نوشته [[ابن اللحام، علی بن محمد|ابوالحسن علی بن محمد بن علی بعلی]]، معروف به [[ابن اللحام، علی بن محمد|ابن لحام]] (متوفای 803ق)، از عالمان اصول و فقه، بر مبنای مذهب حنبلی است<ref>حبشی، عبدالله محمد، ج3، ص1900</ref>. نویسنده در این اثر به غالب مباحث اصول فقه بههمراه ذکر اقوال و نظرات علمای مذاهب مختلف و ترجیح نظر مذهب حنبلی پرداخته است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص11</ref>. | ||
روش شارح در این اثر، نخست ذکر فرازی از متن کتاب المختصر بههمراه واژه «قوله» و به دنبال آن شرح و توضیح آن است. توضیحات شارح پیرامون فرازهای ذکرشده گاهی بسیار کوتاه و در حد بیان معنی واژگان بوده و در مواردی نیز با توجه به محتوای مطالب و اهمیت آن با بسط و تفصیل در شرح و توضیح همراه است. شارح گاهی پس از ارائه نظرات مختلف پیرامون یک مسئله، نظر خود را نیز اظهار کرده است؛ مانند نظر وی در مسئله اجزاء<ref>ر.ک: همان، ص388</ref> و یا ترجیحی که در مسئله نهی از شیء بیان کرده است<ref>ر.ک: همان، ص387 و 395</ref>. | روش شارح در این اثر، نخست ذکر فرازی از متن کتاب المختصر بههمراه واژه «قوله» و به دنبال آن شرح و توضیح آن است. توضیحات شارح پیرامون فرازهای ذکرشده گاهی بسیار کوتاه و در حد بیان معنی واژگان بوده و در مواردی نیز با توجه به محتوای مطالب و اهمیت آن با بسط و تفصیل در شرح و توضیح همراه است. شارح گاهی پس از ارائه نظرات مختلف پیرامون یک مسئله، نظر خود را نیز اظهار کرده است؛ مانند نظر وی در مسئله اجزاء<ref>ر.ک: همان، ص388</ref> و یا ترجیحی که در مسئله نهی از شیء بیان کرده است<ref>ر.ک: همان، ص387 و 395</ref>. |