۱۰۶٬۵۵۳
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '،ذ' به '، ذ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '.ر' به '. ر') |
||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
==شهرستانى و فرقههاى اهل سنت== | ==شهرستانى و فرقههاى اهل سنت== | ||
پیش از آن که به ذکر نشانههاى گرایش شهرستانى به شیعه بپردازیم سزاوار است نخست عدم وابستگى شهرستانى به فرقههاى مطرحى چون اشاعره، معتزله، جبریه و...را نشان دهیم. شهرستانى در موضوعات و مسائل زیر دیدگاه سایر فرقههاى اسلامى را نمىپذیرد: | پیش از آن که به ذکر نشانههاى گرایش شهرستانى به شیعه بپردازیم سزاوار است نخست عدم وابستگى شهرستانى به فرقههاى مطرحى چون اشاعره، معتزله، جبریه و... را نشان دهیم. شهرستانى در موضوعات و مسائل زیر دیدگاه سایر فرقههاى اسلامى را نمىپذیرد: | ||
#هدایت الهى | #هدایت الهى | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
ب.شهرستانى و اهلبیت | ب.شهرستانى و اهلبیت | ||
یکى دیگر از باورهاى شهرستانى که نشان از گرایش او به مذهب شیعه دارد آن است که او در جاى جاى تفسیر خویش، فهم قرآن، تفسیر قرآن، تأویل قرآن و...را ویژۀ اهلبیت(ع) میداند و بر همین اساس بارها صحت دیدگاههاى سایر فرقههاى اسلامى را زیر سؤال مىبرد و تأویلها و تفسیرهاى آنان از قرآن را مردود مىخواند. | یکى دیگر از باورهاى شهرستانى که نشان از گرایش او به مذهب شیعه دارد آن است که او در جاى جاى تفسیر خویش، فهم قرآن، تفسیر قرآن، تأویل قرآن و... را ویژۀ اهلبیت(ع) میداند و بر همین اساس بارها صحت دیدگاههاى سایر فرقههاى اسلامى را زیر سؤال مىبرد و تأویلها و تفسیرهاى آنان از قرآن را مردود مىخواند. | ||
نویسنده مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار، در تأویل آیات قرآن که با عنوان «الاسرار» انجام مىگیرد از اهلبیت پیامبر با عناوین دیگرى نیز یاد مىکند مانند: اهل القرآن، اصحاب الاسرار، العترة الطاهرة، الصادقین و...او در مقدمه مفاتیح الاسرار در این باره مىنویسد: | نویسنده مفاتیح الاسرار و مصابیح الابرار، در تأویل آیات قرآن که با عنوان «الاسرار» انجام مىگیرد از اهلبیت پیامبر با عناوین دیگرى نیز یاد مىکند مانند: اهل القرآن، اصحاب الاسرار، العترة الطاهرة، الصادقین و...او در مقدمه مفاتیح الاسرار در این باره مىنویسد: | ||
خط ۲۲۶: | خط ۲۲۶: | ||
#خداشناسى | #خداشناسى | ||
#:یکى از شاخصههاى اصلى فرقه اسماعیلیه که آنها را از تمام فرقههاى اسلامى-چه شیعى و چه سنى-جدا مىکند، باورهاى خاص آنها درباره خدا و صفات الهى است. اسماعیلیان خدا را منزه از صفات مىدانند و وجود را که از آن به «ایس» تعبیر مىکنند از خداوند نفى مىکنند.حمیدالدین کرمانى یکى از فلاسفه بزرگ اسلام و پیرو اسماعیلیه، ذیل عنوان «فى الله الذى لا اله الا هو و بطلان کونه ایسا»چندین دلیل براى نفى وجود از خداوند ارائه مىکند. نویسنده دیگر اسماعیلیه پرسشهایى از قبیل:هل هو؟ما هو؟کم هو؟کیف هو؟اى هو؟متى هو؟و...را در مورد خداوند بیهوده و بى معنى مىخواند. | #:یکى از شاخصههاى اصلى فرقه اسماعیلیه که آنها را از تمام فرقههاى اسلامى-چه شیعى و چه سنى-جدا مىکند، باورهاى خاص آنها درباره خدا و صفات الهى است. اسماعیلیان خدا را منزه از صفات مىدانند و وجود را که از آن به «ایس» تعبیر مىکنند از خداوند نفى مىکنند.حمیدالدین کرمانى یکى از فلاسفه بزرگ اسلام و پیرو اسماعیلیه، ذیل عنوان «فى الله الذى لا اله الا هو و بطلان کونه ایسا»چندین دلیل براى نفى وجود از خداوند ارائه مىکند. نویسنده دیگر اسماعیلیه پرسشهایى از قبیل:هل هو؟ما هو؟کم هو؟کیف هو؟اى هو؟متى هو؟و... را در مورد خداوند بیهوده و بى معنى مىخواند. | ||
