۱۰۶٬۳۱۲
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '،ب' به '، ب') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''الضیاء اللامع'''، نوشته احمد بن عبدالرحمن بن موسی زلیطنی قروی | '''الضیاء اللامع'''، نوشته [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|احمد بن عبدالرحمن بن موسی زلیطنی قروی مالکی]]، معروف به شیخ [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|حلولو]](815 تقریباً-898ق) است که شرحی بر «[[جمع الجوامع في اصول الفقه|جمع الجوامع فی أصول الفقه]]» [[سبکی، عبدالوهاب بن علی|سُبکی]] است و در دو جلد با مقدمه [[نمله، عبدالکریم|عبدالکریم بن علی بن محمد نمله]] عرضه شده است. کلیاتی از مبادی کلامی علم اصول، مانند: تعریف علم فقه و اصول فقه، اقسام تکلیف، اقسام واجب و شروط تحقق تکلیف و مباحثی از کتاب (قرآن)، منطوق و مفهوم و مباحث لغت را ارائه میدهد | ||
حلولو – که خود، بر مذهب مالکی است- این شرح را بر یکی از معتبرترین کتابهای اصولی که بر پایۀ مذهب شافعی تحریر یافته، نوشته است و به خواننده این فرصت را میبخشد که همزمان با دیدگاههای اصولی دو مذهب اهلسنت، آشنا شود. این نوشتار بر پایۀ مصدرهای اصلی در دانش اصولی و فروع فقهی استوار گردیده است و پس از شرحهای بزرگانی چون زرشکی، محلی، | [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|حلولو]] – که خود، بر مذهب مالکی است- این شرح را بر یکی از معتبرترین کتابهای اصولی که بر پایۀ مذهب شافعی تحریر یافته، نوشته است و به خواننده این فرصت را میبخشد که همزمان با دیدگاههای اصولی دو مذهب اهلسنت، آشنا شود. این نوشتار بر پایۀ مصدرهای اصلی در دانش اصولی و فروع فقهی استوار گردیده است و پس از شرحهای بزرگانی چون زرشکی، محلی، [[ابن عراقی، احمد بن عبدالرحیم|ولیالدین بن عراقی]]، بر کتاب [[سبکی، عبدالوهاب بن علی|سُبکی]] نگاشته شده است که این تأخر زمانی، به [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|حلولو]] مجال طلایی بخشیده است تا گزیدههای آرای آنان را در شرح خود بیاورد. ازاینرو، این کتاب از اعتبار بالایی میان عالمان مالکی که در دانش اصول پژوهش نمودهاند، برخوردار بوده و مرجعیت مهم و ارزش والایی در اصول مالکی دارد.<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص4</ref> | ||
حلولو خواننده را با این شرحی که بر کتاب سُبکی زده، به متن موجَز و ممتازی از دانش اصول میرساند. بهویژه آنکه او دیدگاههای عالمان دیگر را در شرحش آورده است و در این راستا، هیچ عالمی را طعن نزده و به چهرۀ او خراش نبرده است و چنانچه دیدگاه او را برنتابیده، به درج عبارت «و هذا فیه نظر» بسنده کرده است. در این شرح، بسیار از آرای مالکیان سخن آمده و نسبت به شرحهای دیگر، از تعریفهای لغوی فراوانی برخوردار است. عبارتهای حلولو روان و ساده است و همه مبتدیان و متخصصان میتوانند از آن بهره بجویند. البته محقق کاستیهایی را برای این شرح برشمرده است؛ مانند اینکه او قولی را به خطا، به کسی نسبت میدهد و میان آرای عالمان داوری نکرده است. او عبارتی مانند «الإمام» را آورده؛ اما او چه کسی است، مشخص نکرده است. همچنین، در شرح او اشتباه نحوی و صرفی دیده میشود.