۱۰۶٬۳۳۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مى' به 'مى') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' »' به '» ') |
||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
معلومات و اطلاعات و فرهنگ عمومى او بسیار متنوع بود زیرا او به فلسفه و ریاضیات و نجوم و طب و موسیقى و منطق و همچنین به شیمى و جغرافیا و تاریخ و حدیث و ادب و علم شریعت مىپرداخت. قفطى در مورد او مىگوید «احمد بن طیب یکى از متفننان در علوم فلسفى و نیز در بسیارى از علوم قدما و عرب بود و نیز مردى بسیار خوشفهم و خوشقریحه و خوشبیان و بلیغ بود و تألیفات و تصنیفات نیکویى داشت. | معلومات و اطلاعات و فرهنگ عمومى او بسیار متنوع بود زیرا او به فلسفه و ریاضیات و نجوم و طب و موسیقى و منطق و همچنین به شیمى و جغرافیا و تاریخ و حدیث و ادب و علم شریعت مىپرداخت. قفطى در مورد او مىگوید «احمد بن طیب یکى از متفننان در علوم فلسفى و نیز در بسیارى از علوم قدما و عرب بود و نیز مردى بسیار خوشفهم و خوشقریحه و خوشبیان و بلیغ بود و تألیفات و تصنیفات نیکویى داشت. | ||
تألیفات گرانبهایى در موسیقى و منطق و علوم دیگر دارد که با عباراتى شیرین و در کمال اختصار نوشته شده است. » | تألیفات گرانبهایى در موسیقى و منطق و علوم دیگر دارد که با عباراتى شیرین و در کمال اختصار نوشته شده است.» | ||
==وفات== | ==وفات== | ||
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
==مذهب== | ==مذهب== | ||
استاد احمد فهمى محمد در تعلیقه خود بر ملل و نحل مىگوید احمد بن طیب همان کسى است که معتضد را واداشت تا معاویه را بر منبرها دشنام گوید و به تمامى شهرها بخشنامهیى بفرستد و در آن بخشنامه چنین آمده است که کسى را اختلاف نیست که آیه وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ درباره بنى امیه نازل شده است. همچنین در حدیث مشهور آمده است که معاویه در تابوتى از آتش در پایینترین قسمت از جهنم قرار گرفته است و همى فریاد مىکشد یا حنان یا منان، و در پاسخ او گفته مىشود: «اکنون توبه مىکنى با آنکه در گذشته نافرمانى مىکردى و از مفسدان بودى. » استاد احمد فهمى در دنباله این مطلب، مىنویسد «این حدیث ساختگى و مجعول است. اگر احمد بن طیب، خود آن را جعل نکرده نگردانیدیم خوابى که ترا نمودیم مگر آزمایشى مردم را و آن درخت نکوهیده در قرآن و مىترسانیم ایشان را (ولى) این ترساندن نمىافزاید مگر سرکشى بزرگ ایشان را. » | استاد احمد فهمى محمد در تعلیقه خود بر ملل و نحل مىگوید احمد بن طیب همان کسى است که معتضد را واداشت تا معاویه را بر منبرها دشنام گوید و به تمامى شهرها بخشنامهیى بفرستد و در آن بخشنامه چنین آمده است که کسى را اختلاف نیست که آیه وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ درباره بنى امیه نازل شده است. همچنین در حدیث مشهور آمده است که معاویه در تابوتى از آتش در پایینترین قسمت از جهنم قرار گرفته است و همى فریاد مىکشد یا حنان یا منان، و در پاسخ او گفته مىشود: «اکنون توبه مىکنى با آنکه در گذشته نافرمانى مىکردى و از مفسدان بودى.» استاد احمد فهمى در دنباله این مطلب، مىنویسد «این حدیث ساختگى و مجعول است. اگر احمد بن طیب، خود آن را جعل نکرده نگردانیدیم خوابى که ترا نمودیم مگر آزمایشى مردم را و آن درخت نکوهیده در قرآن و مىترسانیم ایشان را (ولى) این ترساندن نمىافزاید مگر سرکشى بزرگ ایشان را.» | ||
