پرش به محتوا

تفسير نورالثقلين: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '.ر' به '. ر'
جز (جایگزینی متن - '،ذ' به '، ذ')
جز (جایگزینی متن - '.ر' به '. ر')
خط ۳۹: خط ۳۹:




[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آغا بزرگ]] در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] ج 24 صفحۀ 365 دربارۀ روش نور الثقلين مى‌نويسد: «او قرآن را بر طبق رواياتى كه از اهل‌بيت «عليهم‌السلام»صادر شده است تفسير مى‌كند، اهل‌بيتى كه آگاه‌ترينند نسبت به تفسير قرآن.روايات را از كتب معتبر مانند كافى، [[تفسير القمي|تفسير قمى]] احتجاج، عيون الاخبار، علل الشرايع، اكمال‌الدين، توحيد و...جمع‌آورى نموده، لكن سندهاى روايات را حذف نموده است.و به جهت حذف آيات در ابتداى بحث، به روايات هر آيه مشكل شده است.بحثى در تفسير الفاظ آيه، اعراب و قرائت آن ننموده است.»
[[آقابزرگ تهرانی، محمدمحسن|شيخ آغا بزرگ]] در [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]] ج 24 صفحۀ 365 دربارۀ روش نور الثقلين مى‌نويسد: «او قرآن را بر طبق رواياتى كه از اهل‌بيت «عليهم‌السلام»صادر شده است تفسير مى‌كند، اهل‌بيتى كه آگاه‌ترينند نسبت به تفسير قرآن. روايات را از كتب معتبر مانند كافى، [[تفسير القمي|تفسير قمى]] احتجاج، عيون الاخبار، علل الشرايع، اكمال‌الدين، توحيد و...جمع‌آورى نموده، لكن سندهاى روايات را حذف نموده است.و به جهت حذف آيات در ابتداى بحث، به روايات هر آيه مشكل شده است.بحثى در تفسير الفاظ آيه، اعراب و قرائت آن ننموده است.»


البته محقق محترم در چاپ دوم، به ذكر آيات در ابتداى هر بحث همت گماشته تا استفاده از روايات ذيل هر آيه مشخص گردد.
البته محقق محترم در چاپ دوم، به ذكر آيات در ابتداى هر بحث همت گماشته تا استفاده از روايات ذيل هر آيه مشخص گردد.
خط ۶۷: خط ۶۷:
روايات شأن نزول در مرحلۀ بعد مطرح مى‌شود و با توجه به اينكه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شيعى در [[تفسير القمي|تفسير قمى]] مى‌باشند، بطور طبيعى، روايات اين بخش بيشتر از اين تفسير است، البته مقدارى نيز از احتجاج، كافى، [[التفسير (عیاشی)|تفسير عياشى]] و...نقل مى‌نمايند.
روايات شأن نزول در مرحلۀ بعد مطرح مى‌شود و با توجه به اينكه بخش قابل توجهى از شأن نزولهاى منقول شيعى در [[تفسير القمي|تفسير قمى]] مى‌باشند، بطور طبيعى، روايات اين بخش بيشتر از اين تفسير است، البته مقدارى نيز از احتجاج، كافى، [[التفسير (عیاشی)|تفسير عياشى]] و...نقل مى‌نمايند.


پس از آن رواياتى كه ارتباط نسبتا مستقيمى با آيه دارند و مى‌توانند تفسيرى به معناى خاص مى‌باشند، نقل مى‌شود.رواياتى كه در بيان تأويل، مصداق يا تطبيق هستند در مرحلۀ بعد ذكر مى‌شوند و در نهايت احاديثى كه بيشتر موضوع متناسب با آيه را بيان مى‌كنند، نقل شده است.
پس از آن رواياتى كه ارتباط نسبتا مستقيمى با آيه دارند و مى‌توانند تفسيرى به معناى خاص مى‌باشند، نقل مى‌شود. رواياتى كه در بيان تأويل، مصداق يا تطبيق هستند در مرحلۀ بعد ذكر مى‌شوند و در نهايت احاديثى كه بيشتر موضوع متناسب با آيه را بيان مى‌كنند، نقل شده است.