<ref>ر.ک: همان، ص101-98</ref> | [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|حلولو]] خواننده را با این شرحی که بر کتاب [[سبکی، عبدالوهاب بن علی|سُبکی]] زده، به متن موجَز و ممتازی از دانش اصول میرساند. بهویژه آنکه او دیدگاههای عالمان دیگر را در شرحش آورده است و در این راستا، هیچ عالمی را طعن نزده و به چهرۀ او خراش نبرده است و چنانچه دیدگاه او را برنتابیده، به درج عبارت «و هذا فیه نظر» بسنده کرده است. در این شرح، بسیار از آرای مالکیان سخن آمده و نسبت به شرحهای دیگر، از تعریفهای لغوی فراوانی برخوردار است. عبارتهای [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|حلولو]] روان و ساده است و همه مبتدیان و متخصصان میتوانند از آن بهره بجویند. البته محقق کاستیهایی را برای این شرح برشمرده است؛ مانند اینکه او قولی را به خطا، به کسی نسبت میدهد و میان آرای عالمان داوری نکرده است. او عبارتی مانند «الإمام» را آورده؛ اما او چه کسی است، مشخص نکرده است. همچنین، در شرح او اشتباه نحوی و صرفی دیده میشود.<ref>ر.ک: همان، ص101-98</ref> | ||
«الضیاء اللامع» در دو بخش سامانیافته است؛ نخستین قسمت را مقدمه تحقیق و دومین قسمت را متن کتاب به همراه تحقیق آن شکل داده است. محقق در نخستین قسمت، بحثهایی را در باره متن اصلی «جمع الجوامع» و نویسنده آن، | «الضیاء اللامع» در دو بخش سامانیافته است؛ نخستین قسمت را مقدمه تحقیق و دومین قسمت را متن کتاب به همراه تحقیق آن شکل داده است. محقق در نخستین قسمت، بحثهایی را در باره متن اصلی «جمع الجوامع» و نویسنده آن، «[[سبکی، عبدالوهاب بن علی|سُبکی]]» و [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|حلولو]] و شرحش ارائه داده است. او در باره این کتاب، به وصف نسخه، نام و نسبت آن به [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|شیخ حلولو]]، چرایی تألیف و تاریخ آن، مصدرها و روش تألیف، فرق آن با شرح کبیر او «البدر الطالع»، فرق آن با شرحهای دیگر بر «جمع الجوامع»، خوبی و ارزش علمی آن و در آخر، به مآخذ کتاب پرداخته است. | ||
هرچند حلولو انگیزهاش را برای نوشتن این شرح، درخواست دوستان و شاگردانش میداند؛ اما محقق بر این باور است که حلولو چون دیده است که آنان به شرح کبیر او، به نام «البدر الطالع فی حل ألفاظ جمع الجوامع» اعتنا نمیکنند؛ چرا که در آن، درازگویی کرده است و او با نقل بسیار آرای عالمان، کتاب را از هدف اصلیاش -که شرحی بر جمع الجوامع باشد- بیرون برده است، برای همین با این شرح، خواسته است خوانندگان را در چهارچوب مباحث متن اصلی (جمع الجوامع) قرار دهد. همین کار، به «الضیاء اللامع» نسبت به «الشرح الکبیر» او بهرهمندی فزونتری بخشیده است.<ref>ر.ک: همان، ص68</ref> | |||