در تفسیر این آیه گفتهاند: پیامبر(ص) در خواب چنان دید که جمعى از بوزینگان بر منبرش بالا مىروند و مردم را از اسلام به کفر برمىگردانند. سخت دلگیر شد پس جبرئیل آن حضرت را آگاه کرد که این اشاره است به بنى امیه و بوزینگان آنان هستند که محراب و منبر تو را غصب مىکنند و هزار ماه در تصرف خواهند داشت. | در تفسیر این آیه گفتهاند: پیامبر(ص) در خواب چنان دید که جمعى از بوزینگان بر منبرش بالا مىروند و مردم را از اسلام به کفر برمىگردانند. سخت دلگیر شد پس جبرئیل آن حضرت را آگاه کرد که این اشاره است به بنى امیه و بوزینگان آنان هستند که محراب و منبر تو را غصب مىکنند و هزار ماه در تصرف خواهند داشت. | ||
در تبیان و مجمع البیان به روایت از امام محمد باقر(ع) شجره ملعونه، به «بنى امیه» تفسیر شده ولى بعض اهل سنت خواب را به فتح مکه تفسیر کرده و شجره ملعونه را درخت زقوم گفتهاند که در آتش مىروید اما بعض دیگر چون امام ثعلبى و امام فخر رازى و طبرى و قرطبى و حاکم نیشابورى و سیوطى و ابن ابى حاتم و خطیب بغدادى و ابن مردویه و مقریزى و بیهقى و شوکانى و آلوسى از مفسران و علماى اهل سنت، - و نه به تعبیر استاد احمد فهمى، یکى دیگر از رافضیان: - از ابن عباس (معروف به حبر امت) و دیگران روایت کردهاند که مراد از شجره ملعونه در قرآن «بنى امیه» هستند و موضوع خواب را نیز به تمامى آوردهاند. ویراستار باشد قطعا یکى دیگر از رافضیان آن را جعل کرده است. » | در تبیان و مجمع البیان به روایت از امام محمد باقر(ع) شجره ملعونه، به «بنى امیه» تفسیر شده ولى بعض اهل سنت خواب را به فتح مکه تفسیر کرده و شجره ملعونه را درخت زقوم گفتهاند که در آتش مىروید اما بعض دیگر چون امام ثعلبى و امام فخر رازى و طبرى و قرطبى و حاکم نیشابورى و سیوطى و ابن ابى حاتم و خطیب بغدادى و ابن مردویه و مقریزى و بیهقى و شوکانى و آلوسى از مفسران و علماى اهل سنت، - و نه به تعبیر استاد احمد فهمى، یکى دیگر از رافضیان: - از ابن عباس (معروف به حبر امت) و دیگران روایت کردهاند که مراد از شجره ملعونه در قرآن «بنى امیه» هستند و موضوع خواب را نیز به تمامى آوردهاند. ویراستار باشد قطعا یکى دیگر از رافضیان آن را جعل کرده است.» | ||
از مجموع این مطالب مىتوان دریافت که سرخسى شیعه بوده و آنچه به معتضد گفته است ناشى از روح تشیع اوست. همچنانکه احمد فهمى نیز این نکته را دریافته است و شاید شیعه بودن او نیز در اثر تلقین و عقیده استادش کندى بوده است. همچنین سخت محتمل است که نامهاى که معتضد در آن دستور لعن معاویه را صادر کرد و مىخواست آن را به پایتختهاى ممالک اسلامى بخشنامه کند از انشاى همین ابن طیب باشد زیرا روابط او با معتضد بسیار صمیمانه بود و مثل دو دوست بودند. به علاوه شارحان حال او همگى به بلاغت او، و آنکه در نحو و شعر یگانه بود اشاره کردهاند، همچنین در شرح حال او نوشتهاند که به سماع حدیث پرداخت و احادیثى نیز از او روایت شده است. این نامه معتضد نامهاى مفصل است که ابن ابى الحدید در جلد سوم شرح نهج البلاغة، صفحه 442- 445 به اختصار از تاریخ طبرى نقل کرده است. | از مجموع این مطالب مىتوان دریافت که سرخسى شیعه بوده و آنچه به معتضد گفته است ناشى از روح تشیع اوست. همچنانکه احمد فهمى نیز این نکته را دریافته است و شاید شیعه بودن او نیز در اثر تلقین و عقیده استادش کندى بوده است. همچنین سخت محتمل است که نامهاى که معتضد در آن دستور لعن معاویه را صادر کرد و مىخواست آن را به پایتختهاى ممالک اسلامى بخشنامه کند از انشاى همین ابن طیب باشد زیرا روابط او با معتضد بسیار صمیمانه بود و مثل دو دوست بودند. به علاوه شارحان حال او همگى به بلاغت او، و آنکه در نحو و شعر یگانه بود اشاره کردهاند، همچنین در شرح حال او نوشتهاند که به سماع حدیث پرداخت و احادیثى نیز از او روایت شده است. این نامه معتضد نامهاى مفصل است که ابن ابى الحدید در جلد سوم شرح نهج البلاغة، صفحه 442- 445 به اختصار از تاریخ طبرى نقل کرده است. |