۱۰۶٬۱۰۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '( ' به '(') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' »' به '» ') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
==در کلام بزرگان== | ==در کلام بزرگان== | ||
نجاشى و شیخ طوسى و علامه حلى، هریک اسماعیل را چنین توصیف کردهاند که: «او شیخ متکلمان از اصحاب ما بود. او را در امور دنیا و دین جلالت و عظمتى بود، روشى چون روش وزیران همراه با جلالت کاتبان و دبیران داشت. » الندیم درباره او چنین گفته است: «او از بزرگان شیعه بود و ابوالحسین ناشى مىگفت که اسماعیل استاد او و مردى فاضل و عالم و متکلم بود و مجلسى داشت که گروهى از متکلمان در آن حاضر مىشدند. » الندیم این نظریه را در مورد مهدى منتظر بدو نسبت داده است که مىگفت «به امامت محمد بن الحسن معتقدم ولى در دوران غیبت خود وفات کرد و فرزندش جانشین او شد و این ترتیب یعنى انتقال امامت از پدر به فرزند ادامه خواهد یافت تا زمانى که خدا فرمان خود را در ظهور او به مرحله اجرا درآورد. » | نجاشى و شیخ طوسى و علامه حلى، هریک اسماعیل را چنین توصیف کردهاند که: «او شیخ متکلمان از اصحاب ما بود. او را در امور دنیا و دین جلالت و عظمتى بود، روشى چون روش وزیران همراه با جلالت کاتبان و دبیران داشت.» الندیم درباره او چنین گفته است: «او از بزرگان شیعه بود و ابوالحسین ناشى مىگفت که اسماعیل استاد او و مردى فاضل و عالم و متکلم بود و مجلسى داشت که گروهى از متکلمان در آن حاضر مىشدند.» الندیم این نظریه را در مورد مهدى منتظر بدو نسبت داده است که مىگفت «به امامت محمد بن الحسن معتقدم ولى در دوران غیبت خود وفات کرد و فرزندش جانشین او شد و این ترتیب یعنى انتقال امامت از پدر به فرزند ادامه خواهد یافت تا زمانى که خدا فرمان خود را در ظهور او به مرحله اجرا درآورد.» | ||
صاحب کتاب خاندان نوبختى پس از ذکر این نظریه چنین افزوده است: «صحت نسبت این رأى به این شکل به ابوسهل شاید محل تردید باشد، چه علاوه بر آنکه در هیچیک از کتب شیعه ذکرى از آن نیست قطعهاى که شیخ صدوق در اکمال الدّین از کتاب التنبیه ابوسهل که در باب امامت بوده نقل مىکند با رأى علماى امامیه اثنىعشریه در خصوص غیبت تفاوتى ندارد؛ بلکه مىتوان گفت که ابوسهل که از شهادتدهندگان به ولادت و رؤیت و غیبت امام دوازدهم و از تصویبکنندگان مقام نیابت و وکالت شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى بود، از بزرگترین کسانى است که مسئله غیبت را موافق عقیده امامیه دفاع و تقریر و در کتب خود مدون کرده است و بعد از او علماى دیگر این فرقه در این طریق هم از او پیروى نمودهاند و اگر هم، چنان عقیدهاى را که الندیم به او نسبت مىدهد، در اول کار اظهار کرده بوده به اقرب احتمالات بعدها به تصحیح آن پرداخته و رأیى را که جمهور امامیه پذیرفتهاند بیان و دفاع کرده است. | صاحب کتاب خاندان نوبختى پس از ذکر این نظریه چنین افزوده است: «صحت نسبت این رأى به این شکل به ابوسهل شاید محل تردید باشد، چه علاوه بر آنکه در هیچیک از کتب شیعه ذکرى از آن نیست قطعهاى که شیخ صدوق در اکمال الدّین از کتاب التنبیه ابوسهل که در باب امامت بوده نقل مىکند با رأى علماى امامیه اثنىعشریه در خصوص غیبت تفاوتى ندارد؛ بلکه مىتوان گفت که ابوسهل که از شهادتدهندگان به ولادت و رؤیت و غیبت امام دوازدهم و از تصویبکنندگان مقام نیابت و وکالت شیخ ابوالقاسم حسین بن روح نوبختى بود، از بزرگترین کسانى است که مسئله غیبت را موافق عقیده امامیه دفاع و تقریر و در کتب خود مدون کرده است و بعد از او علماى دیگر این فرقه در این طریق هم از او پیروى نمودهاند و اگر هم، چنان عقیدهاى را که الندیم به او نسبت مىدهد، در اول کار اظهار کرده بوده به اقرب احتمالات بعدها به تصحیح آن پرداخته و رأیى را که جمهور امامیه پذیرفتهاند بیان و دفاع کرده است. | ||
الندیم این حکایت را نقل مىکند و مىگوید: «ابو جعفر محمد بن على شلمغانى گمراه، معروف به ابن العزاقر نامهاى به ابوسهل اسماعیل نوشت و او را دعوت به آشوب کرد و وعده داد که معجزهاى نیز به او نشان دهد و کارهاى عجیب و غریبى هم نمایش دهد. اتفاقا چون پیش سر ابوسهل مو نداشت، به قاصد شلمغانى گفت نمىفهمم که معجزه چیست؟ به رفیقت بگو که موى این قسمت از سرم را برویاند تا من به او ایمان بیاورم، آن قاصد رفت و دیگر برنگشت. » | الندیم این حکایت را نقل مىکند و مىگوید: «ابو جعفر محمد بن على شلمغانى گمراه، معروف به ابن العزاقر نامهاى به ابوسهل اسماعیل نوشت و او را دعوت به آشوب کرد و وعده داد که معجزهاى نیز به او نشان دهد و کارهاى عجیب و غریبى هم نمایش دهد. اتفاقا چون پیش سر ابوسهل مو نداشت، به قاصد شلمغانى گفت نمىفهمم که معجزه چیست؟ به رفیقت بگو که موى این قسمت از سرم را برویاند تا من به او ایمان بیاورم، آن قاصد رفت و دیگر برنگشت.» | ||
دو شاعر مشهور بحترى و ابن الرومى معاصر ابوسهل بودند و بحترى مدیحههایى درباره ابوسهل و پسرش اسحاق دارد. ابن الرومى هم بر سفره خاندان نوبخت بزرگ شده بود و مخصوصا از دستگاه ابوسهل و برادرش ابوجعفر استفادهها کرده بود. | دو شاعر مشهور بحترى و ابن الرومى معاصر ابوسهل بودند و بحترى مدیحههایى درباره ابوسهل و پسرش اسحاق دارد. ابن الرومى هم بر سفره خاندان نوبخت بزرگ شده بود و مخصوصا از دستگاه ابوسهل و برادرش ابوجعفر استفادهها کرده بود. |