هرچند [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|حلولو]] انگیزهاش را برای نوشتن این شرح، درخواست دوستان و شاگردانش میداند؛ اما محقق بر این باور است که حلولو چون دیده است که آنان به شرح کبیر او، به نام «البدر الطالع فی حل ألفاظ جمع الجوامع» اعتنا نمیکنند؛ چرا که در آن، درازگویی کرده است و او با نقل بسیار آرای عالمان، کتاب را از هدف اصلیاش -که شرحی بر جمع الجوامع باشد- بیرون برده است، برای همین با این شرح، خواسته است خوانندگان را در چهارچوب مباحث متن اصلی (جمع الجوامع) قرار دهد. همین کار، به «الضیاء اللامع» نسبت به «الشرح الکبیر» او بهرهمندی فزونتری بخشیده است.<ref>ر.ک: همان، ص68</ref> | |||
نمله در پژوهش خود، از نسخۀ این شرح در خزانه حسینیه و خزانه عامه در شهر رباط بهرهجستهاست.<ref>ر.ک: همان، ص54-53</ref>او از 35 کتاب و نویسندگانشان که حلولو از آنها در شرح خود بهرهگرفتهاست، نام میبرد. او به برشمردن آنها بَسند نکرده است، بلکه مبحثهایی را که حلولو از آنها برگرفته است، به خواننده نشان میدهد؛<ref>ر.ک: همان، ص91-71</ref>مثلاً فخر الدین رازی و کتاب او «المحصول فی علم أصول افقه» را نام میبرد و میگوید که حلولو در جاهایی از شرحش در مباحث «تعریف الحسن و القبح»، «الحکم قبل الشرع»، «بیان الأحکام الوضعیة»، «تعریف الصحة»، «فرض الکفایة» و «مسألة مطلق الأمر هل یتناول المکروه» از کتاب فخر رازی بهرهگرفتهاست.<ref>ر.ک: همان، ص86</ref> | نمله در پژوهش خود، از نسخۀ این شرح در خزانه حسینیه و خزانه عامه در شهر رباط بهرهجستهاست.<ref>ر.ک: همان، ص54-53</ref>او از 35 کتاب و نویسندگانشان که حلولو از آنها در شرح خود بهرهگرفتهاست، نام میبرد. او به برشمردن آنها بَسند نکرده است، بلکه مبحثهایی را که حلولو از آنها برگرفته است، به خواننده نشان میدهد؛<ref>ر.ک: همان، ص91-71</ref>مثلاً فخر الدین رازی و کتاب او «المحصول فی علم أصول افقه» را نام میبرد و میگوید که حلولو در جاهایی از شرحش در مباحث «تعریف الحسن و القبح»، «الحکم قبل الشرع»، «بیان الأحکام الوضعیة»، «تعریف الصحة»، «فرض الکفایة» و «مسألة مطلق الأمر هل یتناول المکروه» از کتاب فخر رازی بهرهگرفتهاست.<ref>ر.ک: همان، ص86</ref> | ||
حلولو شرح را به همان روش سُبکی در «جمع الجوامع»، ترتیب داده است؛ او اصطلاحهای اصولی و دیدگاههای عالمان را آورده و بیشتر آنها بدون درج استدلالهایشان ارائه میدهد. وی متن سبکی را آورده و با حرف «ش» به شرح آن میپردازد و در آغاز هر شرح، اصطلاحها را معنا کرده و آنهایی را که سبکی تعریف نکرده، میشناساند. حلولو محل نزاع را در بسیاری از مسئلهها تحریرکردهاست و چنانچه کلام سبکی مسئلههایی را در یک موضوع در برداشته باشد، او با عبارت «فی ذلک مسائل الأولی: کذا» به شرح آنها پرداخته است. او آرای عالمان را بسیار نقل میکند و بدون تعلیقه زدن بر آنها، هر نقلی را به نقل دیگر متصل نموده است. وی بیشتر جاها، دیدگاه عالمی را بدون درج کتابش نقل میکند. او قاعدههای اصولی را در کنار فروع فقهی نشانده و از مثالهای فقهی (بهویژه آرای فقهی عالمان مالکی مذهب) برای تطبیق این دودانش بهره گرفته است تا فهم قاعدههای اصولی آسانتر شود. او بسیار در پایان هر مسئلهای، تنبیههایی را با تعبیرهایی همچون «بیان لفظة»، «بیان مسألة مرتبطة بالمسألة التی ذکرها ابن السبکی»، «بیان ما زاده ابن السبکی علی غیره من الأصولیین» و «بیان اضطراب ابن السبکی فی بعض کلامهم» آورده است و چنانچه