البته مقصود از روايات تفسيرى خاص، اين نيست كه امام(ع) اين روايت را حتما به جهت تفسير و تبيين اين آيه، بيان كرده باشد، بلكه منظور اين است كه اين روايت به هر جهت كه بيان شده باشد، مى‌توان آن را به عنوان تفسير آيه برشمرد و در تبيين مراد از آن استفاده كرد.بعنوان نمونه مواردى ذكر مى‌شود:
البته مقصود از روايات تفسيرى خاص، اين نيست كه امام(ع) اين روايت را حتما به جهت تفسير و تبيين اين آيه، بيان كرده باشد، بلكه منظور اين است كه اين روايت به هر جهت كه بيان شده باشد، مى‌توان آن را به عنوان تفسير آيه برشمرد و در تبيين مراد از آن استفاده كرد.بعنوان نمونه مواردى ذكر مى‌شود:
خط ۱۶۰: خط ۱۶۰:
#: مى‌فرمايد:انسه‌گانهاى مسخ شده، سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش، زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما‌السلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.
#: مى‌فرمايد:انسه‌گانهاى مسخ شده، سيزده تن مى‌باشد و در مقام شمارش، زهره را نيز جزء آنها محسوب مى‌نمايند.در احاديث 299،300،301 و 302 نيز همين مضمون تكرار مى‌شود.در واقع اعتقادى كه مردم داشتند و از طرف [[امام صادق]] و امام رضا «عليهما‌السلام» در دو حديث اوّل نفى شده بود، توسط اين احاديث تأييد مى‌گردد.
#:در حديث 304 كه از [[تفسير القمي|تفسير قمى]] از امام باقر «عليه‌السّلام» نقل مى‌كند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه‌السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن) از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند، خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد، قتل ننمائيد، خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى، فرود آمدند، با زنى زيبارو، زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند، دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.
#:در حديث 304 كه از [[تفسير القمي|تفسير قمى]] از امام باقر «عليه‌السّلام» نقل مى‌كند آمده است: «مسأله عطار و نحن بمكه، عن هاروت و ماروت فقال ابوجعفر «عليه‌السّلام»...كه ملائكۀ مأمور نوشتن اعمال زمينيان (انس و جن) از گناهان آنها به تنگ آمده، به خداوند اعتراض نمودند، خداوند به آنها فرمود نماينده‌اى انتخاب نمائيد تا به زمين بفرستم، آنان، هاروت و ماروت را كه منتقدترين ملائكه به اعمال زمينيان بودند، انتخاب كردند، خداوند آنها را به زمين فرستاد و فرمود:طبايع و لذايذ آدمى را در وجود شما تعبيه كردم، به زمين برويد اما شرك نورزيد، قتل ننمائيد، خمر نياشاميد و زنا نكنيد.در ناحيه بابل به شكل آدمى، فرود آمدند، با زنى زيبارو، زينت آراسته، و خوشبو مواجه شدند، دل به او دادند، تقاضاى كام نمودند.
#:در پاسخ آنان، زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد، صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند، ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود.رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود، خداوند به آنها فرمود: من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت، يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسه‌گانها، سحر آموختند.
#:در پاسخ آنان، زن گفت بايد به دين من درآييد و معبود من بپرستيد، صنمى را نشان داد و تقاضاى سجده بر آن كرد، تقاضا پذيرفتند، و حاضر شدند به جهت تقرب به آن بت شراب نيز بياشامند، به قصد كام بردن، آماده شدند، ناگهان سائلى، آن صحنه بديد، زن گفت:بايد او را بكشيد تا اين امر فاش نشود. رفتند و كشتند و برگشتند اما از زن خبرى نبود، خداوند به آنها فرمود: من ساعتى شما را به حال آدميان در زمين رها كردم، عصيان كرديد.بين عذاب دنيا و آخرت، يكى را بگزينيد، عذاب دنيا را گزيدند.بدين جهت در سرزمين بابل به انسه‌گانها، سحر آموختند.
#:اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام عليه‌السلام آنها را تكذيب نموده بود.
#:اين روايت، مضمونى، مخالف دو حديث اول دارد، و در واقع تأييدى است بر مطالبى كه امام عليه‌السلام آنها را تكذيب نموده بود.
#:نزدیک به اين مضمون در كتب روائى و تفسيرى عامه از جمله تفسير روائى در المنثور [[سيوطى]] جلد 1 صفحۀ 97 تا 103 ذيل تفسير'''«هاروت و ماروت»'''آيه 102 سورۀ بقره روايات زيادى از حضرت علی «عليه‌السّلام»، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، ابن عمر، مجاهد و ديگران نقل شده است.
#:نزدیک به اين مضمون در كتب روائى و تفسيرى عامه از جمله تفسير روائى در المنثور [[سيوطى]] جلد 1 صفحۀ 97 تا 103 ذيل تفسير'''«هاروت و ماروت»'''آيه 102 سورۀ بقره روايات زيادى از حضرت علی «عليه‌السّلام»، [[ابن عباس، عبدالله بن عباس|ابن عباس]]، ابن عمر، مجاهد و ديگران نقل شده است.