#:مصطفى غالب، محقق برجسته اسماعیلى، در مقدمه «راحة العقل» درباره اعتقادات اسماعیلیه در بحث خداشناسى مىنویسد: «و مذهب الاسماعیلیة فى توحیدهم أنّ الله سبحانه و تعالى منزّه عن الصفات و الاسماء، لا شریک له و انه تعالى لیس ایسا و لیس لیسا، و هو لیس من جنس العقول حتى تدرکه العقول، و لیس بجسم حتى یراه البصر، و لا یحلّ فى جسد، و انه تعالى لا یعرب عنه بلفظ قول و لا بعقد ضمیر، و انه سبحانه و تعالى أبدع من ذاته العقل الکلى او الموجود الاول او المبدع الاول و جعله علة للموجودات العلویة و السلفیة، لانه عین الابداع و عین المبدع من ناحیة و عین الوحدة من ناحیة اخرى.» | #:مصطفى غالب، محقق برجسته اسماعیلى، در مقدمه «راحة العقل» درباره اعتقادات اسماعیلیه در بحث خداشناسى مىنویسد: «و مذهب الاسماعیلیة فى توحیدهم أنّ الله سبحانه و تعالى منزّه عن الصفات و الاسماء، لا شریک له و انه تعالى لیس ایسا و لیس لیسا، و هو لیس من جنس العقول حتى تدرکه العقول، و لیس بجسم حتى یراه البصر، و لا یحلّ فى جسد، و انه تعالى لا یعرب عنه بلفظ قول و لا بعقد ضمیر، و انه سبحانه و تعالى أبدع من ذاته العقل الکلى او الموجود الاول او المبدع الاول و جعله علة للموجودات العلویة و السلفیة، لانه عین الابداع و عین المبدع من ناحیة و عین الوحدة من ناحیة اخرى.» | ||
#:این باور، در نوشتههاى شهرستانى به روشنى دیده مىشود، او در تلاش براى نقد اندیشههاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] از این باور باطنیان سود مىبرد: | #:این باور، در نوشتههاى شهرستانى به روشنى دیده مىشود، او در تلاش براى نقد اندیشههاى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سینا]] از این باور باطنیان سود مىبرد: | ||
خط ۲۳۶: | خط ۲۳۶: | ||
#امامت | #امامت | ||
#:اسماعیلیه مانند سایر فرقههاى شیعى جانشین پیامبر را على(ع) مىدانند.آنها بر این باورند که على(ع) به نص پیامبر و به سبب حقانیت خویش، شایسته این مقام گردید. | #:اسماعیلیه مانند سایر فرقههاى شیعى جانشین پیامبر را على(ع) مىدانند.آنها بر این باورند که على(ع) به نص پیامبر و به سبب حقانیت خویش، شایسته این مقام گردید. | ||
#:باطنیان مانند امامیه و گروهى دیگر از شیعیان، حضرت على، امام حسن و امام حسین، [[علی بن حسین(ع)، امام چهارم|امام سجاد]]، امام باقر و [[امام صادق]] علیهمالسلام را از ائمه به شمار مىآورند، اما بر این باورند که امامت پس از [[امام صادق]] به فرزند ارشد ایشان یعنى اسماعیل و پس از وى به محمد بن اسماعیل و...رسید. | #:باطنیان مانند امامیه و گروهى دیگر از شیعیان، حضرت على، امام حسن و امام حسین، [[علی بن حسین(ع)، امام چهارم|امام سجاد]]، امام باقر و [[امام صادق]] علیهمالسلام را از ائمه به شمار مىآورند، اما بر این باورند که امامت پس از [[امام صادق]] به فرزند ارشد ایشان یعنى اسماعیل و پس از وى به محمد بن اسماعیل و... رسید. | ||
#:از باورهاى اساسى باطنیان که آنان را از سایر فرقههاى شیعه نمودار مىسازد، لزوم وجود امام در هر عصرى است؛ امامى که به نص امام پیش از خود به این مقام مىرسد. به همین جهت آنان در عصر حاضر، آقاخان چهارم یعنی «کریم» را امام زمان مىدانند. در نوشتهها و گفتههاى شهرستانى نشانههایى از پایبندى او به این باور وجود دارد. | #:از باورهاى اساسى باطنیان که آنان را از سایر فرقههاى شیعه نمودار مىسازد، لزوم وجود امام در هر عصرى است؛ امامى که به نص امام پیش از خود به این مقام مىرسد. به همین جهت آنان در عصر حاضر، آقاخان چهارم یعنی «کریم» را امام زمان مىدانند. در نوشتهها و گفتههاى شهرستانى نشانههایى از پایبندى او به این باور وجود دارد. | ||
#:براى نمونه او در دفاع از امام عصر خود، اهل سنت و شیعه را-مقصود او از شیعه امامیه است، زیرا در عصر وى شیعه انصراف به امامیه داشت-به جهت عدم اعتقاد به امام حاضر مانند خوارج مىخواند: | #:براى نمونه او در دفاع از امام عصر خود، اهل سنت و شیعه را-مقصود او از شیعه امامیه است، زیرا در عصر وى شیعه انصراف به امامیه داشت-به جهت عدم اعتقاد به امام حاضر مانند خوارج مىخواند: |