اختلاف لفظی در مسئلهای رخداده باشد، بیان میکند. حلولو در جایی که سبکی دیدگاههای عالمان را بدون ذکر دلیلشان نقل نموده، آن دلیلها را درج نموده است. البته او گاهی در پی یک دیدگاه، عبارت «فیه نظر» را، بدون آنکه توضیحی بر آن بیفزاید، میآورد یا مثلاً عبارت «ابن رشد» را مطلق میآورد و مقصودش «ابن رشد الجد صاحب المقدمات» است. همچنین، هر جا که «قال الشارح» نوشته است، به بدرالدین زرشکی اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان، ص93-92</ref> | [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|حلولو]] شرح را به همان روش [[سبکی، عبدالوهاب بن علی|سُبکی]] در «جمع الجوامع»، ترتیب داده است؛ او اصطلاحهای اصولی و دیدگاههای عالمان را آورده و بیشتر آنها بدون درج استدلالهایشان ارائه میدهد. وی متن سبکی را آورده و با حرف «ش» به شرح آن میپردازد و در آغاز هر شرح، اصطلاحها را معنا کرده و آنهایی را که سبکی تعریف نکرده، میشناساند. [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|حلولو]] محل نزاع را در بسیاری از مسئلهها تحریرکردهاست و چنانچه کلام سبکی مسئلههایی را در یک موضوع در برداشته باشد، او با عبارت «فی ذلک مسائل الأولی: کذا» به شرح آنها پرداخته است. او آرای عالمان را بسیار نقل میکند و بدون تعلیقه زدن بر آنها، هر نقلی را به نقل دیگر متصل نموده است. وی بیشتر جاها، دیدگاه عالمی را بدون درج کتابش نقل میکند. او قاعدههای اصولی را در کنار فروع فقهی نشانده و از مثالهای فقهی (بهویژه آرای فقهی عالمان مالکی مذهب) برای تطبیق این دودانش بهره گرفته است تا فهم قاعدههای اصولی آسانتر شود. او بسیار در پایان هر مسئلهای، تنبیههایی را با تعبیرهایی همچون «بیان لفظة»، «بیان مسألة مرتبطة بالمسألة التی ذکرها ابن السبکی»، «بیان ما زاده ابن السبکی علی غیره من الأصولیین» و «بیان اضطراب ابن السبکی فی بعض کلامهم» آورده است و چنانچه اختلاف لفظی در مسئلهای رخداده باشد، بیان میکند. [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|حلولو]] در جایی که سبکی دیدگاههای عالمان را بدون ذکر دلیلشان نقل نموده، آن دلیلها را درج نموده است. البته او گاهی در پی یک دیدگاه، عبارت «فیه نظر» را، بدون آنکه توضیحی بر آن بیفزاید، میآورد یا مثلاً عبارت «ابن رشد» را مطلق میآورد و مقصودش «ابن رشد الجد صاحب المقدمات» است. همچنین، هر جا که «قال الشارح» نوشته است، به بدرالدین زرشکی اشاره دارد.<ref>ر.ک: همان، ص93-92</ref> | ||
محقق، این شرح را با سه شرح دیگر بر جمع الجوامع به نامهای | محقق، این شرح را با سه شرح دیگر بر جمع الجوامع به نامهای «[[تشنيف المسامع بجمع الجوامع|تشنیف المسامع بشرح جمع الجوامع]]» از زرشکی، «شرح جمع الجوامع» از محلی و «[[الغيث الهامع شرح جمع الجوامع لتاجالدين عبدالوهاب بن علي السبكي|الغیث الهامع]]» از [[ابن عراقی، احمد بن عبدالرحیم|ولیالدین ابن عراقی]] مقایسه نموده و برجستگیها و کاستیهای شرح [[حلولو، احمد بن عبد الرحمن|حلولو]] را نسبت به آنها گوشزد کرده است.<ref>ر.ک: همان، ص97-95</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == |